
تعداد بازدید : 8
رفقا سلام!
«جوانه! خیلی وقته میخوام یه رازی رو بهت بگم! من همیشه وقتی تصمیممیگیرم درس بخونم یا گردوخاک میشه یا بارون میاد! بهنظرت چیکار کنم برف هم بهشون اضافهشه؟» رفیق عزیز جوانه! اول این که آفرین بهت که به فکر درسخوندنی و دوم این که میتونی صبرکنی زمستون شه و فصل امتحانات. اونجا بهونهای برای برفنباریدن نمیمونه. البته امیدواریم که امسال زمستونی پر از برف و بوران داشتهباشیم و کِیفش رو ببریم.
شماره پیامک 2000999
شماره تلگرام 09354394576
تلفن تحریریه 05137634000

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 35
تاریخچه خوشمزه شکلات داغ!
بعد از یک روز سرد و بهخصوص برفی یا بارانی چه چیزی به اندازه نوشیدن یک شکلات داغ حالتان را جا میآورد؟ قانون نانوشتهای وجوددارد که در هر خانه یک نفر عاشق شکلات داغ است و در جمعهای دوستانه هم همینطور. اما میدانید سروکله این نوشیدنی خوشمزه از کجا پیدا و چطور این قدر پرطرفدار شد. اطلاعات عمومی این هفته میخواهد به سوالهای شما درباره شکلات داغ پاسخدهد.

حدود 1500سال قبل از میلاد بود و مردم قبیله مایا و آزتکها (یک تمدن سرخپوستی) در مکزیک امروزی شکلات را کشفکردند. شکلات محصول درختی به نام تئوبروماست و یک اسم یونانی. «مونتزوما» امپراتور آزتکها عاشق شکلاتهای آن دوره بود. اصلا کلمه انگلیسی شکلات«chocolat» از «Xocolat» و کلمه آزتک گرفته شدهاست. آنموقع هنوز شکر از اروپا به آنجا نرسیدهبود و آزتکها شکلاتشان را که همان نوشیدنی کاکائو سرد بود، با فلفل و ادویه مزهدار میکردند. شاید این نسخه برای شما جالب نباشد اما آنها شکلات را یک هدیه آسمانی میدانستند و معتقد بودند دردهایشان را درمانمیکند. سرزمین آزتکها خشک بود و نمیتوانستند در آن کاکائو بکارند. در نتیجه یا دانههای کاکائو را از سرزمینهای دیگر مبادله کالابهکالا میکردند یا از طریق جنگ آن را به عنوان غنیمت جنگی بهدستمیآوردند. بله، کاکائو برای آنها همینقدر مهم بود!
لو رفتن راز صدساله شکلاتی
پس از ورود اسپانیاییها به قاره آمریکا یک اتفاق عجیب برای کاکائو افتاد. آنها کاکائو را بنا به ذائقه خود تغییردادند و فهمیدند بهتر است آن را گرم بنوشند و ترکیبی شبیه شکلات داغ ساختند. جالب است بدانید شکلات در ابتدا به صورت نوشیدنی بود و بعد به صورت جامد درآمد. اسپانیاییها تا صدسال شیوه تولید این ترکیب را لو ندادند و از آن بهعنوان یک راز مراقبتکردند تا این که یک ایتالیایی به سرزمین آنها در آمریکا سفرکرد. او با سفر به مناطق زندگی بومیان آمریکا و مهاجران اسپانیایی نحوه کاشت کاکائو و تهیه نوشیدنی شکلات را فهمید و راز اسپانیاییها برملا شد. این اتفاق مقدمه ساخت فراوردههای متنوع از کاکائو در سراسر جهان شد و هنوز که هنوز است کاکائو با ترکیبات جدید، همه را غافلگیرمیکند.
طرفداران چندهزار ساله و وفادار
قطعا شکلاتداغهای امروزی، تازهترین ورژن این نوشیدنی خوشمزه است و حتما در ترکیبات با نسخههای قدیمی خود تفاوتهایی دارد. پای این ترکیب به هر کشوری باز شده، مردم آن را تغییراتی دادهاند. برای مثال انگلیسیها به آن شیر اضافهکردند و این نوشیدنی را بعد از شام استفادهمیکردند. البته شکلات داغ در اولین سالهای ورود به کشورهای مختلف، جزو نوشیدنیهای لوکس بود که فقط در خانه ثروتمندان پیدامیشد. کمکم ترکیب شکلات داغ به نسخه امروزی خود یعنی شکلات رندهشده و ذوبشده یا پودر کاکائو، شیر گرم یا آب و احتمالا قدری شکر نزدیکشد و کارخانهها تصمیمگرفتند آن را در بستههای تکنفره هم آمادهکنند و به فروش برسانند و شکلات داغ بعد از هزاران سال هنوز طرفداران خود در سراسر جهان را دارد.
منبع: rd.com

