تعداد بازدید : 70
دنیا به روایت تصویر
ای پی اِی| مسابقات قایقرانی المپیک جوانان، آرژانتین
آسوشیتدپرس| فروش مجسمه های کاغذی برای برگزاری جشنواره ای که در انتها سوزانده خواهند شد، هند
گاردین| دشت شقایق، انگلستان
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 10
تفأل
نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پی کاری گیرند
مصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگذارند و خم طره یاری گیرند
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از اون لحاظ
تعداد بازدید : 25
زیر بارون، من و تو
نویسنده : محمدامین فرشادمهر |طنزپرداز
در یکی از روزهای پاییزی دو چتر همراه خودم برداشتم و از خانه خارج شدم. خیالپردازی میکردم که زیر باران، نگار دختر همسایهمان را که منتظر جواب خواستگاریاش بودم، در خیابان میببینم. چه چیزی جذابتر از پسری که در یک روز بارانی برای خودش و تو و حفظ پارهای از مسائل، دو چتر به همراه دارد؟
مشغول قدم زدن بودم که باران گرفت. خواستم چترم را باز کنم که ناگهان مردی با سرعت هرچه تمامتر و چتری در دستش از کنارم رد شد. همان لحظه از پشت سرم نیز صدا آمد که «بگیریدش، دزد، دزد، چترم رو دزدید!» مردم حاضر در صحنه به من و دو چتری که در دستانم بود، خیره شدند. سپس به سمتم آمدند و با کتک تحویل مردی که فریاد میزد دادند. جماعت حاضر رو به مرد گفتند: «میخواهی زنگ بزنیم به پلیس؟» مرد گفت: «نه بابا گناه داره به خاطر یه چتر؛ خودم محاکمهاش میکنم!» جماعت گفتند: «خب حکمش چیه؟» مرد گفت: «براش سبیل آتشین بکشید!» داد زدم: «آقا اولا چتر خودمه، ثانیا مگه شاه دزد وزیره؟!» مرد فریاد کشید: «جلاد من کو؟!» یکی از بین جمعیت گفت: «بله قربان؟» مرد گفت: «تو برایش حکمی ببُر!» جلاد گفت: «ده بار سریع بگو قوری گل قرمزی.» ده بار گفتم و جماعت حاضر از خنده رودهبُر شدند. در همان لحظه دختری زیبارو جلو آمد و گفت: «تو بینظیری؛ همیشه دوست داشتم با پسری ازدواج کنم که زیر بارون ده بار گفته قوری گل قرمزی.» گفتم: «واقعا؟» گفت: «نه بابا اسکلت کردم!» جمعیت از خنده عربده میزدند. خیس و نالان به سمت خانه برگشتم.
سر کوچه که رسیدم، دیدم پدر نگار در حال صحبت با پسرخالهام است. جلو رفتم و گفتم: «سلام» سپس آرام به پسرخالهام گفتم: «چی میگه؟» پسرخالهام گفت: «دارن تحقیقات محلی میکنن دربارهات.» گفتم: «ما یه عمره همسایهایم با اینا، تحقیقات محلی میکنن؟ اونم از تو؟!» پدر نگار رو به پسرخالهام ادامه داد: «ببین این چیزا تعارفبردار نیست. من بعد صحبتی که با هم کردیم به یه نتیجه رسیدم؛ اونم اینه که تو اون دومادی هستی که من میخوام!»
چند ماه بعد پسرخالهام آمد در خانهمان. متوجه کارت عروسیای که پشتش قایم کرده بود شدم. گفت: «ببین امین یه چیزایی تو زندگی هست که خیلی تلخه اما جزئی از زندگیه.» گفتم: «بیخیال داداش، من فراموش کردم و امیدوارم خوشبخت بشید.» گفت: «نه اون رو نمیگم. منظورم این بود اگه میبینی دعوتت نکردم به خاطر اصرار پدرخانممه!» کارت عروسی را از دستش گرفتم و دیدم نوشته «آقای فرشادمهر با خانواده، به جز امین!» پدرم از پشت آیفون غش غش میخندید!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 35
یادش به خیر
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 19
ما و شما
راه های ارتباطی با ما :پیامک 2000999 و 09215203915 در تلگرام
* آقکمال؛ یه دستگاه حبابساز دارم ازم نمی خری؟ به قیمت توافقی و با اقساط!
