واژه هوش و هم خانواده های آن را همه ما در طول زندگی به کار برده و به نوعی با آن سر و کار داشته ایم. هرچند تعریف هوش کار دشواری است و تعریف رسمی برای آن وجود ندارد، اما می توان یک تعریف کوتاه برای این مفهوم پیچیده روان شناسی که قابلیت های متنوعی همچون استدلال، برنامه ریزی، حل مسئله، تفکر انتزاعی، استفاده از زبان و یادگیری را در برمی گیرد ارائه کرد: «توانای انجام هر عملی به بهترین شکل و در کمترین زمان». حدود یک قرن از آغاز روش های بررسی هوش می گذرد. اولین تست مدرن را آلفرد بینه و تئودر سیمون در اوایل دهه 1900 برای غربالگری و ورود دانش آموزان به مدارس فرانسه ارائه کردند. در سال ۱۹۱۶ یک روانشناس آمریکایی به نام لوئیس ترمن نظریه ای مطرح کرد که با استفاده از آن در سال ۱۹۶۰ فرمولی برای محاسبه بهره هوشی ایجاد شد. امروزه بهره هوشی یا هوش بهر (IQ) که گاهی به اشتباه از آن به عنوان ضریب هوشی نیز یاد می شود، عبارت از نمره ای است که فرد در هریک از تست های هوش استاندارد کسب می کند. این نمره برای 95 درصد افراد بین 70 تا 130 است. در رده بندی هوش، به صورت میانگین نزدیک ۷۰٪ از مردم دارای هوش میانه، ۱۲٪ هوش بالاتر از میانه، ۲٪ بسیار باهوش و ۱٪ افراد برگزیده را دربرمیگیرند. اما چرا این بهره خدادادی در افراد و کشورهای مختلف تا این حد متفاوت است؟ چه علل و عواملی در آن نقش دارند؟ آیا میزان بهره هوشی تعیین کننده میزان موفقیت افراد است؟ آیا می توان سطح بهره هوشی را به طور اکتسابی افزایش داد؟ در ادامه سعی کرده ایم تا حدی به پاسخ این پرسش ها بر اساس تحقیقات و مطالعات انجام شده بپردازیم.
عوامل موثر بر پایین یا بالا بودن IQ
تحقیقات متعددی نشان می دهند میزان IQ در جهان، در هر کشور متفاوت است. کشف دلیل این تفاوت ها سال ها از موضوعات مورد علاقه و توجه دانشمندان بوده است. این موضوع بحث برانگیز، حتی رنگ نژادی نیز به خود گرفته و برخی محققان تلاش کرده اند ثابت کنند نژاد سفید باهوش ترین نژادهاست. داده های اخیر اما با روش های پیچیده ای نشان داده اند که به دلایل مختلف، توانایی شناختی در برخی کشورها نسبت به سایر کشورها بالاتر است. علاوه بر این، داده ها نشان می دهند نمرات IQ با توسعه کشورها افزایش می یابد (این پدیده به نام اثر فلین شناخته میشود.) دلایل بسیاری، هم برای تفاوت های هوشی و هم برای اثر فلین ارائه شده اند که ژنتیک (براساس مطالعات، ژنتیک در شکلگیری 40 تا 80 درصد IQ نقش دارد)، عوامل محیطی از جمله آب و هوا ( به عقیده کارشناسان، آب و هوای سرد به دلیل مشکل تر بودن زندگی در آن، از نظر روند تکاملی سطح بهره هوشی را افزایش می دهد)، تغذیه، جایگاه اجتماعی- اقتصادی، روحیه، دیدگاهی که فرد نسبت به زندگی دارد، آموزش (مطالعات نشان می دهند دانش آموزانی که در مدارس برخوردار از ثبات اقتصادی تحصیل می کنند بهره هوشی بالاتری دارند)، درآمد و حتی اشتغال به کارهایی غیر از کشاورزی از جمله آن هاست. اما مطالعاتی که در سال 2010 توسط محققان دانشگاه نیومکزیکو انجام