امام کاظم(ع): کسی که هر روز خود را ارزیابی نکند، از ما نیست.
الاختصاص
ذکر روز پنج شنبه
صد مرتبه «لا اله الا ا... الملک الحق المبین»
ذکر روز جمعه
صد مرتبه «اللهم صل علی محمد و آل محمد»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مرحوم علامه طباطبایی فرمودند:
برای کسی که میخواهد اهل معرفت شود لازم است که در خوردن حتی حلال، میانهرو باشد و افراط نکند، و شکمو نباشد. بلکه تا گرسنه نشده سر سفره حاضر نشود و تا اشتها دارد دست از خوردن بردارد. و از لحاظ خواب و سخن گفتن نیز باید حد اعتدال را مراعات نماید.
پایگاه خبری شفقنا
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حال اون مادری رو دارم که یک هفته است از صبح تا شب داره دست تنها خونهتکونی میکنه و ظهر شوهرش و بچههاش میان خونه و میگن: «باز عدس پلو داریم؟» و مادر دوست داره رد کفگیر رو روی بدن تکتکشون ببینه ولی دلش نمیاد!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آدم زندگی میکند، زندگیاش را رفو و اصلاح میکند، آن را میسازد و گاهی هم خراب میکند. پس از مدتی میفهمد که دیگر نمیتواند در همه آن اشتباهات و اتفاقاتی که کنار هم نشانده، چیزی را عوض کند.
«میراث استر»
اثر شاندور مارای
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
باران لطیف
زده بر جاده خشک خیال
شسته آن خلوت غمناک خیابان ها را
ابر می گیرد و باران در پی
می زند چنگ به گیسوی درخت
یاس جان می گیرد
اطلسی می خندد
شمعدانی و
ترک های ظریف گلدان
دور حوضی آبی
می نگارند تبسم ها را
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«کوه های بوزا» در رومانی به دلیل منظرههای زیبا و منحصر بهفردی که دارد، بسیار مشهور است. اما چشمانداز زیبای آن پشت ماجراهای اسرارآمیزی که آنجا اتفاق افتاده، پنهان شده است. این کوهستان بهدلیل اتفاقات مرموز و غیرقابل حل تا به امروز، تا حد زیادی دست نخورده باقی مانده است، زیرا کسی جرئت رفتن به این منطقه را ندارد. در این ناحیه بقایا و ویرانههایی از سازههای عجیبی به چشم میخورد و مردمان محلی داستانهایی باورنکردنی از نژاد باستانی ناشناخته و وجود یک نیروی فراطبیعی و ماورائی را روایت میکنند.
بنا به ادعای رسانه های رومانی، در سال 1981 دو برادر که کوهنوردان ماهری بودند به کوههای بوزا میروند که هنگام بالارفتن از کوه نشانههای عجیبی را که روی سنگها حکاکی شده بود، میبینند. هنگام استراحت چشمشان به شیء زنجیر مانند زردرنگی میافتد. یکی از برادران به آن نزدیک میشود و آن را لمس میکند اما به محض دست زدن به آن، خودش ناپدید میشود. برادر دیگر که از این اتفاق شوکه شده بود، به سرعت بازمی گردد و ماجرا را به پلیس خبر میدهد اما پلیس اظهارات این مرد را رد و او را به عنوان مظنون قتل برادرش دستگیر میکند. پدر ناراحت این دو مرد جوان تصمیم میگیرد به محل ناپدیدشدن پسرش برود. ده نفر از اهالی را هم جمع میکند و از کوه بالا میروند که همگی آن شیء زردرنگ عجیب را میبینند. پدر به آن شیء نزدیک و در برابر چشمان بهتزده همگان با دست زدن به آن ناپدید میشود. افراد با عجله نزد پلیس میروند و ماجرا را تعریف میکنند. پلیس که از این اتفاق بهشدت گیج شده بود، بالگردی را به همراه گروهی از سربازان برای بازرسی محل میفرستد اما هیچ چیز غیرعادی جز آن شیء زرد رنگ عجیب را پیدا نمیکنند. بنابراین تصمیم گرفته میشود تا محل آن شیء عجیب را با دینامیت منفجر کنند.مردمان محلی که در نزدیکی این کوهها زندگی میکنند گزارش دادهاند گاهی رنگ آسمان در این منطقه تغییر میکند و مهی آبیرنگ ظاهر میشود. بسیاری از افرادی که این ناحیه را بررسی کردهاند، پر رمز و راز بودنش را تایید کردهاند اما تاکنون کسی نتوانسته است برای این پدیدههای عجیب توضیحی ارائه دهد. اگرچه برخی مدعی شده اند چون این ناحیه روی یک گسل زلزله قوی قرار دارد، شاید علت آن به نوعی با ارتعاشات مرتبط باشد، اما بسیاری از دانشمندان و مردم محلی معتقدند آن شیء عجیب، دروازه سفر در زمان است که هنوز زمان لازم است تا نتیجه سفرهایش مشخص شود.
