تعداد بازدید : 66
دنیا به روایت تصویر
آسوشیتدپرس| مراسم روزشمار هزار روز مانده به آغاز المپیک زمستانی پکن
تلگراف| همزیستی مسالمت آمیز!
پی اِی| آماده سازی مجسمهها برای برپایی نمایشگاه باغوحش گونههای منقرض شده، انگلستان
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 14
حدیث روز
امام صادق(ع): آنگاه که روزه میگیری باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزهدار باشند.
الکافی
ذکر روز یک شنبه
صد مرتبه «یا ذاالجلال و الاکرام»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 17
آیات نور
سوره یوسف
خطر حفظ نکردن اسرار برای فرد و جامعه
از درسهایی که [آیات مربوط به نقل خواب حضرت یوسف(ع) برای پدرش] به ما میدهد درس حفظ اسرار است، که گاهی حتی در مقابل برادران نیز باید عملی شود. همیشه در زندگی انسان اسراری وجود دارد که اگر فاش شود ممکن است آینده او یا جامعهاش را به خطر اندازد. خویشتن داری در حفظ این اسرار یکی از نشانههای وسعت روح و قدرت اراده است.
منتخب تفسیر نمونه
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در محضر بزرگان
تعداد بازدید : 15
مزایای سجده طولانی
مرحوم آیت ا... کشمیری فرمودهاند:
یکی از مهمترین حالتهای بندگی خصوصا در ماه رمضانالمبارک حالتی است که توصیه موکد نبی مکرم(ص) است و آن «سجده طولانی» است. فقط خدا و اولیای الهی میدانند هنگام سجده عبودیت چه بارانی از ابر رحمت و چه برکاتی از عالم ربوبیت بر سر شما میبارد. حتما در روز یک سجده طولانی داشته باشید.
وب سایت جماران
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حالی به حالی
تعداد بازدید : 15
زندگی مشترک جداگانه
حال جوونی رو دارم که با هزار قرض و قوله پول جور کرد که خونه رهن کنه تا بره دست زنش رو بگیره و بعد از سه سال عقد برن سر خونه و زندگیشون. بعد یهو زد و قیمتها اینجوری شد و تصمیم گرفت با اون پول ماشین بخره که عصرا اضافه کار کنه که باز قیمتا اینجوری شد و در نهایت با پولش یه گوشی خرید تا با خانمش که خونه باباشه، تصویری چت کنه!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 17
قرار مدار
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اندکی صبر
تعداد بازدید : 15
صندوقچه دل
نویسنده : مینا تمدن خواه
بر صندوقچه دل
قفلی زده ام
با رمز چشمانت...
تا نکند از دل روی
یار از دیده رفته ام
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 1
مارپیچ(سختی 60 ٪)
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شعر طنز
تعداد بازدید : 22
مانور کولر زدن!
نویسنده : امیرحسین خوش حال | شاعر و طنزپرداز
خواهشا بابا! کمی کولر بزن
مُردم از گرما؛ کمی کولر بزن
وقت بیداری نمیذاری! ولی
موقع لالا؛ کمی کولر بزن
من شدم مقتولِ گرمای شدید
قاتلِ سرما! کمی کولر بزن
شلغم پخته شدم در خودروات
خسته ام آقا؛ کمی کولر بزن
تا همین امروز لج کردی ولی
لطفا از فردا؛ کمی کولر بزن
ما نداریم انتظاری از پراید
صاحب مزدا، کمی کولر بزن
نیست تابستان برای احتیاط
از همین حالا کمی کولر بزن
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
قسمت بیستم
تعداد بازدید : 29
دندون مصنوعیام!
اف. سی. خانجون
نویسنده : مهرشاد مرتضوی | طنزپرداز
ننه دلتون نخواد رانندگیم به از شما نباشه عالیه. اینو وقتی متوجه شدم که تو پیستهای باریک، مسابقه میدادم. 25 تا سرعت پر میکردم، هیچکس هم نمیتونست ازم سبقت بگیره. معمولا هم عصبی میشدن ماشینشون رو میکوبیدن به در و دیوار و تنها کسی که میرسید به خط پایان خودم بودم. یعنی نه تنها اول میشدم، بلکه دوم و سوم هم میشدم. سر همین هم مربی تیم راضی شد استخدامم کنه.