آق کمال: راسته کار مو که نیست، ولی ببینن اگه بعضیا که زندگی شان با حباب سازی مچرخه لازم درن، بدن به اونا!
* زندگی سلام، چرا یه روز برگشتی به سایز قبل، دوباره بزرگ شدی!
* ممنون که صفحهتون رو کوچک کردین، ولی آیا دیگر تاپخند نمی گذارید؟
ما و شما: کوچک شدن صفحه فعلا موقتی بود و به دلیل ایام سوگواری، تاپخند رو چاپ نکردیم.
* عکس نی نی کرگدن خیلی خوب بود، چقدر گوگولی بود!
* پسر خوبم حمیدرضاجان، از این که در نگهداری خواهرت به ما کمک می کنی و در درس هایت نیز موفق و کوشا هستی، از تو سپاس گزاریم و به تو افتخار می کنیم.
بابا و مامان
* سلام،خاموش کننده آتش کینه و نفرت و از بهترین روش های هدایت کننده به وحدت و دوستی است.
* آق کمال؛ میگم نکنه اونی که پرسش می فرسته خودت باشی ناقلا!
آق کمال: مو وقت نمکنم همینا ره جواب بدم، باز چی جوری خودم سوال هم طرح کنم؟!
* زندگی سلام کوچولو شدی!
احمد آقا اوغلی، قوچان
* ساناز جان، همسر گلم، اولین سالگرد عقدمون رو بهت تبریک می گم و بی صبرانه منتظر می مونم تا اولین سالگرد ازدواج مون برسه. متین
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اندکی صبر
تعداد بازدید : 27
سقوط
نویسنده : شقایق سهندی
در سقوط خود خزانم
مثل برگ ریزان پاییزم
یا بارانی که بر زمین فرو می ریزم
مثل اشکی که می چکد از شمع
یا آواری که فرو می ریزد از سقف
در سقوط خود ناگزیرم
من همان آخرین برگ درختم که باشم
بهار را فقط در قصه ها می خوانند برایم
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 24
قرار مدار
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیدنی ها
تعداد بازدید : 76
عکسهایی که ثابت میکند ژاپن مثل هیچ کشور دیگری نیست!
ژاپن هنوز که هنوز است برای ما یک معماست. کشوری که فرهنگی متفاوت دارد و از ارزشهای خانوادگی گرفته تا جلوههای خیالپردازی، از سینما تا فناوری و سختکوشی مردم سرزمینش، همه چیزش متفاوت است. در این جا عکسهای جالبی از ژاپن را مرور می کنیم تا ببینیم چه چیزهایی برای ژاپنی ها دغدغه است!منبع: یک پزشک
احترام به چمدان و کیف مسافران که با نظم طوری چیده شده اند تا دسته آن ها به سمت بالا باشد.
پله برقی دارای دستگیره آنتیباکتریال که از مسافران خواسته با خیال راحت دستشان را روی آن قرار دهند.
دستگاه فروش خودکار چتر در کنار خیابان، برای وقتی که ناگهان باران می گیرد.
مسیر دوچرخه سواری که سر پیچ برای کم کردن سرعت دوچرخه ها و پیشگیری از حادثه طراحی شده است.
علامتی روی خودروها چسبانده می شود به نشانه این که راننده تازه گواهی گرفته یا مسن است، تا دیگران رعایت کنند.
سبزی فروشی که در آن فروشنده نیست و خواسته شده پول هر بسته سبزی را که برداشتید، در محل بگذارید.
عذرخواهی کارمندان یک خط هوایی از مسافران به دلیل تاخیر پرواز.
پله اضطراری به صورت سرسره که هم سرعت فرار را افزایش می دهد و هم جای کمتری گرفته است.
راننده اتوبوس برای این که مسافرها در فاصله خروج تا باز کردن چترهایشان خیس نشوند، مواظب آن هاست.
