

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

شاید شما هم شنیده باشید که تیم «کرو7» به تازگی راهی فضا شده است. تیم 4نفره این ماموریت جایگزین فضانوردانی هستند که در «ماموریت کرو6» به فضا رفتند و قرار است حدود 6 ماه در ایستگاه فضایی بمانند و آزمایشهای مختلفی را انجام دهند. شاید بیوزنی یکی از جالبترین تجربههای فضانوردان باشد، اما میدانید کارهای سادهای وجود دارد که برای فضانوردان سختتر از روی زمین خواهد بود! ما در این شماره از آنها نوشتهایم.
نمیتوانند گریه کنند
تصورکنید 100 روز زمینی از خانوادهتان دور هستید و در فضا در حال ویدئوچت با خانوادهتان هستید. دلتان برای خانه تنگ شدهاست و ناخودآگاه اشکتان درمیآید. برخلاف همیشه اشکتان روی صورت سرازیر نمیشود و روی گونهتان غلت نمیخورد. درعوض، اشکها زیر چشم شما به شکل یک حباب ژلهای درمیآید، چون نیروی جاذبهای برای پایین کشیدن آن وجود ندارد.
از دوش خبری نیست
ما زمینیها دوشگرفتن را خیلی بدیهی میدانیم، اما فضانوردان در فضا نمیتوانند دوش بگیرند. حتی در گذشته آب اضافی که از شستوشوی مو به دستمیآمد از طریق سیستم پردازش آب به آب آشامیدنی تبدیل میشد. آنها باید تا حد ممکن از همه منابع موجود به خصوص منابع آبی استفادهکنند، چون آب، سنگین و حمل آن هزینهبردار است. آنها نمیتوانند دوش بگیرند و به جای آن با اسفنج حمام میکنند. آبی که برای این کار استفاده میشود از رطوبت هوا، ادرار، مسواکزدن، شستوشوی دستها و دیگر کارها به دستمیآید. همچنین روش کارآمدی برای شستوشوی لباس وجود ندارد و آنها باید لباسهای تکراری بپوشند.
نان و نوشیدنیگازدار هم نه!
فکر میکنید فضانوردها میتوانند هر روز که هوس خوردن ساندویچ کردند به راحتی به آن برسند؟ خوردن نانهایی که خردهنان زیادی دارد غیرممکن و نمک و فلفل ممنوع است چون این تکهها میتواند به قطعات کوچکی تبدیل شود و با وارد شدن به قطعههای ماشینآلات فضایی آنها را از کار بیندازد یا فضانورد را غافلگیرکند و به چشمانش آسیب برساند. همچنین خوردن نوشیدنیهای گازدار به دلیل اختلاف فشاری که میتواند ایجاد کند، محدود است. در فضا حس چشایی فضانوردان میتواند به مرور تحلیل برود، اما بعد از بازگشت به زمین، مزه موادغذایی را با شدت بیشتری نسبت به قبل حس میکنند.
نمیتوانند در تخت بخوابند
اگر جزو کسانی هستید که همه جا باید بالش و پتویتان را ببرید تا خوابتان ببرد فضانوردی سختتان میشود. فضانوردان به جای بالا کشیدن ملافهها قبل از خواب، خود را برای خواب میبندند. «جری لینگر» یکی از فضانوردانی که تجربه حضور در فضا را دارد، میگوید یکی از سختترین چیزهایی که میتوان با آن سازگار شد، درد درازکشیدن در رختخوابهایی است که باید بسته شود. یک مشکل دیگر هم وجود دارد. شاید بدنتان با این روش ثابت بماند، اما سرتان همچنان در خواب تکانبخورد و به اصطلاح نمیتوانید سرتان را راحت روی بالش بگذارید.منبع: rd.com