منبع: message to eagle
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ترم زمستون شروع شده و الان هم سه هفتهاش گذشته. جالبه که بدونید از این سه هفته، تنها سه استاد بودن که شانس دیدن چهره خاص این دانشجوی عزیز، یعنی نویسنده ستون باخانمان، رو داشتند. الان سه هفتهست که قرعه فال بهنام سایر استادان درنیومده که بفهمن اون دانشجوی ته لیست، کیه که بیخیال غیبتهای دنیا شده و دانشگاه نمیاد. این دانشجو دلش میخواد دانشگاه بیاد، ولی نمیتونه. البته نه که واقعا دلش بخواد ها، دلش نمیخواد ولی مثل ترمای قبل که دلش نمیخواست و تهش میرفت سر کلاس، این ترم هم دلش نمیخواد. اما مشکل اینه که با شروع این ترم متوجه شده چند عدد سنگ کوچولو موچولو توی کلیههاش یافت شده و همین که به دانشگاه و کلاس فکر میکنه، دردش میگیره.
میبینین درد رو؟ سنگ کلیه. تا میگرن و آسم و آلرژی با این اسمهای قشنگشون هستن، آدم شرمش میاد مریضیش رو بگه. بدتر از اون اینکه وقتی مریضیهای جدیتر و خفنتر میگیری و میری دکتر، دکتر بعد از اینکه خودت رو به بهونهای از اتاق بیرون کرده، رو میکنه به خانوادهت و میگه: «باید فضای خونه رو برای مریض آروم کنید. نذارید هیچ استرسی بهش وارد بشه. مریض نباید خیلی خسته بشه. باید خوب استراحت کنه تا مشکلش حل شه.» اما برای سنگکلیه اینجوری نیست. دکتر وقتی نتیجه سونوگرافیتون رو میبینه، رو میکنه به خانوادهتون و میپرسه: «تحرکش کمه؟» مادرتون هم که یه چشم چرخشی به شما میکنه، میگه: «والا چی بگم آقای دکتر. این که دانشگاه درست و درمون نمیره، وقتی خونهست هم میافته یه گوشه، آدم فکر میکنه مُرده. بعد میبینه نه، انگشتش کار میکنه انگاری و داره با اون بیصاحاب مونده چت میکنه.» دکتر هم که زده به هدف، ادامه میده: «نمیدونم به این جوونای امروزی چی میدن که انقدر بیحوصله و بیعار شدن. همینه هیچی توی بدنشون جذب نمیشه، دفع هم نمیشه، سنگ میشه. دختر جون! اگه یه ذره تحرک میکردی، یهذره کار خونه میکردی حتی، الان مجبور نبودی درد بکشی. همهش تقصیر خودتهها! حالا هم برات یه دارو مینویسم که عمرا توی داروخانه پیداش کنی. باید خودت بشینی عرق خارشتر و هندونه پخته بخوری و انقدر کار و تحرک بکنی که سنگ دربیاد.»
و اینجا مادرتون دستهاش رو بههم میماله و خدا رو شکر میکنه که بالاخره جواب دعاهاش رو گرفت. به مدت یه هفته هرکاری داره به شما میگه انجام بدین. از جارو کشیدن و گردگیری گرفته تا مسواک زدنش. (به این صورت که سرش رو ثابت نگه میداره و شما مسواک رو براش میچرخونین) بعد تصور کنین یه سنگ چقدر میتونه ابله باشه که دم عید رو برای رشد و نمو خودش انتخاب کنه. توی این ایام خونهتکونی ، خونه که وظیفهام بود، اون هیچی. هرکی توی دم و همسایه از کار خسته میشد هم من رو میفرستادن ادامه کار رو انجام بدم. هیچ اعتراضی هم وارد نبود چون فکر میکردن با این کارشون بهم لطف کردن. بعد این یه هفته هم هرچی میگفتم: «بسه به خدا! هرچی سنگ داشتم و نداشتم دفع شد» گوش نمیدادن که! اما من که میدونم. این چند وقته انقدر اهل خونه و باقی فامیل بهخاطر من بیتحرک بودن، بحران سنگ کلیه بهزودی تمام اقوام و آشنایان رو دربرمیگیره!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فرانس پرس| ساخت المانی با کیسه های پلاستیکی برای جلب نظر مردم به محیط زیست، ایالات متحده
گتی ایمیج| حمام سنتی گِل، اندونزی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دوست دارم برم سوئد به خانواده ام سر بزنم... ولی حیف همین جان!
