امام سجاد(ع): خداوند هر قلب محزون و هر بنده شکرگزار را دوست دارد.
کافی
ذکر روزچهارشنبه
صد مرتبه «یا حی یا قیوم»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مرحوم علامه جعفری فرموده اند:
برخی معتقدند که انسان تکامل یافته ترین موجودات عالم طبیعت است. یعنی انسان اشرف موجودات است. بر این نظریه دو انتقاد وارد است: اولا ما هنوز طبیعت را به طور کامل نشناخته ایم تا بدانیم چه موجوداتی وجود دارند و در میان آن موجودات، آیا انسان برتر است یا نه؟ ثانیا نباید پیچیدگی ابعاد انسان و تنوع استعدادهای او را با اشرف موجودات بودن او اشتباه کنیم. عده ای معتقدند که انسان موجودی شایسته و با عظمت است، ولی نمی توان او را تکامل یافته ترین موجودات یا اشرف موجودات دانست، زیرا به استثنای اقلیتی از انسان ها، سایر افراد در خودخواهی و لذت پرستی غوطه ور بوده اند.
موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هوا سرد است و می چسبد بخاری
سپس صبحانه با نان سوخاری
برای سور و سات چله ما
خداوندا رسان یکصد دلاری!
***
شب چله که می آید، خمارم
به جان باجناق و شش برارم
ز بس که هی کشیدم سفته و چک
رسیده بیست و دو حالا فشارم!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* با زمین «خوردن» بعضی ها، خیلی ها زمین خوردند!
* قطار خاطرات ایستگاه نداشت.
* سواد «خط» نداشت، برای همه نشان می کشید!
* روی زمین اسیر «پول» بود، زیر زمین اسیر «خاک».
* جواب زنگ ها را با «ضد زنگ» می داد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حتی صدای کلاغ ها
مرا به شوق می آورد
گویی از تو خبر می آورند
همین مرا بس...
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* «گرونینگ»، خالق مجموعه تلویزیونی مشهور سیمپسون ها، بیشتر شخصیت های این مجموعه را از روی نام اعضای خانواده اش نام گذاری کرده است: هومر(پدرش)، مارگارت(مادرش)، مگی و لیزا(خواهرانش) و اَب(پدربزرگش). شخصیت بارت از ویژگی های شخصیتی برادرش مارک الهام گرفته شده است.
* بسیاری از افرادی که در سکانس عروسی فیلم «پدرخوانده» دیده میشوند، اعضای واقعی مافیا بودند. بسیاری از اعضای اصلی باند مافیا در آن زمان به طور افتخاری و داوطلبانه در این فیلم حضور داشتند. همچنین در بیشتر صحنههای فیلم «دیوانه از قفس پرید» به ویژه صحنههای گروه درمانی، از بیماران واقعی استفاده شده بود.
* برندگان اسکار اگر تصمیم بگیرند جایزه خود را بفروشند، ابتدا باید آن را به آکادمی به قیمت یک دلار پیشنهاد دهند. اگر آکادمی پیشنهاد آن ها را رد کند، دیگر نمی توانند مجسمه را برای خود نگه دارند! مثلا «استیون اسپیلبرگ» در سال ۲۰۰۱ جایزه اسکار «بت دیویس» را به قیمت ۵۷۸ هزار دلار خرید و پس از آن مجسمه را به آکادمی اهدا کرد.
* شخصیت «بو» در پویانمایی «کمپانی هیولاها» با صدای «مری گیبس»، در واقع فقط صدای یک کودک است. عوامل پشت صحنه قادر به نشاندن او روی صندلی نبودند و حتی نمی توانستند دیالوگش را برایش بخوانند. او در استودیو در حال بازی کردن بود و میکروفون مخصوصی هم بدون این که بداند، به او وصل بود و صدایش را ضبط می کرد!
منبع: بست لایف
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یادتونه درباره بوکس باهاتون حرف زدم؟ بعدش رفتم پیش همون دکتر فیزیوتراپم، گفت مادرجان از پاهاتم کار بکش.بعدش توضیح داد که یعنی ورزش کن باهاشون. دیگه تصمیم گرفتم از بوکس بیام بیرون، برم سمت تکواندو. چون دکتر گفت بذار خون به پات برسه.
تکواندو خیلی ورزش خوبیه. من که دوست داشتم. ولی نمیدونم چرا بقیه دوست نداشتن من ورزش کنم. همون اول رفتم لباس خریدم، رفتم رو شیاپ چانگ، حریف اول رو زدم، حریف دوم رو زدم، سومی، چهارمی، داور، مربیا، تماشاچیا، یکی یه لگد میزدم بهشون میافتادن. مربیم گیر داده بود یه جوری نزن که خون ریزی کنن. گفتم بابا دکترم گفته باید خون به پاهات برسه. الان خونشون تازه داره میریزه رو پام دیگه. بذار چهارتا آبدولیاچگینی بیشتر بزنم، برای سلامتیم خوبهها ننه! دیگه همون روز کمربند سیاه رو بهم دادن، گفتن برو بیرون بشین تا نسل تکواندوکار ایرانی رو منقرض نکردی.
