دانیال دایی داووداینا
طنزپرداز
سلام و خداقوت، قبلاً اینطورکی بود طرف میخواست یک بیزینسی بزنه میگفت شد شد، نشد می رم ژاپن، اون جا رو که ازمون نگرفتن، کلاً ژاپن رفتن اون موقع مثل فلافل خوردن الان بود، راحت و در دسترس همگان. اما بعدش اینطورکی شد که میگفت:
* شد شد، نشد کافیشاپ میزنم. بعد یکهو شهر پر شد از کافیشاپهای تیره و تار که هر چی تاریکتر بودن ،قیمت خدماتشون بالاتر بود. حالا در این بین اسامی عجیب و غریبی هم روی نیمرو و املت میذاشتن تا قیمت بالاش توجیهی داشته باشه، اما کافیشاپ هم اشباع شد.
* بعد اینطورکی شد که میگفتن شد شد، نشد آنلاین شاپ میزنم. یهجوری شد که دیگه خریداری باقینمونده بود چون همه فروشنده بودن. ملت تو اینستاگرام و تلگرام فروشگاه اینترنتی با ارسال رایگان به سراسر کشور زدن که همین ارسال رایگانش همیشه غیر رایگان بود! بعد دیدن خریداری باقی نمونده و این جا بود که بزرگ ترین معضل بشریت در هزاره سوم رخ داد.
* عدهای گفتن شد شد، نشد پیج انگیزشی میزنیم و تبلیغ میگیریم! بعد یکی دو جمله بیمزه از کتابهایی مثل «راز» و «قورباغهات رو قورت بده» و «گوسفند نباشین» و بهخصوص بیشعوری رو جلوی دوربین می گن و یکهو تصویر آهسته می شه و اینا به افق خیره می شن جوری که انگار رازهای کائنات رو کشف کردن. البته بازگشت سرمایه تو بحث فلافل خوب بود. اما اینجا یه کم زمانبره.