ولی مشکل از اونجایی شروع شد که گفتن پیست باید حداقل سه تا لاین داشته باشه. دیگه اونجا دیدم نمیشه شل گرفت، باید گازو تا ته پر کنم. حالا درسته دیگه تو این سن و سال پاهام جون نداره ننه ولی آجر رو واسه همین وقتا گذاشتن دیگه. این شد که همون اول مسابقه یواشکی دو تا آجر گذاشتم رو گاز، آماده بودم همچین که پرچم تکون خورد پامو از رو ترمز بردارم. ماشین چنان از جاش کنده شد که یه لحظه حس کردم دندون مصنوعیام افتاده ته حلقم. به خودم مسلط شدم و از آینه به حریفام نگاه کردم. یکیشون از بقیه خیلی سمجتر بود. هی من میرفتم، اون میاومد. من که دیگه گاز و ترمز دست خودم نبود، فقط فرمونو میچرخوندم و میرفتم جلو. دور چهارم مسابقه بود که دیدم داره بهم میرسه. یواشکی یه آجر دیگه هم گذاشتم رو پدال گاز. چنان ازش جدا شدم که فکر کنم ادامه مسابقه رو بوسید و گذاشت کنار. با سرعت به خط پایان رسیدم و ردش کردم. دیگه باید وایمیستادم. ولی یادم رفته بود که دستامم مثل پاهام زیاد جون ندارن. هرچی زور میزدم آجرها برداشته نمیشد. هی اینوری هل بده، اونوری هل بده. نشد که نشد.
نزدیک بود مسابقهای که بعد از مسابقه ما برگزار میشد رو هم ببرم. ولی مسئولان برگزاری یه سری شکارچی استخدام کردن که ماشینم رو شکار کنن و لاستیکها رو بزنن متوقف شم. همونجا هم بهخاطر هزینههایی که رو دست تیم گذاشته بودم، ورشکست شدن و مجبور شدم با یه جام از اتومبیلرانی هم خداحافظی کنم!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 39
ماجراهای انگشتی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 39
تاپخند
ملخها که حمله کردن کل کشور رو سمپاشی کردن، اما الان که پروانهها حمله کردن هیچکی هیچی نمیگه، باز بگید قیافه مهم نیست!
شوهر برنامهنویس همه چیزش خوبه، به غیر از اینکه ولش کنی تو عروسیها هم تیشرت میپوشه!
خواب دیدم ۱۵ تا ماشین دارم، تو خواب گریه میکردم که چطوری میتونم پول بنزین اینارو بدم. روحم هم فقیره!
تازگیها هرچی رو خراب میکنم میگم دو سه روز دیگه میشه همونی که میخوای، فکر کنم قراره آرایشگر بشم!
اون موقعی که میبینی سوالی که از جزوه رد کردی، عینا توی امتحان اومده اون لحظه هزار بار تقدیم تو باد!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 49
دوردنیا
مرگ گربه اخموی مشهور
سی ان ان- گربه اخموی «گرامپی» (به معنای بدخلق) که چند سالی است نامش به دلیل چهره خشن و عصبانیاش بر سر زبانها افتاده، روز گذشته در هفت سالگی با وجود مراقبتهای حرفهای صاحبانش، به علت عفونت شدید مرد. شهرت این گربه اخمو به سال ۲۰۱۲ برمیگردد که صاحبش عکسی از او را در اینترنت منتشر کرد. این گربه تا زمان مرگ در صفحه رسمیاش بیش از 8 و نیم میلیون طرفدار داشت که پس از مرگ هم لحظه به لحظه به دنبالکنندگانش اضافه میشود! چهره خاص این گربه نه تنها در دنیای مجازی بلکه روی کالاهای گوناگون نقش بست که برای صاحبش درآمد کلانی به همراه داشت.
5 ثانیه صبر کنید تا جریمه نشوید!