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 15
گردش پروانه آبی آدونیس در یک باغ
عکس از: theguardian.com

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 38
سوژو، شهر شناور چین

گردشگران با سفر به این شهر میتوانند در کوچههای آن پیادهروی کنند، از معماری باورنکردنی عبادتگاهها و پلهای سنگی آن شگفتزده شوند، در کانالها قایقسواری کنند و جاذبههای ثبت شده در یونسکو را ببینند. آنچه گردشگران را به این شهر میکشاند، کانالهای آب آن است که در
خیابان های شهر و کوچههای باریک گسترده شدهاند که طراحی پیچیدهای را به وجود آوردهاند. سوژو پر از ساختمانهای باستانی است که خیلی از آنها به دلیل ساکنان معروفی که قرن ها پیش در آن ها زندگی میکردند، ارزش تاریخی دارند. اگر پیاده در این شهر قدم بزنید انگار به سفری در زمان گذشته رفتهاید.
بد نیست بدانید که مارکوپولو جهانگرد معروف قرن ۱۳، در سفرنامههای خود اشاره کرده است که هزاران پل روی کانالهای سوژو قرار دارد اما امروزه فقط حدود دویست عدد از آنها باقی مانده است. سوژو تنها شهر کانالهای زیبا و غذاهای متنوع نیست، این شهر باغهای قدیمی بسیار معروفی دارد که در فهرست میراث جهانی یونسکو هستند، به ویژه، باغ هامبل که قدمتی بیش از ۵۰۰ سال دارد و به اوایل سلسله مینگ برمیگردد و یکی از چهار باغ معروف چین است. گشتوگذار در این باغ سرسبز و تماشای دریاچههای خوش منظره اطراف این باغ دو ساعت طول میکشد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 0

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 0

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 0

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 54
سیر و سفر در رشته پراسترس و جذاب گردشگری
در رشته گردشگری که خیلیها فکرمیکنند در آن خبری نیست و خیلیها از سر ناچاری آن را انتخابمیکنند، واقعا چه خبر است؟
نویسنده : اکرم انتصاری | روزنامه نگار