شد نظریه جالب دیگری ارائه کرد: «میزان هوش ممکن است با نرخ بیماری های عفونی مرتبط باشد.» کارشناسان می گویند باهوش بودن پرهزینه ترین کاری است که ما انجام می دهیم، البته نه بر اساس پول رایج کشور، بلکه بر اساس یکی از حیاتی ترین نیازهای زندگی یعنی انرژی. مطالعات نشان می دهد نوزاد انسان حدود 90 درصد کالری دریافتی خود را صرف رشد مغز و انجام فعالیت های آن می کند. در بزرگسالی نیز یک چهارم انرژی بدن به مصرف مغز می رسد. بنابراین منطقی است هر چیزی که با انرژی دریافتی مغز- هنگامی که درحال رشد است- تداخل پیدا کند تاثیراتش بر مغز جدی و ماندگار باشد. به عبارت دیگر اگر در دوران کودکی که مغز درحال رشد است هزینه انرژی غیر منتظره ای بر بدن وارد شود، مغز زیان می بیند و بیماری های عفونی یکی از عواملی هستند که انرژی را از مغز درحال رشد می گیرند. این درحالی است که به گفته دانشمندان در بخش عمده ای از جهان، بزرگ ترین عاملی که جسم و در نتیجه مغز کودکان را تهدید می کند عفونت های انگلی است. بر همین اساس، کشورهایی با پایین ترین نمرات IQ مثل گینه استوایی، کامرون، موزامبیک و گابن دارای بالاترین میزان بار بیماری (سالهای از دست رفته زندگی بر اثر بیماری های عفونی) هستند. در مقابل، بار بیماری در کشورهایی مانند ژاپن، ایتالیا، چین، کره جنوبی و سنگاپور که سطح هوشی بالایی دارند، پایین است.
مقایسه آماری بهره هوشی در کشورهای مختلف
مردمِ کدام کشورهای دنیا، باهوشترند؟
هرچند این عبارت که «ایرانیان باهوشترین مردم جهان هستند» در سال های گذشته تبدیل به یک عبارت رایج در میان ایرانیان شده اما نتایج تحقیقات دانشمندان این موضوع را تایید نمی کند .طبق تحقیقات علمی، ایرانی ها در جدول بهره هوشی جایگاهی متوسط دارند و میلیاردها نفر در جهان از بهره هوشی بالاتری نسبت به آن ها برخوردار هستند. ریچارد لین روان شناس و استاد 81 ساله دانشگاه اولستر انگلستان در کتابی با نام «هوش، ثروت و فقر ملت ها» که در سال 2007 منتشر شد نتایج تحقیقات خود را در این باره منتشر ساخت. لین در کتاب خود وضعیت ضریب هوشی مردم جهان را با توجه به نژاد و نیز ارتباط آن را با وضعیت اقتصادی کشورها بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که باهوش ترین مردم جهان با ضریب هوشی 105 و بالاتر، مردم کشورهای شرق آسیا (چین، کره جنوبی و ژاپن ) هستند. در رده میانی این جدول کشورهای اروپایی، روسیه، آسیای مرکزی، قفقاز و حتی مغولستان قرار می گیرند که متوسط بهره هوشی آن ها 90 تا 100 است. ایرانیان به همراه تمامی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، هند، پاکستان و کشورهای آسیای جنوبی و نیز دو قاره آمریکای شمالی و جنوبی در رده میانی یعنی با ضریب هوشی متوسط 85 تا 90 قرار دارند و جایگاه چهارم از آن کشورهای آفریقایی است که ضریب هوشی آن ها 70 تا 80 است. مردم اقیانوسیه ( استرالیا ) و کشور آفریقایی بوتسوانا، با دارا بودن کمترین میزان ضریب هوشی یعنی ضریب هوشی 60 تا 70 در آخرین رده قرار می گیرند.