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

«سپهر نساج کریمی» 12ساله است و کلاس ششمی. 4سال است که سوارکاری را انتخابکرده و بهطور جدی در این رشته ورزشی تمرین و فعالیت میکند. مادرش مربی سوارکاری است و از ابتدا مربی پسرش بوده. او به تازگی در مسابقات قهرمانی پرش با اسب پونیسواران که شانزدهم و هفدهم شهریور در تهران برگزار شد، روی سکوی اول رفته و قهرمان شده است. شاید برایتان سوال باشد که پونیسواری چیست؟ پونی یکی از بامزهترین و دوستداشتنیترین نژادهای اسب است که جثهاش کوچکتر از اسبهای معمولی است و کودکان میتوانند سوار آن شوند. حالا که جواب سوالتان را پیدا کردید، گفتوگوی من و سپهر را در ادامه بخوانید تا بیشتر با او و رشته سوارکاری آشنا شوید.
چطور شد بین این همه ورزش سراغ سوارکاری رفتی؟
من از 8 سالگی وارد رشته سوارکاری شدم. قبل از اینکه وارد سوارکاری شوم در رشتههای ورزشی دیگر فعالیت میکردم و مقام داشتم، ولی وقتی کرونا آمد همه کلاسهای ورزشی تعطیل شد. من هم، چون مادرم مربی سوارکاری است چند روز با او باشگاه رفتم. اینطور شد که به این رشته علاقهمند شدم و آن را ادامه دادم.
سوارکاری چه چیزی دارد که تو را به این رشته علاقهمند کرد؟
این که با یک موجود زنده دیگر در ارتباطی. من به سوارکاری عشق و علاقه داشتم و دیدم تواناییاش را هم دارم که در این رشته فعالیتکنم. آدم وقتی اسبها را میبیند همه ناراحتیها و غمها را از یاد می برد. حس خیلی خوبی است.
در هفته چقدر برای سوارکاری و تمرین وقت می گذاری؟
تابستانها، کل هفته و وقتی مدرسهها شروع میشود هفتهای دو، سه بار باشگاه میروم و سوارکاری میکنم. برای هر تمرین هم 3 تا 4 ساعت وقت میگذارم. در هفته 4 روز خیلی فشردهتر از روزهای دیگر است و بعضی روزها مثل اول هفته، تمرینمان سبکتر میشود. قبل از سوارکاری اسب را تمیز میکنم و بعد از زینکردن سوارش میشوم. با قدم و یورتمه اسب را گرم میکنم و بعد که خوب گرم شد، فعالیت ورزشی را شروع میکنم.
برای قهرمانی در مسابقات چقدر تمرین کردی؟
برای قهرمانی هر روز تابستان را تمرین کردم و بیشتر تمریناتم با همین اسب بود. هفتههای قبل از مسابقه تمرینات به خاطر مسابقات خیلی فشردهتر بود. ما اسبها را چند روز قبل از مسابقات باید بفرستیم و دیگر نمیتوانیم با آنها تمرین کنیم. آنجا هم نمیتوانیم تمرین خاصی کنیم چون اسبها تازه از راه رسیدند و خسته هستند. یک تمرین سبک میکنیم و بعد مسابقه میدهیم.
کدام مرحله از مسابقات برای تو از همه سختتر بود؟
مسابقات ما 3راند داشت و راند آخر برایم سختتر بود چون استرس و فشار خیلی زیاد است. به این فکر میکنی که ممکن است از بقیه عقب بمانی. اسم اسب من «آسنا» است. یکبار اسبم اصلا خوب نبود. قبلش هم تمرین زیادی نداشتم. رفتم پیش اسب و خیلی با آن صحبتکردم. آنها واقعا این حس را درک میکنند.
برای یک سوارکار خوب شدن باید چه ویژگیهایی داشت؟ چطور توانستی در سوارکاری به موفقیت برسی؟
مهمترین آن، تمرین و پشتکار است. یعنی باید خیلی تلاش کنید تا به آن جایی که میخواهید برسید. سوارکاری ورزشی نیست که بتوانید در 2، 3هفته و ماه و سال در آن خیلی حرفهای شوید. باید سالها زحمت بکشید تا به نتیجهای که دوست دارید، برسید. من تمرین خیلی زیادی داشتم و اسبم خیلی خوب بود. با اسب بد نمیشود قهرمان شد. البته مربی خوبی هم داشتم. همه این سالها، مادرم مربیام بوده است. از او یادگرفتم تمرینکنم و به دنبال بهانه نباشم.
برای همسنوسالهایت که در این رشته فعالیت میکنند یا سوارکاری را دوستدارند چه حرفی داری؟
وقتی کسی در این رشته مقام نمیآورد معنیاش این نیست که بلد نیست، نمیتواند یا ضعیف است. در سوارکاری چون با یک موجود زنده دیگر در ارتباطی، کار سخت است. بعضی وقتها اسب خوب نیست و بعضی وقتها خودت خوب نیستی. خیلی رشته سختی است و همه چیز باید با هم هماهنگ باشد تا یک نفر بتواند مقام بیاورد. آرزوی من هم این است که بتوانم بهترین خودم باشم. آرزوهای من انتها ندارد. سوارکاری هم همینطور است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

