حضرت علی(ع): اگر با دشمنت پیمانی بستی یا او را امان دادی، به عهد خویش وفا کن و امان خود را محترم بشمار.
نهج البلاغه
ذکر روز دو شنبه
صد مرتبه «یا قاضی الحاجات»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مرحوم حاج اسماعیل دولابی توصیه کرده اند:
«ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آن را به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری.
هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همان طور که امیرالمؤمنین(ع) در دعای دهه اول ذیحجه می فرماید: «به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا ا...».
وبسایت مشرق
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، میفهمی رنج را نباید امتداد داد! باید مثل یک چاقو که چیزها را میبُرد و از میانشان میگذرد، از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه غائله رنجآور را تمام کنی.
برگرفته از «مرثیه برای راهب»
اثر ویلیام فاکنر
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* اگر از انسان امید و خواب گرفته شود، بدبخت ترین موجود روی زمین است.
کانت
* لذت حیات و حقیقت زندگی را در خدمت به هم نوع و محبت به مردم جست وجو کنید.
میرابو
* فرصت بدی کردن در هر روز صدها بار به دست می آید و فرصت خوبی کردن در هر سال، یک بار. ولتر
* فقط آن ها که رنج می برند می توانند عشق بورزند و فقط آن ها که عشق می ورزند، می توانند زنده بمانند.
ویتوریو دسیکا
* مصائب خودتان را مانند لباس هایتان با کمال بی اعتنایی تحمل کنید. شکسپیر
برگرفته از کتاب «رهنمون»
گرداوری غلامحسین ذوالفقاری
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
زندگی با تو زیبا می شود
رنگ مهتاب می شود
غرق رویا می شود
با صدایت، خنده هایت
زندگی غرق تمنا می شود
شادی و غوغای بودن باز
جان تازه می شود
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در سال 1953 زمانی که دکتر «ادموند شولمن» درباره درختان جنگل باستانی «بریستلکن» واقع در ارتفاع سه هزار متری رشته کوه های سفید کالیفرنیا مطالعه می کرد، محل دقیق قدیمی ترین درخت دنیا را کشف و فاش کرد. بر اساس مطالعات قبلی اش درباره درختان عجیب و غول پیکر «سکویا»، این طور فرض می کرد که درخت هرچه بلندتر باشد، پیرتر است. اما این فرضیه تغییر کرد و بعدها هنگام مطالعه این جنگل باستانی در کالیفرنیا، متوجه شد که درختان کوچک تر، پرپیچ و تاب تر و فرسوده تر، از جمله درختان خیلی قدیمی هستند.
این درختان برای همزیستی با این آب و هوای سخت، به کندی رشد می کنند و سفت و متراکم می شوند و تنه چوبی آن ها برای محافظت در برابر هجوم حشرات و آفت ها سفت و سخت می شود. به دلیل همین اقدامات حفاظتی، این درختان قادر به زندگی بسیار طولانی هستند، به طوری که در ظاهر به نظر درختانی مرده می رسند حال آن که زنده هستند! جالب است بدانیم در این جنگل باستانی درختی پنج هزار ساله وجود دارد که قدیمی ترین درخت زنده دنیا و 500 سال قبل از ساخت اهرام جیزه در مصر، جوانه زده است.
منبع: historic mysteries
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ما برای عروسی ۲۰ تا سکه کامل جمع کردهبودیم و بعد هم هر کدام را به قیمت ۳۰۰ هزار تومان فروختیم و با مقادیری پسانداز، دادیم پول رهن خانه. یکی از تفریح های الانمان این است که هی مینشینیم و پول آن سکهها را حساب میکنیم و بعد برای این که خودمان را دلداری بدهیم، میگوییم: الان با ۶۰ تومن که نمیشه خونه تو تهران رهن کرد، حداقل اون موقع تونستیم. بعد هم نفس راحتی میکشیم و خیره به افق باز هم به سکههای عروسی فکر میکنیم.
این روزها مجبور شدیم خیلی از آن سکهها را پس بدهیم. یعنی ما که مایل نبودیم، خودشان به زور از حلقوم مان کشیدند بیرون، همان دختر خالهها و عموها و داییها که خودمان تشویق شان میکردیم به ازدواج کردن. از همین تریبون اعلام میکنیم اشتباه کردیم و لطفا پدر و مادرهایتان را متقاعد کنید که نمیتوانیم آن سکهها را پس بدهیم، یعنی با این حقوق بخور و نمیر صد سال دیگر هم نمیتوانیم پس بدهیم. نهایتا برای جشن تان بتوانیم آن ها را با همان قیمت 9 سال قبل پس بدهیم. یعنی تنها جایی که تورم را در زندگی در نظر نمیگیریم همین لحظه است. شاید بگویید خب ما هم سخت مان بود یک سکه به تو بدهیم. کاری نکنید که فیش حقوقی آن سال تان را رسانهای کنم، تازه شما در آن سالها با آن پایه حقوق، ضعیف عمل کردید و ما توقع خانه و ویلا و سند یک باغ از شما داشتیم.