آیا داشتن IQ بالا به معنی موفقیت است؟
اگر فرض کنیم همه ما درحال مسابقه برای رسیدن به نوعی از موفقیت هستیم، بهره هوشی بالا یکی از عوامل کلیدی برای برنده شدن است اما تضمین کننده نیست. دلیلش این است که در تست های IQ بعضی از چیزها قابل اندازه گیری نیستند. به عنوان مثال در تست استدلال، شیوه های مختلف یادگیری نادیده گرفته می شود؛ مثلا برخی افراد می توانند صرفا با خواندن، اطلاعات را حفظ کنند اما برخی دیگر باید از آموزش های عملی و شیوه های دیگر استفاده کنند. نمی توان گفت یکی از این شیوه ها هوشمندانه تر از دیگری است بلکه این روش ها فقط با هم تفاوت دارند. در سنجش IQ همچنین هوش چندگانه (شامل هوش زبانی- کلامی، هوش منطقی- ریاضی، هوش دیداری- فضایی، هوش بدنی- جنبشی، هوش میان فردی، هوش درون فردی، هوش موسیقایی و هوش طبیعتگرا) یا ظرفیت انسان برای دارا شدن طیفی از ویژگی ها و توانایی ها نادیده گرفته می شود، زیرا همه این قابلیت ها قابل سنجش توسط تست ها نیستند. همچنین در تست های IQ ویژگی هایی مانند خلاقیت، تخیل و نوآوری سنجیده نمی شوند. همه این ویژگی ها عواملی هستند که می توانند به موفقیت فرد کمک کنند. با این حال و با وجود کاستی هایی که تست های IQ دارند مشخص شده است میزان هوش نقش مهمی در دستاوردها، موفقیت شغلی و حتی نرخ امید به زندگی ما دارد. یک دلیل عمده این است که بهره هوشی به شدت با سطح درآمد مرتبط است. داشتن IQ بالا همچنین احتمال عملکرد خوب در انواع زمینه ها از زمینه های علمی گرفته تا موسیقی را افزایش می دهد زیرا یک فرد با هوش و ذکاوت در پردازش، ذخیره و به یادآوری حجم عظیمی از اطلاعات پیچیده بهتر عمل می کند. اما اگر نابغه بودن تنها معیار موفقیت باشد، همه افراد دارای IQ بالا باید افراد بسیار موفقی باشند و مسلم است که در واقعیت همیشه اینطور نیست. حتی یک نابغه هم ممکن است از مزایای هوشمندی اش به خوبی استفاده نکند. افراد باهوش در مواجهه با مشکلاتی که نیاز به حل شدن دارند، حقایق را به نفع میانبرهای ذهنی نادیده می گیرند. مشکل این جاست که این میانبرها می توانند منجر به اشتباهات احمقانه و پاسخ های کاملا اشتباه شوند. در واقعیت، موفقیت به عواملی بسیار بیش از نبوع تنها نیاز دارد. استمرار و مداومت، عزم راسخ، تمرین، مهارت های اجتماعی-عاطفی، محیط زندگی، نوع تربیت و شانس همگی دست به دست هم می دهند تا دستاوردهای ما را تعیین کنند. توانایی های بالقوه ما از روزی که به دنیا می آییم ثابت نیستند بلکه بسیار تغییرپذیر و سیالند و بستگی به عوامل داخلی و خارجی زیادی دارند. تحقیقات نشان می دهد کودکان با هوش تر به اندازه کودکان مصمم و با عزم و اراده، تلاش نمی کنند. به عبارت دیگر IQ و عزم و اراده ارتباط ضعیفی با یکدیگر دارند. بنابراین به نظر می رسد اگر سطح هوشمان متوسط باشد اما سخت کوش باشیم بهتر از این است که به عنوان یک نابغه تنبل شناخته شویم. اگر نبوغ را آسانسوری در نظر بگیریم که ما را بالا می برد، کافی است به جای آسانسور از پله ها بالا برویم. شاید کمی دیرتر برسیم اما حتما به جایی که می خواهیم می رسیم.