چند وقت بعد فرستادنم برای مسابقات جهانی. دلتون نخواد اونجا هم همه رو زدم. از این شبکههای خارجی اومدن پرسیدن رمز موفقیتتون چیه؟ گفتم «اینا همه به خاطر بچگیهامونه. شیر گاومیش میخوردیم با روغن کرمونشاهی. چیه جوونای الان با غذاهای زپرتی بزرگ میشن؟ من دختر اول خونه بودم، غذا میخوردم انرژی میگرفتم، آبجیم میاومد نزدیک با لگد میزدم تو سرش. دیگه از اون موقع روم مونده.» ولی اسم روغن کرمونشاهی که اومد، چهارتا دکتر ریختن سرم، ازم تست دوپینگ گرفتن، یه لیست دادن بهم گفتن اینا چیه میخوری؟ گفتم این مال قلبمه، اون واسه کبده، این یکی مال درد زانومه، اونم خوشرنگه روزی یکی میخورم، فقط تو رو خدا به دخترم نگید. دیگه دیدن اوضاعم خرابه، مدالهای تا ده سال آینده رو دادن بهم، گفتن برو خونه بشین مادر، هیجان برات ضرر داره. الانم که در خدمت شما هستم با چهار گردن آویز خوشرنگ طلا.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام. چرا این قدر پاسخ های تکراری که تو اینترنت پیدا میشه؟ بابا یک کم خلاقیت به خرج بدین! ممنون از همه دوستانی که درست و طبق روش گفته شده تو مسابقه شرکت کردن. پیامک های بی ربط و بی نام و بی مزه متاسفانه حذف شدن. چندتا از جمله های بانمک تر رو انتخاب کردیم که می خونید. دمتون گرم و خوش باشین همیشه.
* وقتی دیر بچه دار میشی و نوزاد بهت میگه «تو مادربزرگ منی؟!»
عباس باسفری
* وقتی می فهمی ماشینی رو که پارسال به قیمت ۳۸ میلیون ثبت نام کردی الان میگن برای تحویل باید تا 83 میلیون بدی! سینا ساربان
* تو رو خدا، بابا بنویس پای حسابم ولی پوشکم رو عوض کن!
مریم عسکری، بیرجند
* نوزاد: من دارم فشارها رو به خاطر بحران اقتصادی تحمل می کنم، شما چرا قیافه ات این شکلیه؟! هورمز کاشف
* وقتی دلار اومده پایین ولی قیمت پوشک و شیرخشکت همچنان رو به بالاست! مهدی مظفریان
* وقتی می بینی بابات برای پوشک و شیرخشکت روی یارانه ات حساب کرده!
شرف نسا کامکارفرد
* خب باباجونی... حاضری؟ گوگولی مگولیتون اومده زار و زندگی تون رو به هم بریزه! سمانه دررودی
* نوزاد: بابایی واقعا پوشک از آجیل شب یلداتون هم گرون تره؟!
سیدحسین بلوچی
* نوزاد: چرا هر بویی میاد به من بد نگاه می کنین؟! سمانه دائی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آدیتی سنترال- پسر 22 ساله مالزیایی به دلیل داشتن چهره غیر مردانه اش سوژه رسانه های این کشور شده است. به عقیده رسانه های این کشور او زیباترین مرد دنیاست چرا که با دیدنش هرگز نمی توانید حدس بزنید که او یک زن نیست! به تازگی او برای این که در ورزشگاه فوتبال ثابت کند جنسیتش مرد است، مجبور به ارائه کارت شناسایی شده است اما می گوید به این کار عادت دارد چرا که هیچ کس با دیدنش فکر نمی کند که او پسر است!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
من از بچگی هم مرد زندگی بودم... می رفتم خونه مادربزرگم چرخ خیاطیش رو می کردم ماشین، باهاش مسافر کشی می کردم!
با هر معیاری که نگاه می کنم سیبزمینی نباید فحش حساب بشه... کمالاتش از خاویار بیشتره، ادعاش از گلابی کمتر!
رفتم باشگاه بدنسازی که لاغر کنم، به مربی گفتم یه چربیسوز مناسب حدودا چقدر درمیاد؟ گفت یه دوره یه ماههش تقریبا یه تومن! چررربیام سوخت!
پول قرض دادن از اهدای عضو هم سخت تره، کاش به جای پول، کبد یا غضروف زانوی پامون رو قرض می خواستن یه مدت!