پس از خز شدن با «دوقدم مانده که پاییز به یغما برود» در شب یلدا، به زودی شاهد مجروح گشتن با «نرم نرمک میرسد اینک بهار» خواهیم بود!
سختترین کار دنیا راضی کردن باباهاست که پلاستیکهای یه چیز نو رو بکنند!
فکر کنم فیلم «دوازده سال بردگی» روی مادرم تاثیر گذاشته که میگه کار خونه تکونی که تموم شد آزادت می کنم که بری دنبال زندگیت!
این همه راه داری میری تا مریخ، شیش تا بطری آب هم با خودت ببر که اینقدر دنبال نشانههای حیات نباشی!
یک عدد BMW X4 مشکی مات جلوی در خونه مون پارک شده. تا این جا این بزرگ ترین افتخاریه که در سال ٩٧ کسب کردم!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مهارت عجیب کارمندان بانک در شمردن پول
آدیتی سنترال- سال هاست در همه بانک های جهان از ماشین های پول شمار استفاده می شود اما کارمندان بانک در چین مهارت عجیبی در شمارش پول دارند و به دقت و سرعت ماشین های پول شمار می توانند کار کنند! ویدئویی که از شمارش پول توسط آن ها منتشر شده، بازدید زیادی داشته است. سرعت شمارش پول به قدری زیاد است که بعضی وقت ها از دستگاه پول شمار جلو می افتند.
مجلل ترین عروسی
اسپوتنیک- عروسی باشکوهی در بمبئی برگزار شد که در آن نصف بالیوود، بان کی مون دبیر کل سابق سازمان ملل متحد، تونی بلر نخست وزیر سابق بریتانیا، ده میلیاردر و دیگر افراد مشهور دنیا حضور داشتند. همه آن ها مهمان «موکش آمبانی»، بازرگان مشهور و ثروتمندترین مرد هند برای برگزاری عروسی پسر بزرگش بودند. با توجه به شواهد هزینه های این عروسی به حداقل 100 میلیون دلار می رسد. یک مهمانی نیز قبل از این عروسی در سوئیس برای 500 نفر برگزار شد و تمام مهمانان در یک هتل اقامت داشتند که هزینه هر شب هر اتاق آن 1430 دلار بود و برای سرگرم کردن آن ها از گروه های موسیقی معروف جهان دعوت شده بود.
رویداد تاریخی در صنعت هوانوردی
بی بی سی- ناسا از رویداد بینظیر و تاریخی لحظه ای که دو هواپیمای مافوق صوت، دیوار صوتی را میشکنند، عکس برداری کرد. هواپیماهای «سوپر سونیک» هواپیماهایی هستند که میتوانند با سرعتی بیشتر از سرعت انتشار صوت در فضا پرواز کنند. با پرواز این نوع هواپیما، امواج خاصی تولید میشود که به دنبال آن صدایی تا روی زمین شنیده میشود که به «شکستن دیوار صوتی» معروف است. این عکسها مورد استفاده دانشمندانی است که روی این امواج تحقیق و بررسی می کنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اگر روم ز پیاش فتنهها برانگیزد
ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد
و گر به رهگذری یک دم از وفاداری
چو گرد در پیاش افتم چو باد بگریزد
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هیچوقت مثل امسال بری عید نوروز لحظهشماری نکرده بودُم. یعنی ایقد که تو ای سال گذشته خسته رفتُم، هم فقط مِخوام ای ده، پونزده روزه فقط استراحت کنُم، بیحرف پیش، گوش شیطون کر، ایشالا ماشالا! ولی دقت کردن تعطیلات عید همی آخرای اسفندش خوبه که حول ولا درِم سال نو برسه، همی جنب و جوش و ذوق و شوقی که درِم بری سال جدید خیلی مچسبه. وگرنه خود نوروز با چنان سرعتی میه و مِره که نفهمیدم چی شد! بعدش باید تا اول اردیبهشت سماق بمکم تا حقوقا ره بریزن! عوضش ایبر سال از هرکی طلب دری فرت و فرت تسویه مکنه و حقوق مِدن و عیدی مِدن و خوش خوشانت مِشه. خلاصه مایَم طبق روال هر سال مراسم باشکوه خانهتکانی داشتِم. اگه داستان زندگی ما ره دنبال کرده باشن مِدنن که چی بساطی درم بری خانهتکانی، اگر هم تا حالا نخواندن که خب نِمشه تو 400 کلمه ای مصیبت ره براتان توضیح بدُم! ولی همی ره بدنِن که خانهتکانی تو خانه ما، یکی از پیچهای سرنوشت سازه که ممکنه کار به جاهای باریک بیکیشه! الان مگم.