آیا می توان هوش را افزایش داد؟
دانشمندان مدت ها بر این باور بودند که ما مجبور به زندگی با ظرفیت های مغزی هستیم که با آن ها به دنیا آمده ایم. اما خوشبختانه این فرضیه امروز مورد قبول نیست و فرضیه های جدید این حقیقت را ثابت می کنند که مغز ما می تواند تغییر کند. این بدان معناست که اگر شما در حوزه خاصی از فعالیت های مغزی زیاد باهوش نیستید این گزینه را در اختیار دارید که عملا آن بخش از مغزتان را تغییر دهید. نکته مهم این است که برای افزایش ظرفیت مغز لازم نیست میلیونر باشید؛ کافی است برای آموزش منظم مغزتان کمی وقت بگذارید. موارد زیر راه های ساده ای هستند که قدرت مغز را افزایش داده و هوش را تقویت می کنند.
انجام یک کار جدید
تجربه یک کار جدید- مثل انتخاب یک مسیر تازه برای رفتن به سر کار، استفاده از یک دستور پخت جدید یا حتی پرداختن به نوع تازه ای از ورزش یا استفاده از ترکیبی از این روش ها، مغز را تحریک می کند و ساختار آن را تغییر می دهد. تجربه های نو مسیرهای عصبی جدیدی در مغز ایجاد می کنند و سطح هوش را افزایش می دهند.
ورزش منظم
ثابت شده است که ورزش منظم به افزایش عملکرد مغز و تقویت عصب زایی کمک می کند. به این معنی که با هر بار ورزش کردن، سلول های جدیدی در مغز ایجاد می شوند.
آموزش حافظه
حتما از اطرافیانتان زیاد شنیده اید که «حافظه ام اصلا خوب نیست!» اما معمولا کسی کاری برای تقویت حافظه انجام نمی دهد. اگر خودتان را به خاطر سپردن شماره تلفن ها یا دیگر اعداد مهم ملزم بسازید پیشرفت قابل توجهی در سطح حافظه تان شاهد خواهید بود.
کنجکاو بودن
به جای آن که به همه چیز نگاهی سطحی داشته باشید خودتان را به سئوال کردن در مورد همه چیز- مثلا محصولات و خدماتی که روزانه با آن ها سر و کار دارید- عادت بدهید. کنجکاو بودن و سوال کردن، مغز را به داشتن خلاقیت، نوآوری وخلق ایجاد ایده های جدید مجبور می کند.
مثبت اندیشی
استرس و اضطراب، نورون های موجود در مغز را از بین می برند و از تولید نورون های جدید نیز جلوگیری می کنند. تحقیقات نشان می دهد تفکر مثبت، به ویژه درمورد آینده، سرعت تشکیل سلول ها را افزایش می دهد و به طرز چشمگیری باعث کاهش استرس و اضطراب می شود.
تغذیه سالم
رژیم غذایی تأثیر زیادی بر عملکرد مغز دارد. مغز بیش از 20 درصد تمام مواد مغذی و اکسیژن دریافتی ما را مصرف می کند. پس توجه داشته باشید که مغزتان را با چیزهای خوب (از جمله میوه های تازه، سبزیجات و چربی های سالم امگا3) تغذیه کنید.
مطالعه کتاب
مطالعه، تنش و استرس (قاتلان سلولهای مغز) را کاهش می دهد. تحقیقات نشان می دهد استفاده از تخیل یک روش بسیار خوب برای تمرین مغز است زیرا در هنگام تخیل، شما ذهن خود را به تصویرگری آن چه در تخیلتان می گذرد وادار می کنید و مطالعه یک راه عالی برای تحریک تخیل است.
خواب مناسب
خواب نوعی مینی سم زدایی مغز است. در هنگام خواب، بدن سلول ها را بازسازی می کند و همه سمومی را که در طول روز تشکیل شده اند از بین می برد. برای این که از موثرترین ساعت های خواب برخوردار شوید بهتر است از حدود ساعت 9 شب به رختخواب بروید.
کنار گذاشتن جی پی اس
استفاده از ابزارهای فناورانه جدید مانند جی پی اس، هرچند زندگی را آسانتر می کند اما مغز را تنبلتر می سازد. استفاده از نقشه به جای جی پی اس، تمرینی برای تقویت هوش فضایی است.
