تعداد بازدید : 54
دنیا به روایت تصویر
سی ان ان| ترافیک سنگین برای رسیدن به قله اورست
تلگراف| تمرین نیروهای نظامی آلمان
تاس| پخت بزرگ ترین نیمروی جهان به وزن 483 کیلو با 7020 تخم مرغ، روسیه
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 16
حدیث روز
امام صادق(ع): آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته میشود.
وسائل الشیعه
ذکر روز شنبه
صد مرتبه «یا رب العالمین»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 26
آیات نور
سوره شعرا
او عزیز و رحیم است
«عزیز» به معنی قدرتمندی است که شکستناپذیر است، هم توانایی بر ارائه آیات بزرگ دارد و هم درهم کوبنده تکذیبکنندگان است. ولی با این حال «رحیم» است و رحمت واسعهاش همه جا را فراگرفته و بازگشت جدی به سوی او در یک لحظه کوتاه کافی است که تمام نظر لطف او را متوجه انسان سازد و بر گناهان گذشته اش قلم عفو کشد.
منتخب تفسیر نمونه
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در محضر بزرگان
تعداد بازدید : 23
برنامه انسان سازی ماه مبارک رمضان
استاد شهید مرتضی مطهری فرمودند:
اساسا برنامه ماه مبارک رمضان برنامه انسانسازی است که انسانهای معیوب در این ماه خود را تبدیل به انسانهای سالم و انسانهای سالم خود را تبدیل به انسانهای کامل کنند. برنامه ماه مبارک رمضان برنامه تزکیه نفس است، برنامه اصلاح معایب و رفع نواقص است، برنامه تسلط عقل و ایمان و اراده بر شهوات نفسانی است... برنامه پرواز به سوی خداست، برنامه ترقی دادن روح است.
انسان کامل
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بریده کتاب
تعداد بازدید : 17
مصیبت انسان
این اوج مصیبت انسان عصر ماست؛ له کردن آنهایی که نمی فهمیم شان... فهم خود را اوج فهم جهان دانستن.
«فردا شکل امروز نیست»
اثر نادر ابراهیمی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 13
قرار مدار
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اندکی صبر
تعداد بازدید : 13
مگر می شود؟
نویسنده : آساره نظری
مگر می شود ابر
فراموش کند ببارد
یا همین درخت توت توی حیاط
فراموش کند ثمر بدهد؟
من چگونه عاشق تو نباشم؟
برای چه زنده ام
اگر عاشق تو نباشم؟
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 12
ما و شما
* در زندگی سلام خودروهای خاص جهان مثل پورشه و فراری و بوگاتی را معرفی کرده بودین. خیلی تاسف خوردم. در کشور ما هم اگه مسیر خودروسازی این طور پیش نرفته بود، شاید حالا برندهایی مشابه برندهای معروف جهان در زمینه ساخت خودرو میداشتیم، نه اینکه نوار محافظ بغل جزو آپشنهاش حساب بشه !
* سر همان کوچه سبز که میرسد به انتظار، من ایستادهام هنوز، مرا به خاطر بسپار... تقدیم به دوست گلم حسین احمدی عزیز. داداری
* پرونده های مجهول خیلی جالبه، چرا نباید چاپ بشه؟ خیلی جالب و خواندنیه.
* پدر عزیزم از همه زحمتهایی که برامون کشیدی از ته دل ممنونم... ان شاءا... بتونم مهر و محبت و فداکاری هات رو جبران کنم.