برگه رسیدی که متروی ژاپن به مسافرها میدهد تا در صورت تاخیر، کارفرماها متوجه عذر موجه آن ها بشوند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 34
کاریکلماتور
نویسنده : رضا وارسته
* با هجوم پاییز، لشکر ساعت ها «عقب» کشیدند!
* سدها در بی آبی غرق شده اند.
* کلاه گشاد برای بعضی سرها تنگ است.
* گاهی سرنوشت قطار به سر «سوزن» بسته است!
* خط سرنوشت را کسی نمی تواند بخواند.
* تورم به جیب مردم استراحت مطلق داد.
* ابر خسیس، آب از دستش نمی چکد.
* چشم چتر به آسمان باز می شود!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بریده کتاب
تعداد بازدید : 26
احساساتی که نامعقول می شوند
نفهمیدن، سخت تر از فهمیدن است. ما همه اش حرف می زنیم، اما همین که نوبت عمل می رسد، همه چیز پوچ و توخالی از آب در می آید. بسیاری از احساسات ما، وقتی به زبان عادی برگردانده می شوند، کاملاً نامعقول و غیرموجه به نظر می رسند.
برگرفته از «یک اتفاق مسخره»
اثر فئودور داستایفسکی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در محضر بزرگان
تعداد بازدید : 31
صراط مستقیم چیست؟
مرحوم استاد علی صفایی فرموده اند:
صراط مستقیم، یعنی راه نزدیک تا مقصد انسان و تا رشد انسان و در جهت عالیتر انسان، همین عبودیت است، نه عبادت، نه ریاضت، نه خدمت به خلق و نه شهادت. عبودیت یعنی هیچ کدام و یعنی تمام این ها. که این ها سبیلها هستند و مادام که به صراط راه نیابند و از امر او الهام نگیرند، ارزش ندارند.
برگرفته ازکتاب «صراط»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 22
حدیث روز
امام هادی(ع): هر که از خدا پروا کند، از او پروا کنند [حرمتش را نگه دارند] و هر که از خدا فرمان بَرد، فرمانش بَرند.
تحف العقول
ذکر روز چهارشنبه
صد مرتبه «یا حی یا قیوم»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 28
پند نیکان
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 73
دوردنیا
کوچک ترین سارق الماس دنیا
لایو ساینس- در یک جواهر فروشی، فروشنده به محض دیدن سارق در حین ارتکاب جرم، از او فیلم برداری می کند. در این ویدئوی 47 ثانیه ای، مورچه ای دیده می شود که تلاش می کند الماسی بیش از وزن و اندازه خود را به سرقت ببرد؛ پشتکار دیدنی این مورچه که گاهی الماس را به پشت خود حمل می کند و گاهی آن را هل می دهد، به شدت توجه کاربران اینترنت را به خود جلب کرده و به این مورچه لقب کوچک ترین سارق الماس دنیا را داده اند! به گفته هلن مک کری، محقق دانشگاه میشیگان که رفتار و هوش جمعی حشرات را بررسی می کند، مورچه ها اغلب تمایل به حمل اشیایی خیلی بزرگ تر و سنگین تر از وزن خود دارند.
دریافت داوطلبانه باکتری سیاه سرفه
هافینگتون پست- چندین داوطلب شجاع، برای کمک به علم، باکتری سیاه سرفه از طریق بینی دریافت می کنند. سیاه سرفه بیماری باکتریالی است که به علت حملات شدید سرفه می تواند به کبودی و مرگ بیمار منجر شود. طبیعی است که آدم ها از ورود هر چیزی به بینی خود جلوگیری می کنند چه برسد به یک باکتری واگیردار! برای همین اقدام داوطلبانه 34 انگلیسی برای دریافت این باکتری را باید به بهترین شکل ممکن تحسین کرد. این تحقیق، به نمونه های انسانی از نوع بزرگ سال و سالم در یک آزمایشگاه امن و کنترل شده نیاز داشت که این افراد داوطلب در کشف یک واکسن بهتر در برابر این بیماری که در آمریکا و اروپا در حال گسترش است، کمک خواهند کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 50
تاپخند
زمان ما کمک به مدرسه حکم توهین رو داشت. حتی یه بار به بابام گفتم از طرف مدرسه باید نفری هزار تومن ببریم، گفت دیگه نمی خواد مدرسه بری!