کاهش ساعات تماشای تلویزیون
دانشمندان ثابت کرده اند هنگام تماشای تلویزیون نه تنها از منابع مغز استفاده نمی شود، بلکه تماشای تلویزیون مغز را دچار تنش می سازد. اگر احساس خود پس از زمان زیادی تماشای تلویزیون را به یاد بیاورید تایید می کنید که در این هنگام تمرکز روی هر موضوع پیچیده ای بسیار مشکل و تقریبا غیر ممکن است. تماشای تلویزیون همچنین توانایی استدلال کلامی را کاهش می دهد.
هوش های هشتگانه کدامند
و چه ویژگی هایی دارند؟
هوش زبانی-کلامی | به توانایی استفاده از زبان برای توصیف حوادث، ایجاد ارتباط و استفاده از استعاره و اصطلاحات برای بیان افکار اشاره میکند. افراد دارای هوش کلامی- زبانی بالا به خوبی از کلمات استفاده می کنند و غالباً در نوشتن داستان مهارت دارند.
هوش منطقی- ریاضی | به توانایی استفاده از اعداد برای محاسبه و توصیف اشیاء و به کارگیری ریاضی در زندگی روزانه اطلاق می شود. این ظرفیت هوشی همچنین توانایی استدلال، تحلیل و تفکر منطقی، ظرفیت بررسی سیستماتیک و علمی مسائل را در بر میگیرد. افراد با هوش منطقی-ریاضی بالا در استدلال و تحلیل منطقی مسائل مهارت دارند و به تفکر درباره مفهوم اعداد، روابط و الگوها علاقه مندند.
هوش دیداری- فضایی | به توانایی مشاهده دقیق و شرح دنیای بصری اشاره می کند و نمایانگر توانائی افراد در ادراک امور دیداری است. کسانی که در این مقوله هوشی تواناترند تمایل دارند در تصاویر تأمل کنند و از نیروی تجسّم و جهتیابی خوبی برخوردارند.
هوش بدنی- جنبشی | به توانایی استفاده، کنترل و هماهنگ کردن حرکات بدنی-جنبشی و بهکارگیری ماهرانه اشیاء اشاره دارد. افراد دارای هوش بدنی- جنبشی بالا در حرکتهای بدنی، انجام عملیات و کنترل فیزیکی قوی بوده و چالاک و تردست هستند.
هوش میان فردی | به توانایی تشخیص جنبههای ظریف رفتاری دیگران، شناخت و درک نیات، انگیزهها و خواستهای دیگران، که منجر به ارتباط مؤثر با آن ها میشود اشاره می کند. افراد دارای هوش میان فردی بالا در سنجش هیجانات، انگیزهها، تمایلات و نیات اطرافیانشان مهارت دارند.
هوش درون فردی | به توانایی آگاهی از احساسات، انگیزه ها و امیال خود و استفاده از این شناخت درونی در حل مسائل و کنترل شرایط اشاره دارد. افراد دارای هوش درون فردی بالا، آگاهی خوبی از وضعیت هیجانی، احساسات و انگیزههای خود دارند. این افراد دنیای درونی خود را ترجیح میدهند، دوست دارند تنها باشند و اغلب از عزت نفس قوی برخوردارند.
هوش موسیقایی| به توانایی فهمیدن، گسترش و پیشرفت متون موسیقی، پاسخ گویی به موسیقی، ایجاد عملکرد ذهنی و آهنگسازی اشاره میکند. افراد با هوش موسیقایی بالا در فکر کردن به الگوها، ریتمها و صداها قوی هستند و معمولاً در نواختن سازهای موسیقی و آهنگ سازی مهارت دارند.
هوش طبیعتگرا | توانایی بازشناسی و طبقه بندی گونهها در محیط زندگی، قابلیت شناخت عناصر یک گروه، تمایز بین گونهها و درک روابط بین آنها را دربر میگیرد. افراد دارای هوش طبیعتگرای بالا، سازگاری بیشتری با طبیعت دارند و معمولاً به پرورش، کشف محیط و یادگیری درباره موجودات علاقهمندند.
منابع: scientificamerican.com، newsweek.com، lifehack.org، greatist.com
عصر ایران، iranianpath.com