پسرت رسول
* این دست تو کانال کولر ستون ترسانک که سفید بود! مهدی
* خانم وطن پرست عزیز، دلگرمی همیشه باید باشد و شما تنها دلگرمی من توی حرم هستین، میدونم به قلب مهربونتون معذرتخواهی بسیاری بدهکارم برای روزهایی که گرفت، شکست... توی روزنامه محبوبم معذرت خواهی میکنم از شما تا همه آدمهای دنیا بدونن چقدر برام عزیز هستین و چقدر دوستتون دارم. زهرا
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اینستاگردی
تعداد بازدید : 26
نارون کودکی
ابوالفضل جلیلی، کارگردان کشورمان در صفحه اینستاگرامش از خاطرات دوران کودکیاش نوشته است که بخشی از آن را با هم میخوانیم:
...جلوی باغ پدربزرگ یه کوچه باغ عریض و طویل بود با درخت های توت بلند و سالخورده و سه نهر آب که از میون درختها میگذشت. در فاصله بین نهرها چندین و چند درخت نارون بزرگ که مثل توپهایی به بزرگی یک اتاق سبز به ردیف قرار گرفته بودند و پایینشون پر از ماسه های نرم و خیس، با هزاران گنجشک شاد و سرمست که میون شاخ و برگ اونها زندگی میکردند. آفتاب که میزد باغبون پدربزرگ یه نردبون چوبی کوچیک و زهوار در رفتهای رو تکیه میداد به تنه یکی از نارونها که از همه گردتر و بزرگتر بود و من میرفتم بالا و تا اونجا که از رویاهام خسته میشدم، مینشستم وسط درخت و گنجشکها رو تماشا میکردم که میرفتند و برمیگشتند. گاهی وقتها که تا نزدیکیهای غروب اون بالا میموندم مادربزرگ ازم میپرسید آخه واسه چی اینقده میری بالای نارون؟ خیلی جدی میگفتم میخوام وقتی بزرگ شدم و زن گرفتم با زنم بریم وسط نارون زندگی کنیم. مادربزرگ میخندید و میگفت آخه کدوم دختر عاقلی میاد وسط درخت زندگی کنه پسر؟ و باز میخندید و من میدیدم در رویاهایم اونچه را او و اونها نمیدیدند.
سالها و سالها گذشت. مادربزرگ و پدربزرگ رفتند و من از کودکی فاصلهها گرفتم. یه روز که دلتنگ رویاهای از دست رفته شدم به باغ پدربزرگ رفتم. نه کوچه باغی بود و نه نهر آبی و نه درختهای کهن سال توت و نه خبری از نارون ها. خانه من را نیز از ته بریده و تنهاش را سوزانده بودند، اما من بر این باورم که نارونها جوانه خواهند زد و بزرگ خواهند شد، برگ خواهند داد و گنجشکها دوباره خواهند خواند. حتی اگر من نباشم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آموزش شعبده بازی
تعداد بازدید : 50
ریختن نوشابه از قوطی خالی
شنبه ها
روش اجرا: در این شعبده، قوطی نوشابه را در حالی در معرض دید بیننده قرار میدهیم که ظاهرا خالی است و بدنه آن هم فرو رفته است. آن را داخل یک لیوان سرازیر میکنیم. هیچ نوشابهای نمیریزد. سپس با چند ثانیه در دست گرفتن قوطی و تکان دادن آن، دوباره امتحان میکنیم نوشابه از آن میریزد.
لوازم مورد نیاز: یک قوطی نوشابه، ماژیک مشکی، یک سوزن و یک لیوان
توضیح تردستی: برای انجام دادن این شعبده ما به یک سوزن یا جسم نوکتیز نیاز داریم که قوطی را سوراخ کنیم. بعد از سوراخ کردن قوطی، مقداری از نوشابه را از طریق همان سوراخ تخلیه میکنیم. سپس بدنه قوطی را کمی له میکنیم. در ادامه با ماژیک قسمتی از سر قوطی را سیاه میکنیم به طوری که از دید بیننده باز شده به نظر برسد. قوطی را هم جوری باید روی میز بگذاریم که قسمت سوراخ آن به طرف بالا باشد. قوطی را از روی میز برمیداریم و طوری میگیریم که انگشتمان روی سوراخ بدنه آن باشد و دیده نشود. قوطی را توی لیوان سرازیر میکنیم طبیعتا چیزی از آن نمیریزد. سپس قوطی را در دستمان میگیریم و هنگام تکان دادن آن طوری که بیننده متوجه نشود سرش را باز میکنیم و دوباره امتحان میکنیم. نوشابه از قوطی، داخل لیوان میریزد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 34
مناسبتی
یارب دل پاک و جان آگاهم ده
آه شب و گریه سحرگاهم ده
در راه خود اول ز خودم بیخود کن
بیخود چو شدم ز خود به خود راهم ده
خواجه عبدا... انصاری
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 58
دوردنیا
کشف کلنی زنبورها در اتاق خواب
آدیتی سنترال- یک خانواده اسپانیایی که از صدای زنبورها در اتاق خوابشان به ستوه آمده بودند و تحملش را نداشتند، از یک زنبوردار خواستند تا آنها را از دست این حشرات خلاص کند. اما این زنبوردار بعد از کندن دیوار متوجه یک کلنی 80 هزارتایی زنبور عسل در فضایی کمتر از یک متر شد که به گفته اش عجیبترین چیزی بود که تا به حال دیده بود. معلوم نیست این حشرهها چطور یک سال در این فضا زندگی کرده و تکثیر شده بودند.