یک کیلو سبزی پلویی خریدم، فروشنده آخرش گفت مبارکتون باشه، گرونی ها به همه فشار آورده!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تلگراف| عبور خودروها از روی رودخانه یخ زده، چین
آسوشیتد پرس| همزیستی مسالمت آمیز!
فرانس پرس| شیشه پاک کن های یک هتل با لباس عروسکی سال نو، ژاپن
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شمشاد خرامان کن و آهنگ گلستان کن
تا سرو بیاموزد از قد تو دلجویی
تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد
ای شاخ گل رعنا از بهر که میرویی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رسم و رسوم جدید گاهی بسیار دردسرساز است. یکی از این رسمهای تازه از راه رسیده، اشکال مختلف غافلگیری یا به اصطلاح فرنگی کاران «سورپرایز» هنگام درخواست ازدواج است. در این سورپرایز، معمولا طرف آقا طوری فیلم بازی میکند که انگار اتفاق بدی افتاده؛ مثلا یک تصادف ساختگی صحنه سازی میکنند. زمانی هم که طرف خانم شوکه شد و مثل ابر بهار بالای پیکر آقا گریه و زاری کرد، داماد بلند میشود و رو به او میگوید: «با من ازدواج میکنی؟!» خانم هم از شوکی که به وی وارد شده عربده میکشد و همه فکر میکنند از ذوقش است. آخی هم میگویند.
یک بار برای خانمی که از بستگان ماست، همین اتفاق افتاد. یعنی این بنده خدا قرار بود در جایی با یک آقایی آشنا بشود و مسئله ازدواج را مطرح کنند. خلاصه در یک تور ثبتنام کردیم و همانطور که در موزه راه میرفتیم، خیلی اتفاقی آن فامیل ما و آن آقا همکلام شدند و باز هم خیلی اتفاقی(!) به صحبت درباره معیارهای ازدواج پرداختند. ده دقیقهای گذشته بود که خانمی که فامیل ما بود، دستش را روی قلبش گذاشت و پخش زمین شد. آن آقا هم شروع کرد به اشک شوق ریختن که ای وای اصلا انتظار نداشتم به این زودی بخواهی ازم خواستگاری کنی! پریدم بین صحبتهایش و گفتم: «اولا اونی که باید سورپرایز کنه تویی ، نه این خانم! ثانیا ایشون مشکل قلبی داره اجازه بده کمکش کنم.»
آن آقا همچنان با گریه بالای سرش ایستاده بود و با نوک کفش میزد به زانوی فامیل ما که بسه دیگه بلند شو همسر قشنگم، من سورپرایز شدم. گفتم: «آقااا ایشون مشکل قلبی داره، خودتون تو کیفش رو نگاه کنید.» همانطور که گریه می کرد، دست کرد در جیب کیف فامیلمان و قرص زیر زبانیاش را در آورد. بعد که برگه قرص را خوب نظاره کرد، برگه را به شکل حلقه داخل انگشتش فرو کرد. همه هم شروع کردند به سوت و کف زدن و تبریک گفتن!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* چه جالب! چند روز پیش آقای کاردار تو برنامه تلویزیونی شبکه خراسان بود و مطلب آق کمال رو خوند! خیلی جا خوردم وقتی دیدمشون. بهشون سلام برسونین و بگین ایول!
* همسر عزیزم، خوشبختی من در بودن با توست و روز تولد تو تقدیر خوشبختی من است.
همسرت هادی
* آق کمال مخواستم ببینم با ای «کمال تعجب» نسبت دری یا نه؟ چون اویم مثل تو خیلی معروفه!
مجید شادلو
آق کمال: با کمال تعجب که نه ولی کمال میل، از قومای دورمانه!
* ممنون برای «قرار مدار» چند وقت پیش. به خاطر این که شنیده بودم بوییدن گل نرگس برای افسردگی خوبه یک شاخه خریدم، این قدر ایراد گرفتند و غر زدند و مسخره کردند که بیشتر از پیش حالم بد شد! گل رو از جلوی چشم برداشتم.
* همسر عزیزم عاطفه جان، تولدت مبارک. امیدوارم سال های سال در کنار من و فرزندان مان صدیقه، امیرعلی و نازنین خوش و خرم باشی.
* منم مانند اون خانم از نقش های تکراریم خسته ام. نه این که منتی باشه، خیلی هم دلم می خواد همه چیز رو خودم به بهترین نحو انجام بدم، اما از این همه تکرار خسته ام، حتی خلوتی ندارم که به حال خودم گریه کنم، فرصتش رو ندارم.
* ستون «قرارمدار» خوبه فقط همش احتیاج به پول داره که تو این شرایط اقتصادی واقعا سخته.
مهدیه احمدیان
ما و شما: سعی می کنیم قرارهایی باهاتون بذاریم که به پول آن چنانی نیازی نداشته باشه.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.