گاردین- شهر نیویورک قانونی وضع کرده است که طبق آن عابرانی که در حال گذر از خیابان هستند، اگر گوشی تلفن یا هر نوع وسیله الکترونیکی قابل حمل در دست داشته باشند، متحمل جریمه 25 تا 250 دلاری خواهند شد. البته این لایحه برخی افراد از جمله اپراتورهای پاسخ اضطراری، کارکنان بیمارستان، پزشکان، ماموران آتشنشانی و... را در رعایت این قانون معاف کرده است. در نیویورک سالانه حدود 300 مرگ و میر دقیقا به دلیل استفاده بیموقع از تلفن همراه هنگام گذر از خیابان اتفاق می افتد.
زندانی شدن به دلیل نام گذاری
آدیتی سنترال- یک کشاورز جوان در چین به دلیل این که اسم سران دولتی و نظامی کشورش را روی دو سگش گذاشته بود، دستگیر و متهم به 10 روز زندان شد. این مرد 30 ساله با انتشار عکس سگهایش در شبکههای اجتماعی از نامگذاری عجیب آنها نوشت، اما هرگز فکرش را نمیکرد که این کار او جرم باشد. او به پلیس اعلام کرد که این کار فقط یک شوخی بوده است اما مجبور به تحمل حبس شد!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مسابقه چی شده؟
تعداد بازدید : 30
لمینت دندون اسفنجی!
سلام. این بار برای مسابقه یک عکس از باب اسفنجی و رفیق نابش، پاتریک داریم، ببینیم چه میکنین! شما باید برای این عکس، یک شرح حال کوتاه یا دیالوگ بامزه(از زبون هرکدوم از شخصیتها) بنویسید و تا ساعت 24 فردا شب (دوشنبه) برای ما به پیامک 2000999 یا شماره 09354394576 در تلگرام بفرستید. حتما کلمه «چی شده؟» و نام و نام خانوادگیتون رو هم بنویسید. بانمکترین و خلاقانهترین پیامها که اسم نویسنده دارن، چهارشنبه به اسم خودتون چاپ میشه. و اما چند نمونه:
* باب اسفنجی: فهمیدی پرسپولیس برای بار سوم قهرمان شد؟
پاتریک: نه! جدی میگی؟ آخ جون... پس برای هواداری ازشون برم شلوارک بنفش خردلیم رو بپوشم!
* وقتی می فهمی سایتهای آگهی دیگه قیمت ماشین رو نمیزنن و با خیال راحت میتونی از ماشین نداشتنت لذت ببری!
* باب اسفنجی: رفتم دندونام رو لمینت کردم، نگاه کن... برای پولش هم مجبور شدم تو رو گرو بذارم!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 5
ما و شما
راه ارتباطی با ما :پیامک 2000999 و تلگرام 09354394576
* خرما شده ای نقل تو هرجا شده است
شیرینی تو غریبه با ما شده است
آن ها که به بازار تو دستی دارند
گویند که سوبل مرغ، خرما شده است!علی گیاهی
* دخترعزیزمان عاطفه و پسرگل مان امیرعلی، از این که با جون و دل واسه امتحانات تلاش می کنید ممنونیم. پدر و مادرتان
* همسر مهربانم، تو بهاری ترین لحظه های من هستی. 17 تیر سالروز تولدت رو با پسرانت صمیمانه تبریک میگیم و برات بهترین ها رو آرزو داریم.
جواد محولاتی مقدم
* ستون «ما و شما» داره هرروز کوچیک تر می شه، لطف کنید از بغل دستی هاش بزنید! ممنون
* بیشتر از دو ماه از خونه تکونی گذشته بزرگوار قرارمدار! اما فکر نمیکنی خیلی دیر به فکر شستن ملافه ها افتادی؟ اینا رو باید هر هفته بشوری!
* این پنکه قدیمی فرقش چیه با پنکه های دیگه که ازش میترسیدین؟ واقعا چه لوس! ما از اینا داریم و ازش هنوز استفاده میکنیم.