خرید تابلوی نقاشی پیکاسو به قیمت مفت!
اسکای نیوز- مردی انگلیسی که برای خرید به بازار هنری رفته بود، با دیدن یک تابلوی نقاشی که به نظر میرسید کپی خوبی از یک نقاشی معروف است، آن را به قیمت 230 پوند خرید. اما بعدا معلوم شد این تابلوی نقاشی اثر حقیقی پیکاسو مربوط به سال 1930 است و توسط خود وی نقاشی شده است. قیمت واقعی این تابلوی نقاشی اصیل حدود 750 هزار پوند است. به گفته این مرد، وی تا مدتها از این که پول زیادی برای این تابلوی به ظاهر جعلی پرداخته، ناراحت بود! قرار است این تابلو به حراج گذاشته شود.
جذب فالوئر به هر قیمتی
آدیتی سنترال- جولیا اسلونکا، مدل جوان لهستانی، برای جذب فالوئر بیشتر برای صفحه شش هزارتاییاش در اینستاگرام، دست به کار عجیبی زد. او ویدئویی از خودش در حال تخریب دماغ یک مجسمه 200 ساله منتشر کرد که واکنش های بسیاری را از سوی کاربران مجازی برانگیخت. با اینکه او در ویدئوی دیگری معذرتخواهی کرده است اما برای بررسیهای بیشتر به دادگاه احضار شد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 2
مارپیچ(سختی 60 ٪)
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
قاب جهان
تعداد بازدید : 26
قبرستان میان شهر
انگلیسیها با مردهها خیلی راحت اند و قبرستانهای کوچک به طورمعمول در همه جای شهرهای انگلستان پراکندهاند. در این قبرستان در بیرمنگام هیچ فاصله و دیواری بین قبرها با خیابان و منازل نیست.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
داستانک
تعداد بازدید : 16
باران همیشه باران نیست
نویسنده : حسین جعفری
امروز هم مثل همیشه دیر از مدرسه به خانه رسیدم. تقصیر آقانعمت، راننده سرویس مدرسهمان است. همیشه پشت چراغ قرمزها خوابش میبرد و با صدای بوق و سروصدای بچهها از خواب میپرد. به خانه که آمدم اوضاع اصلا خوب نبود. ظاهرا چند ساعتی باران آمده و همه چیز را به هم ریخته بود. پدر که تازه ماشینش را از کارواش آورده بود، از آمدن باران کلافه بود و مدام به لکههای آب روی ماشینش نگاه میکرد و زیر لب غر میزد. مادر، فرش بزرگ وسط هال را به سختی به حیاط خانه میکشید تا زیر نور آفتاب آن را خشک کند. سهراب برادر کوچک ترم، چکمههایش را وارونه در دست گرفته بود و آنها را تکانتکان میداد تا آب داخلشان خالی شود. از همه جالبتر حال و روز مخمل، گربه بازیگوش من بود که از ترس باران، جرئت نمیکرد از خانهاش داخل حیاط بیرون بیاید و سهم ماهی خشک شده هر روزش را بگیرد.
کیفم را از دوشم درآوردم و به کنار پنجره آمدم. پردههای خانه همسایه کناریمان آقا و خانم نوروزی، باز کشیده شده بود و هیچکس داخل حیاطشان نبود. آن ها هیچوقت از آمدن باران خوشحال نمیشدند. لباسهایم را که عوض کردم رفتم سراغ ماهیهای داخل حوض حیاط تا برایشان غذا بریزم، اما آن وروجکها هم با باران میانه خوبی نداشتند و پشت سنگهای داخل حوض قایم شده بودند.
اصلا من نمیدانم چرا همه با آمدن باران مشکل دارند. درست است که کمی شیطنت میکند، ولی من باران را خیلی دوست دارم. به خصوص وقتی که شکلاتهای بزرگ شیریاش را با من نصف میکند. به نظر من باران بهترین دخترخاله دنیاست.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 9
تفأل
بی مهر رخت روز مرا نور نمانده است
وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده است
هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نمانده است
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.