همیشه از نیمه بهمن کاملیاخانم شروع مکنه به خانهتکانی، به ای بهانه که چون جفتمان سر کارم، وقت نِدرم. اول هم مِره سراغ حوزه استحفاظی خودش و قلمروی حکمرانیش یعنی آشپزخانه! بماند که حتی قندای تو قندون و دوشاخ یخچال و توی شلنگ ماشین لباسشویی رم موشوره! کار مو وقتی شروع مِره که پا مذاره تو هال. دگه گفتن نِدره که چی به روزگارُم میره و هم مثل چی ازم کار میکیشه. ولی بدبختی بعد از ای پروژه شروع مِره که مو نباید خدای نکرده کاری بکنُم که زحمتهامان هدر بره. مثلا دیروز نشسته بود که یَگهو انگار جن دیده باشه، داد زد: «اون چیه؟» برق سه فاز ازم پرید. دمپایی ره درآوردُم که برُم به جنگش که دیدُم منظورش یَگ رد روی همو دیواری بود که هفته پیش شسته بودُم، اویَم رد یَگ بند انگشت خُردو که نفهمیدُم چی جوری رفته بود اونجی و اصلا چی جوری دیده بودش! حالا بماند که تمام ای مدت تا توپ سال نو باید روی نوک پا وَربجهُم که مبادا خواب فرشا به هم بیریزه و دولَخ بره! خلاصه خانهتکانی بری ما دو مرحله دره، یکی قبلش که سخته، یکی هم بعدش که سختتره!
به هرحال ایشالا که سال خوبی دشته بشن، دلتان خوش باشه، لبتان خندون، تنتان سالم و همیشه بگن خدا ره شکر. ما رَم دعا کنن، یادتان بشه که مو آخرین نفری بودُم که سال نو ره بهتان پیشاپیش تبریک گفتُم! ایم از ای.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام. این هفته با یک چهره تلویزیونی در خدمت تون هستیم که این روزها هم بیشتر دیده شد. بیشتر از این راهنمایی نمی کنیم، دست به کار بشین و تشخیص بدین این کاریکاتور به هم ریخته کیه و اسمش رو با نام خودتون و کلمه «این کیه» تا شنبه شب برای ما به شماره 2000999 پیامک کنید. جواب و کاریکاتور برنده رو اولین پنجشنبه بعد از تعطیلات نوروز چاپ میکنیم. عکس و کاریکاتوری رو هم که میبینید آقای سیروس رحیمی، برنده هفته پیش هستن که دوباره بهشون تبریک میگیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* چقدر ما متولدان هفته آخر سال مظلومیم. بس که همه مشغول خونه تکونی و مهیاشدن برای سال جدیدن یادشون میره تبریک بگن. خراسان تو به ما تبریک بگو!
حسین گلچیان
* با توجه به این که بنده جانباز بسیجی هستم، خواندن صفحه «راهیان عشق» مرا به یاد حال و هوای زمان جنگ انداخت. کلمات خوب و معنویتان مرا به عالم دیگری برد. دستتان درد نکند.
* دانستنی های دیروز درباره سرزمین غیررسمی جالب بود. تا حالا چیزی درباره اش نشنیده بودم.
* «عزیزم» گفتن ها رو بذارین واسه کسایی که واقعا عزیزن.
مسعود مجنونپور
* از اون قایق های نفتی ما هم داشتیم ولی یادم رفته بود، یادش به خیر واقعا. دمتون گرم یاد بچگی کردم...
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.