هم اکنون داشتن یک لوگوی اختصاصی برای هر شرکت و برند از نان شب واجبتر است. چون خیلی وقتها پیشمیآید که ما بعضی از شرکتها را فقط از روی لوگویشان میشناسیم. در ایران طراح خوب زیاد داریم، اما میشود گفت بیشتر لوگوهای معروفی که میشناسیم کار زندهیاد مرتضی ممیز است که به پدر گرافیک ایران شناخته میشود. اگر میخواهید درباره لوگوها و قصه چند لوگوی معروف بدانید، کارگاه این هفته خوراک شماست.
5 اصل مهم در طراحی لوگو
لوگوها یا نشانوارهها یک نشانی از یک کسبوکار هستند و به آن هویت میدهند. طراحان میگویند یک لوگوی خوب باید چند ویژگی داشته باشد تا در ذهن مردم ماندگار شود؛ ساده باشد به این معنی که در یک نگاه بتوان آن را تشخیص داد. به یادماندنی و بینظیر باشد و به زمان خاصی محدود نشود یعنی در عین سادگی مفهوم را برساند. طوری طراحی شود که 50سال بعد هم معنی آن را بفهمند. ویژگی بعدی پویایی و چندکاربردی بودن آن است. در نهایت یک لوگوی خوب باید با هدف مدنظر همخوانی داشته باشد. یعنی لوگوی یک فروشگاه اسباببازی باید متناسب با سن کودکان، خلاقیت، فونتهای کودکانه و پر از رنگ و لعاب باشد.
لوگوی استانداردِ ممیز
میدانید علامت استانداردی که روی بیشتر کالاها میبینید، طراحی مرتضی ممیز است؟ این، معروفترین لوگوی ممیز است که 38سال پیش آن را بر اساس حرف اول واژههای انگلیسی موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران طراحیکرد. خودش درباره طراحی این لوگو گفته است :«دوست داشتم کادر فلش مانندی اطراف نوشته را ببندد. کادری که دو زاویه آن کاملاً تیز و دو زاویه دیگر منحنی و نرم باشد تا در نهایت خلاصه بودن فلش حداکثر و حداقل را که هدف داوری مؤسسه در محصولات است، نشان دهد، اما این حد سادگی برای سفارشدهنده کافی نبود؛ با اضافه کردن خطوط بیشتر حالت فلش را نمایانتر کردم.» لوگوی سازمان آتشنشانی، سازمان چای کشور و شهرداری تهران از دیگر طراحیهای معروف اوست.
قبل و بعد نشانِ کانون
اگر یک بار گذرتان به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان افتاده باشد یا محصولات آن را خریده باشید لوگویش را خوب میشناسید. یک پرنده تازه متولد شده است که روی شاخه یک درخت نشسته و اول راه مستقلشدن است. طراح اصلی لوگوی کانون زندهیاد «محمد پولادی» طراح و گرافیست اهل قوچان است و طراحی این نشان به زمان دانشجویی او برمیگردد. البته این لوگو اول قرار بود برای کتابخانههای کانون استفاده شود و در ادامه شاخه آن، دو واژه کتابخانه کودک با شکلی شبیه کتاب طراحی شده بود. در سال1347 محمدرضا عدنانی این نوشته را حذف و در سال1351 مصطفی اوجی تغییرات دیگری در این نشان، ایجادکرد. در طراحی جدید، وزن پرنده بیشتر از قبل و نوک و دم آن با چند خط هندسی بازنمایی شده است.
چراغ مطالعه معروف
کسانی که طرفداران پروپا قرص پویانمایی هستند حتما لوگوی شرکت «پیکسار» را میشناسند. لوگوی این شرکت یک چراغ مطالعه معروف دارد که به عنوان حرف «i» در نشان این شرکت طراحی شده. اما داستان این چراغ مطالعه چیست. نام پیکسار در ابتدا استودیو لوکاس بود و وقتی استیو جابزِ معروف آن را خرید به پیکسار تبدیل شد. همان موقع یعنی 37سال پیش پیکسار اولین فیلم موفق خود را که یک پویانمایی 2دقیقهای بود،ساخت. مردم عاشق لامپ انیمیشنی این فیلم شدند و همین باعث شد آن چراغ مطالعه وارد لوگو شود. این همان چراغ مطالعهای است که از وقتی پیکسار نام دیگری داشت روی میز «جان لستر» انیماتور و صداپیشه خلاق این استودیو بوده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