به هر حال همین که هر روز پول آن سکهها را در این اوضاع محاسبه میکنیم و هر روز رنجورتر میشویم یعنی یک جای کار غلط است، یعنی همان یک سکه را هم به ما روا ندیدید. برای روز عروسی هم دنبال یک بهانه برای پیچاندن شماییم، خیلی آتو دست مان ندهید. در هر حال شما هیچوقت از نزدیک بحران اقتصادی ندیده اید، حداقل پدرها و مادرهایتان نگذاشتند که ببینید. اما ما هر روز برای یک بازی تازه آماده میشویم. اصلا از ما توقع همان ۳۰۰ تومان را هم نداشته باشید. واقعیت این است که اصلا فامیلی که آدم را به خاطر سکه بخواهد نمیخواهم.
به این جا که میرسم سه تا گروه فامیلی را دیلیت و همهشان را بلاک میکنم. اصلا از اول هم باید همینکار را میکردم و خودم را خلاص میکردم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام. این هم کاریکاتور کامل شخصیت مسابقه شماره 87، آقای «علیرضا فغانی» داور خراسانی پرافتخار کشورمون که چند روز پیش دیدار رده بندی جام جهانی رو هم قضاوت کرد. چند تا از داوری های مهم ایشون عبارتند از فینال جام باشگاههای جهان ۲۰۱۵، فینال فوتبال المپیک ۲۰۱۶ ریو و مسابقه نیمهنهایی جام کنفدراسیونها ۲۰۱۷.
154 نفر پاسخ درست رو پیامک زده بودن که ازشون سپاس گزاریم. برنده این هفته آقای «حمیدرضا غریبی» 43 ساله از مشهد هستن که شغل آزاد دارن و اصالتا نیشابوری هستن. ایشون به خاطر شغل شون جزو اولین نفرهایی هستن که روزنامه رو می خونن، یعنی ساعت 3 صبح! چند بار تو مسابقه های همشهری سلام شرکت کردن تا این بار تو این مسابقه برنده شدن. بهشون تبریک می گیم و به امید خدا با مسابقه بعدی، عکس و کاریکاتورشون رو می تونید همین جا ببینید. خوش باشید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آدیتی سنترال- مرد 59 ساله آمریکایی که در شبکه های مجازی با زنی انگلیسی آشنا شده بود، دلبسته یکدیگر شدند و زن برای این که مرد را راضی کند به دیدن او بیاید، تصاویر چت هایشان را برای رئیس مرد فرستاد. مردکه این را به حساب علاقه نامزدش گذاشته بود خیلی زود به دیدنش رفت. هر چند همه چیز در ابتدا خوب بود اما بعد از مدتی زن شروع به کنترل کردن تمام مکالمه های تلفنی و رفت و آمدهای شوهرش کرد و حتی کار به تنبیه شدید بدنی مرد بخت برگشته کشید! مرد که کارش را در کشورش از دست داده است، حالا بعد از چند ماه از ترس همسرش در ماشین اش زندگی می کند و منتظر است تا پولی به دست بیاورد و خانه ای اجاره کند. او داستان زندگی اش را منتشر کرده است تا برای بقیه مردان درس عبرتی شود!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یک بسته چیپس خریدم، با عملیات صخره نوردی رفتم تهش دوتا چیپس برداشتم اومدم بالا، ولی رفیقم هنوز بالا نیومده، خیلی نگرانشم!
رفتم درِ کنتور برق رو با قفل و زنجیر بستم که برق نتونه بره!
احسان علیخانی میگه حتما خیریتی توش بوده. آخرین بار که این کلمه استفاده شد گویندهاش باعث بسته شدن دو پنجره نقل و انتقالات پرسپولیس شد!
مادرم هروقت غذا درست میکنه اندازه دو هفتهمون درست میکنه. الان چند روزه داریم دلمه برگ مو میخوریم، یعنی هروقت گشنهمون میشه در یخچال رو باز میکنیم دلمهها سرازیر میشن بیرون، یک چندتاشو برمی داریم می خوریم، بقیه شو دوباره هل میدیم تو یخچال و درش رو به زور میبندیم!
