پرونده های مجهول
تعداد بازدید : 22
ناپدید شدن همزمان ۲هزار اسکیمو
نویسنده : فاطمه قاسمی | مترجم
گاهی اوقات در دنیا اتفاقاتی رخ میدهد که با عقل و منطق جور در نمیآید و هیچوقت دلیل قانعکنندهای هم برایشان پیدا نمیشود؛ مثل موضوع این هفته مجهول یعنی روستایی اسکیمویی و دو هزارنفره که ساکنانش ناگهان ناپدید میشوند و به رغم جستوجوهای فراوان هیچ اثری از آنها پیدا نمیشود. این وسط داستانها و اتفاقات عجیب دیگری هم نقل میشوند که خواندنشان جالب است. در جایی میان مرز آمریکا و کانادا دریاچهای به نام «آنجیکانی» در منطقه «نوناوات» واقع شدهاست که زمانی قبیلهای از اسکیموها در کنار این دریاچه و روی صخرهها زندگی میکردند. آنجیکانیها به شکار جانورانی مانند سمورآبی،گوزن، گراز و تولید بهترین خزها معروف بودند.
ادعاهای یک شاهد عینی
مردم این قبیله ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺑﺎ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﭼﻨﺪﺍﻧﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﺎن پوست، خز و ﭘﺸﻢ که از منطقهشان میگذشتند، با روی باز استقبال میکردند. «جولابلِ» بازرگان، اولین کسی بود که در نوامبر سال1930 با این روستای خالی از مردم مواجه شد. برای او که همیشه خاطره خوبی از این روستا داشت، این پدیده بیشتر از عجیب بودن، ناراحتکننده و ترسناک بود. او در خاطراتش میگوید: «ابتدا فکر کردم شاید بهخاطر سرما در کلبههایشان هستند اما سکوت وهمآور آن شب، خبر از اتفاق بدی میداد. کنجکاو شدم و تمام خانهها را گشتم اما اثری از مردم نیافتم. ناگهان از دور دودی دیدم و بیمعطلی خودم را به آتش رساندم اما چیزی که با آن مواجه شدم، غذایی سوخته بود که ساعتها روی آتش ماندهبود. همه چیز سرجایش بود؛ داراییهای با ارزش، غذاهای روی آتش و ابزارهای شکار بهجز مردم!» ﺷﻮﺍﻫﺪ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻧﺎﮔﻬﺎن دست از کار کشیده ﻭ ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ. جو، وقت تلف نکرد و به نزدیکترین اداره تلگراف رفت تا پلیس را مطلع کند.
در جستوجوی سر نخ
آنچه پلیس طی ﺗﺤﻘﯿﻘﺎتش بهدست ﺁﻭﺭﺩ، ﺑﺎﻭﺭﮐﺮﺩﻧﯽ ﻧﺒﻮﺩ. قبرهای گورستان آنجیکانی شکسته شدهبودند و هیچی درونشان نبود. ﻋﺠﯿﺐﺗﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺯﻣﯿﻦهای ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻗﺒﺮﻫﺎ به حدی سخت ﺑﻮﺩ که بهراحتی و سریع قابل شکستن نبودند. نشانه دیگر، هفت سگ سورتمه بودند که باوجود دسترسی به ذخایر غذایی کلبهها، از گرسنگی تلف شدهبودند. هرچه محققان بیشتر کنجکاوی میکردند، داستان این قبیله پیچیدهتر میشد بهخصوص وقتی برخی شاهدان قبیلههای اطراف از نور آبی رنگی بر فراز روستا حرف زدند که هیچ شباهتی به نورهای قطبی نداشته و بعد از مدت کوتاهی محو شدهاست.
حدس و گمانها چه میگویند؟
نور آبی دیده شده در قبیلههای اطراف و ترک روستا بهطور ناگهانی و بیهیچ وسیلهای، نشانههای خوبی برای طرفداران نظریههای فرازمینی است که این داستان را به بیگانگان فضایی ربط دهند و ادعایی مبنی بر حمله بیگانگان به این روستا مطرح کنند. برخی هم آن قدر در کشف راز این روستا درمانده شدهاند که وجود آن را بهطور کل رد میکنند. در آن زمان حتی روزنامهنگاران را برای نشر ماجرا سرزنش میکردند. عدهای بنا را بر این گذاشتند که روستاییان برای زندگی بهتر مهاجرت کردهاند اما برای این سوال که چرا بدون داراییهای با ارزش، غذا و اسلحه مهاجرت کردند، هیچ جواب قانع کنندهای نداشتند. خلاصه که راز این روستا همچنان حلنشده باقی مانده و تا حالا برای هیچکدام از حدسها دلیل و مدرک قابلقبولی ارائه نشدهاست.
منابع: mysteriousfacts، paranorms ، karnaval