وضعیت قیمت لباسهای زمستونی یه جوریه که کاش می رفتم تو خواب زمستونی، هوا که گرم شد دوباره بیدار می شدم!
یعنی اون قدر عکس دارین که نمیدونید کدومش رو بذارید پروفایلتون؟ ما تو سه سال یه دونه عکس مون به زور فتوشاپ قابل تحمل میشه، اونم با ترس و لرز آپلود میکنیم کسی اعتماد به نفس مون رو سوژه نکنه!
رفتم پیش روان شناس گفتم خانم دکتر من هر وقت عصبی میشم چشمام رو می بندم و دهنم رو باز می کنم. گفت الان عصبی هستی؟ گفتم نه چطور مگه؟ گفت چشمات رو باز کن، این جا تعویض روغنیه!
ترکیب ایده آل هفته؛ پنج شنبه، جمعه، پنج شنبه، نصف سه شنبه!
می دونستید اگه ترمز و گاز ماشین رو باهم بگیرید ماشین تون اسکرین شات می گیره!؟
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
منتخب های چی شده
تعداد بازدید : 62
مصایب انگشت کوچک پا!
سلام. با تشکر از استقبال این هفته تون و ممنون از همه دوستانی که درست و طبق روش گفته شده تو مسابقه شرکت کردن. پیامک های بی ربط و بی نام و بی مزه متاسفانه حذف شدن. چندتا از جمله های بانمک تر رو انتخاب کردیم که می خونید. دمتون گرم و خوش باشین همیشه.
* وقتی خانمت داد میزنه: مرد! هیچی نداریم تو یخچااال! و تو هم تو این گرونی فقط می تونی مثل سیامک انصاری زل بزنی به دوربین! علیرضا مبینی
* وقتی من داد می زنم طلا می خوام، گوشی می خوام، پس تو چه شوهری هستی؟ و شوهرم فقط نگاه می کنه! حدیثه عزت ور، کرج
* وقتی از تنها شاهد ماجرا یعنی جغد شب بیدار می پرسن عکس جدید دهقان فداکار، طبق واقعیت شب حادثه است؟ و اونم با صدای بلند میگه نه! سیدحسین آروند
* وقتی تو کلاس بغل دستی داره درس جواب میده و نفر بعدی تویی و می خوای استرست رو مخفی کنی! عباس باسفری
* وقتی میری طلافروشی که برای خانم آینده ات یه حلقه انتخاب کنی و از قیمت ها باخبر میشی و خانمت که عین خیالش نیست! زهره نبی زاده، بشرویه
* وقتی خواب و خمیازه ات گرفته ولی به دوستت میگی با چشم باز مواظب آدم ها باش که خرس رو کباب کردن! مبادا که ما گیرشون بیفتیم! محترم دررودی
* وقتی تو صف رب گوجه فرنگی نفر پشت سری فریاد می زنه برو جلو! علی شهری
* وقتی آهنگ رو پلی می کنی و دوستت با صدای چنگیز صفتش با آهنگ همخوانی می کنه! مجید عقلی
* وقتی خبر بالا رفتن دلار برات عادی شده و حوصله ات رو سر می بره! یلدا نیکفر
* وقتی بابات از صبح تا شب رفته سر کار و پاهاش تو کفش جلو بسته بوده، خسته اومده خونه و پاهاش رو دراز کرده و بابات میگه چیزی شده؟! تو نمی تونی هیچی بگی!
فاطمه وحیدنگار، بشرویه
* وقتی تمام زندگیت رو فروختی و رفتی دلار خریدی و بعدش دلار پایین آمده و مجبوری آواز بخونی! حسین یزدانی حصاری
* وقتی انگشت کوچک پات می خوره به سنگ و جیغت بلند میشه و خواهرت با نگاهش میگه هیچ ربطی به من نداشت! پرنیان اسدالهی
* وقتی صبح جمعه با ناراحتی میگی بذارین بخوابم، داداشت میگه امروز شنبه است و سرویست رفت! مهدی مظفریان
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.