امسال جزو کسانی هستید که از مقطع دبستان وارد دبیرستان شدید؟ شاید هم از دوره اول دبیرستان به دوره دوم رفتید. آیا تبدیل شدن از قدیمیترین دانشآموز مدرسه به ورودی جدید استرس دارد؟ بعضیها در اینباره هیچ نگرانی ندارند، اما اگر شما جزو نگرانها هستید این
3 راهکار را که در سایت تخصصی «kidshealth» پیشنهاد داده شده است، بخوانید.
عادت به مدرسه جدید
وقتی دبیرستان را شروع میکنید، ممکن است افراد زیادی را نشناسید. شاید دوستان شما به دبیرستان دیگری رفته باشند و به این فکرکنید چطور میخواهید بین دریایی از چهرههای ناشناخته دوستان جدیدی پیداکنید؟ خیلی زود متوجه میشوید بسیاری از آنها همان احساس شما را دارند. همه تازه وارد مدرسه شدهاند و نمیدانند چه انتظاری دارند. وقتی دغدغهتان را با همکلاسیهای جدید در میان میگذارید، میتواند به شما کمککند دوستان جدیدی پیداکنید.
کشف علاقه درسی
درسهایی که در دبیرستان میخوانید بر پایه همان چیزهایی است که در دوره قبلی یادگرفتید. این درسها و چالشها میتواند به شما کمک کند در یک درس پیچیده تسلط پیداکنید که واقعا ارزشمند است. برای مثال، شاید متوجه شوید که عاشق زیستشناسی هستید یا به ادبیات علاقه دارید. اگر در این درسها چیزی وجود دارد که آن را درک نمیکنید منابع زیادی وجود دارد که میتوانید با جستوجو در گوگل به آن برسید.
فعالیتهای فوق برنامه
دبیرستان نیز نسبت به دوره قبلی تحصیلی فعالیتهای فوق برنامه بیشتری دارد. تیمهای ورزشی، گروههای هنری، نمایندگی دانشآموزی و... فرصت بسیار خوبی برای کشف علایق و امتحان چیزهای جدید است. چه کسی گفته در مدرسه فقط باید درس خواند و زمانی برای تفریح ندارید؟ این فعالیتها می تواند قبل یا بعد از کلاسها یا در زمانهای آزاد یا ساعات مطالعه انجام شود و کمک زیادی میکند تا بتوانید در دوره جدید خودتان را سازمان دهیکنید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

چرا یک سری هیچوقت نمیخوان قبول کنن سرما خوردن و باید مراقبت کنن بقیه مبتلا نشن. هر وقت می گیم سرما خوردی؟ طرف می گه: «نه حساسیت فصلیه»! جالبه به همه فصلها هم حساسیت داره. شروع و وسط فصلها هم عطسه میکنه.
بله درست می گی، هااااپچییوووو... البته من واقعاً حساسیت فصلی دارم.
جوانه، دیروز یک شعر از حفظ خوندم جلوی مامانم اینا، باز گفتن اگه همین جوری درسات رو حفظ میکردی شاگرد اول بودی. آخه شروع سال تحصیلی کدوم درس؟
مرور درسهای پارسال، پیارسال، پس پیارسال.
جوانه، کلی زحمت کشیدم بهعنوان هدیه به مامانم توی شناسنامهاش نقاشی کشیدم قشنگ بشه. تشکر که نکرد هیچ، ناراحت هم شد.
ایشون از شما ناراحت نشده دوست عزیز، برای خودش ناراحت شده لابد که همچین بچهای داره.
جوانه، پسرخالهام از مخاطبهای شماست، گوشیش رو خونه ما جا گذاشت، هرچی پیام می دم برگرد گوشیت رو ببر، سین نمیکنه. گفتم از طریق صفحه شما بهش پیام بدم.
ای بابا، تو هم که سادهای. آخه چرا پیامک دادی بهش؟ باید بهش زنگ میزدی.
جوانه خیلی ناراحتم، چی کار کنم؟
ناراحت نباش.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

نویسنده: آن ماری نوردن
ترجمه: سوسن همایون و ناکتا رودگری
انتشارات: کتابهای کیمیا ( وابسته به انتشارات هرمس)
اشتفان، کلاوس و ایله با هم خواهر و برادر هستند. دایی فریتسِ آنها، شش سال در جنگلهای پرنامبوک زندگی کرده و حالا تصمیم گرفته است با کشتی پیش خانواده خواهرش بیاید. بچهها از شنیدن این خبر خیلی ذوق زده میشوند و سعی میکنند هدیهای برای دایی فریتس درست کنند. دایی فریتس قرار است ۴ اکتبر برسد. صبح ۳ اکتبر پدر و مادر بچهها به طور ناگهانی تصمیم میگیرند که به بندر هامبورگ به استقبال دایی بروند و او را ذوق زده کنند. بچهها باید یک شب تنها در خانه بمانند. کمی بعد از این که پدر و مادر میروند بچهها تلگرافی دریافت میکنند که دایی فریتس خبر داده ۳ اکتبر میرسد. اشتفان و خواهرش ایله تصمیم میگیرند به بازار بروند و خرید کنند. در بازار دو دزد پرسه میزنند. دو دزد به طور اتفاقی متوجه میشوند بچهها در خانه تنها هستند. آنها را تعقیب میکنند و برای ورود به خانه نقشه میکشند.
اگر میخواهید بدانید ادامه این داستان جالب چه خواهد شد به شما پیشنهاد میکنم کتاب «بازگشت دایی فریتس» را بخوانید. در هنگام خواندن داستان این کتاب احساس میکنید دارید یک فیلم سینمایی جالب تماشا میکنید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.