سریال نگاه کردن فقط اون جاش که تصمیم می گیری هر شب یه قسمتش رو نگاه کنی، به خودت میای می بینی یه فصلش رو همون شب اول تموم کردی!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فرانس پرس| رونق پارک های آبی در تابستان، ایالات متحده
یاهو| اسبی که از ترس سیل به بالای ساختمان پناه برده، ژاپن
گاردین| مجسمه های ساخته شده برای نمایشگاه «زنبورها در شهر» در انگلستان به منظور آشنایی بیشتر مردم با این حشرات مفید
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فرصت شمر طریقه رندی که این نشان
چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست
نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو
حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
علکساندر کاربراتور |مورخ و مولف
در زمانهای قدیم روزی سه دوست که زیر خرج زندگی نزدیک بود گاوشان بزاید، تصمیم میگیرند دست به یک دزدی بزرگ بزنند تا وضعشان از این رو به آن رو بشود. غافل از این که چون افسانههای ما پندآموز است و بدآموزی ندارد، وضعشان از آن رو به این رو میشود. (حالا تهش را لو نمیدهیم که خودتان بخوانید). هرچند در زمانهای قدیم مردم به یک لقمه نان جو و یک کاسه ماست چکیده و یک گلیم پاره و یک چارق پینهدوزی شده راضی بودند، ولی در همان زمانها هم جوانانی بودند که بلندپروازی میکردند و میخواستند نان گندم بخورند و گالش مارکدار بپوشند. خلاصه این سه دوست عقلهای نداشتهشان را روی هم گذاشتند تا برای یک شبه پولدار شدن، شبانه بروند دزدی خانه کدخدای ده که مرغابی بود (نام خانوادگیاش مرغ آبی بود، مولف).
شب موعود میرسد و سه دوست از این کلاه کشیها که فقط چشمهایشان بیرون میماند، به سرشان میکشند و راهی خانه کدخدا میشوند. چون تا آن موقع هیچ فقره دزدی در ده رخ نداده بود، در و پیکر خانهها هم چفت و بست درستی نداشت و سه دزد به راحتی وارد خانه شدند و دار و ندار کدخدا را بار زدند و سر راه برگشت وسایل را بر پشت کره الاغ کدخدا که توی حیاط پارک شده بود، گذاشتند و گازش را گرفتند (گوش الاغ را گاز میگرفتند تا تندتر برود و از آن زمان این اصطلاح رایج شده است، مولف) د برو که رفتیم. نیمههای شب، دو دوست که با هم صمیمیتر بودند طمع میکنند و برای سهم بیشتر، دوست سوم را میکشند. (برای این صحنه خشن، اولش نوشتیم مناسب افراد زیر 12 سال نیست ولی خودتان گوش ندادید!)
نزدیک سحر، دزد دوم بیشتر طمع میکند و با خنجر به حساب دوست اولی میرسد و در همان زمان سمی که دوست اول در آب دزد دوم ریخته بود اثر میکند و او هم میمیرد. به این صورت هر سه دزد از بین میروند و به سزای عمل زشتشان میرسند. کره الاغ هم با بارهای روی پشتش، طبق عادت راهی خانه کدخدا میشود و انگار نه انگار و هیچی به هیچی.
البته ممکن است برای عدهای سوال پیش بیاید که چطور فقط یک کره الاغ شاهد زنده این ماجرا بود و ما چگونه از داستانش باخبر شدیم که خب دیگر اینش به کسی مربوط نیست!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
داستانک، ترسانک، سوتی، شعر، عکس و هر ایده بامزه و جالب خود را به پیامک 2000999 یا شماره 09215203915 در تلگرام بفرستید.
* تو رو خدا به مسئولان عزیز بگین قبل از این که برق ها رو قطع کنن حداقل خبر بدن، مرسی.
فاطمه مشهدی، مشهد
* آقکمال؛ به مو یه امضا میدی؟ روز جهانی امضا بر جنابعالی مبارک باد!
آق کمال: فکر کنم برعکس مو باید از شما امضا بیگیرم که همچی روزی که حتی تو تقویم هم نیست ره یادتان بوده!
* هرکسی توی زندگیش یه «نباشه نمیشه»ای داره! مثلا یکی لباس های رنگی رنگیش، یکی کتاب های رمان آخر شب هاش... خانم قشلاقی مهربونم، به گمونم شما همون «نباشه نمیشه»ی منین. نباشین هیچی رو به راه نیست و نمیشه. زهرا
* زندگی سلام هر روز مطالبت تکراری تر می شود.
زارع دیار خراسان
* همه میگن درست میشه، یکی نگفت درستش می کنیم.
محمد جواد سلیمی
* سوتی سرا و فتو شعر مهدی اخوان ثالث دیروزتون خیلی باحال بود. دمتون گرم تر توی این هوای گرم!
* می خواستم از کارکنان زحمت کش آتش نشانی تشکر ویژه بکنم. جایی که همه نهادها میگن به ما مربوط نیست، این غیورمردان بی ادعا حاضرن جانفشانی کنن. واقعا خداقوت
* پیام صرفه جویی: زور حرف هامون به دوستانی که سر ظهر و زیر آفتاب سوزان چمن های وسط بولوار رو آب میدن که نمیرسه، دستکم خودمون رعایت کنیم و آخر شب باغچه ها رو آب بدیم!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.