* قرار مداری هایعزیز؛ بد نیست چاشنی ستونتان را قدری مردانهتر کنید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سوتی سرا
تعداد بازدید : 34
بقیه پول کذایی
یه بار سوار تاکسی بودم، خواستم به راننده پول بدم، برگشت با چشم اشاره کرد پول رو بدم به آقای کناریم. منم پول رو بهش دادم و کل راه زل زده بودم به پولم که دست آقاهه بود و هی حرص میخوردم که چرا طرف پولم رو به راننده نمیده؟ خلاصه رسیدیم به مقصدم و دیدم پولم رو میخواد بذاره تو جیبش. منم عصبانی گفتم: «آقا خجالت بکشین، چرا پول رو نمیدین به راننده؟» مرد با تعجب نگاهم میکرد که راننده گفت: «خانم باقی پول شونه!» میخواستم محو بشم اون لحظه، تا مدتها اصلا سوار تاکسی نمیشدم!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دی روزنامه
تعداد بازدید : 15
بیشتر و کمترش کن!
نویسنده : علیرضا کاردار | طنزپرداز
معاون جوانان وزارت ورزش و جوانان پیشنهاد کرده است «سن جوانی که پیش از این ۱۵ تا ۲۹ سال بوده، به ۱۸ تا ۳۵ سال افزایش یابد.» البته نه به این خاطر که جوانان 29 تا 35 ساله هم خوش باشند و زمان بیشتری احساس جوانی کنند و حسرت نخورند که زود پا به میانسالی گذاشتهاند و هنوز نه شغلی دارند و نه نیمه گمشدهشان را پیدا کردهاند و نه میتوانند حتی یک خودروی چپی تمام رنگ از دم قسط بخرند! و نه به این دلیل که افراد 15 تا 18 ساله شاد باشند که هنوز میتوانند ادعا کنند بچه هستند و کسی ازشان توقع کار و مسئولیت و راه بردن زندگی ندارد! برای این که «عملا سن ۱۵ تا ۱۸ ردهای بود که ما نمیتوانستیم هیچ کاری برای جوانان انجام دهیم و در واقع آن ها نیز نمیتوانستند وارد عرصه قانونی کار و اشتغال شوند.» از طرف دیگر مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهر تهران با اشاره به کاهش هزار تنی میانگین تولید پسماند گفته: «بالا رفتن قیمت ارز و افزایش قیمت کالاها تاثیر زیادی بر تولید پسماند شهری داشته است.» به بیان دیگر، یعنی چون دلار گران شده، مردم هم زباله کمتری تولید میکنند، که البته بهخاطر گرانی مواد غذایی است که خب ربطش را به قیمت دلار نمیدانیم ولی به هرحال مردم یا کمتر میخورند یا بشقاب غذایشان را تا ته میخورند که زباله کمتری تولید کنند.
حالا که قلقش دستمان آمده، با همین فرمول «تغییر یک چیزی برای تحول یک چیز بیربط دیگر»، میتوان خیلی از مشکلات دیگر را هم حل و فصل کرد. مثلا با وضع قانون حذف صفر از پول ملی که مدتهاست روی زمین مانده، گرانیها بهطور ریشهای حذف میشوند و حتی تابلوهای قیمت اجناس جا برای صفر هم اضافه میآورند. یا با کاهش میزان خط فقر یا مقدار ساعت کاری که شخص باید انجام دهد تا دیگر به او بیکار نگویند، مشکل درآمدهای پایین و بیکاری به صورت قاطع برطرف میشود. یا با کاهش تعداد خطها و کلمههای کتابها، مشکل پایین بودن سرانه مطالعه را حل کنیم. یا اصلا برای لیگ برتر فوتبال سه تا قهرمان در نظر بگیریم تا دل هیچ تیمی و طرفدارانش نسوزد. یا برای بلندی صدای بلندگوهای مدارس محدودیت عددی بگذاریم که از یک مقداری بیشتر نشده که باعث شر به پا شدن، نشود! یا... به هرحال هر مشکلی راه حلی دارد که میتوان با کمی تغییر قوانین، آن را از سر راه برداشت، حتی اگر به قیمت شکستن قانونهای رسمی و بینالمللی و طبیعی باشد!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 7
تفأل
به می عمارت دل کن که این جهان خراب
بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت
وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد
چو شمع صومعه افروزی از چراغ کنشت
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.