ساجده حمیدپناه هستم، 22سالهام و دانشجوی رشته گردشگری در مقطع کارشناسی در شهر آران و بیدگل . هماکنون در چند هتل مشغول کار هستم و مدیر داخلی اقامتگاه بومگردی مهربانو که خانوادگی آن را تاسیسکردیم.
در رشته گردشگری چه خبر است؟
به نظرم رشته گردشگری یک رشته خاص، عجیب و جالب است. چرا؟ به خاطر این که بینرشتهای حسابمیشود و ترکیبی از علوم و رشتههای مختلف است که در یک رشته جمعشده. برای افرادی مثل خودم که چندپتانسیلی و عاشق علوم مختلف هستند و نمیتوانند همه را در یک کار و رشته پیداکنند، مناسب است. گردشگری، ترکیبی از علوم مختلف مثل تاریخ، جغرافیا، حسابداری، اقتصاد، زبان و یک سری علوم مدیریتی است که اگر میخواهید در این رشته موفقشوید، باید آنها را یادبگیرید. دروس تاریخ و زبان انگلیسی و زبان دوم خارجی هم اهمیت بیشتری در این رشته دارد. چندسالی میشود این رشته را در ایران میتوان تا مقطع دکترا ادامهداد. یک رشته دیگر به اسم هتلداری هم داریم که مشابه گردشگری است با این تفاوت که تمرکز مباحث آن بیشتر روی هتلداری است و در آن علومی که باید در هتل بلد باشید، آموزش دادهمیشود. البته فعلا امکان تحصیل در هتلداری فقط تا مقطع کارشناسی وجوددارد. افرادی که میخواهند با دنیای متنوع گردشگری آشناشوند، بهتر است سراغ رشته گردشگری بروند و کسانی که کار در هتل را دوستدارند رشته هتلداری را انتخاب کنند. در حال حاضر امکان ورود به رشته گردشگری با کنکور و بدون کنکور فراهم است ولی خیلی خوب است که دانشجوها برای این که از نظر آکادمیک قویشوند و ارتباطات خوب بگیرند، وارد دانشگاههای خوب در شهرهای بزرگ شوند که گردشگری فعال هم دارند.
چطور شد که رشته گردشگری را برای ادامه تحصیل انتخاب کردید؟ خیلی ها فکرمیکنند بعضی از سر ناچاری به این رشته میروند.
من سرگذشت تحصیلی عجیب و جالبی دارم ولی من واقعا از سر ناچاری وارد این رشته نشدم و همه این سالها تلاشکردم که ثابتکنم اینجور نبودهاست. من دوره متوسطه اول و دوم را در بهترین مدرسه شهرم، یعنی مدرسه استعدادهای درخشان درسخواندم. تجربی خواندم و بیشتر سالها جزو دانشآموزان برتر بودم و در مسابقات کشوری رتبههای خوبی میآوردم و روحیه جستوجوگری داشتم. آن زمان علاوه بر تاریخ و جغرافیا، زیستشناسی را هم دوست داشتم و این شد که تجربی را انتخابکردم ولی هرچه جلوتر آمدم دیدم تجربی فقط زیستشناسی نیست و ریاضی و فیزیک و شیمی هم دارد. در سال آخر تحصیلم، تحقیقات درباره رشته گردشگری را شروعکردم و دیدم روحیاتم خیلی به این رشته نزدیک است. خیلیها بعد از کنکور میگفتند یکی از رشتههای علوم پزشکی را انتخاب کن و در کنارش علایقت را هم دنبال کن ولی دیدم نمیشود. دامنه رشته گردشگری آنقدر گسترده بود که واقعا باید چیزهای مختلف را بلد باشید و به رشتههای دیگر نمیرسید. سال آخر در فرایند کنکورم اتفاقاتی افتاد که در انتخاب این رشته موثر بود. ما یک خانه تاریخی را در شهرمان آران و بیدگل خریدیم تا آن را مرمت و به اقامتگاه تبدیلکنیم. من دیدم چقدر دوستدارم این اقامتگاه را مدیریتکنم و یک سری اتفاقات خوب را برای گردشگران رقمبزنم. اینها باعثشد در زمان انتخاب رشته با رشتههای علوم تجربی خداحافظی کنم و برگه انتخاب رشتهام پر شود از رشتههای گردشگری و هتلداری. در نهایت در دانشگاه علوم و تحقیقات تهران قبولشدم اما چون میخواستم در کاشان و اقامتگاهمان کار کنم و تجربه بهدست بیاورم رشته گردشگری را در دانشگاه شهر خودمان ادامهدادم. الان هرچه جلوتر میروم همه میگویند چقدر به این رشته میخوری. مهم است که بر اساس علاقه و روحیاتی که داریم یک رشته یا شغل را انتخاب کنیم و بهنظرم این شجاعت خیلی مهم است.
بعد از بیرون آمدن از دانشگاه، چه چیزی در انتظار شماست؟
رشتههایی مانند گردشگری و هتلداری و رشتههای مشابه آن را میتوان بدون ورود به دانشگاه و با گذراندن یک سری دوره در آموزشگاههای گردشگری هم ادامهداد. اما خیلی خوب میشود که اگر وارد حوزهای میشوید رشته آن را بخوانید و هم در آن کارکنید تا یک مجموعه خوبی برای رشد خودتان رقمبزنید و یک رزومه خوب بسازید. در این حوزه مهارت خیلی مهمتر از مدرک میتواند باشد و خیلی مهم است تلاشکنید و مهارتهایتان را بالاببرید. دانشجوهای گردشگری بیشتر وارد بخش رزرواسیون هتلها، تورلیدری و آژانسهای گردشگری میشوند و میتوانند در این حوزه کارآفرین هم باشند.
رشته گردشگری به درد چه کسانی میخورد؟
اول از همه علاقه مهم است. باید عاشق فرهنگ، تاریخ، جغرافیا و زبان باشید، با آدم های مختلف ارتباط بگیرید و آدم خوشبرخوردی باشید. باید ارتباطات عمومیتان را تقویتکنید و خیلی خیلی صبور باشید. پشت تکتک مشاغل گردشگری جذاب، یک استرس بزرگ است که تا وارد آن نشوید متوجهنمیشوید. ممکن است یک سری اتفاق در کارتان بیفتد و شما باید صبور باشید و بدون توهین طرف مقابلتان را متقاعد و آرامکنید. یک مسئولیت سنگین است و باید شغلتان را مدیریتکنید. گاهی در یک لحظه تصمیمیبگیرید که در کوتاهترین زمان ممکن مشکل حلشود. همه اینها را میشود در گذر زمان تقویتکرد اما باید حداقلهایی را داشت. بیشتر مشاغل این رشته بهخصوص تورها، فصلی هستند و ممکناست در ماههایی از سال هیچ گردشگری نیاید و سفری اتفاقنیفتد. برای همین باید برای آن ماهها و درآمدتان ذخیرهای داشتهباشید.
شما خودتان یک عمارت بومگردی دارید. چطور شد که به فکر راهاندازی آن افتادید و این موضوع چقدر به پیشبرد درستان کمک کرد؟
در سال 98 یک اقامتگاه بومگردی در شهرمان تاسیس کردیم. ما از سالها پیش به میراث فرهنگی شهر و کشورمان علاقهمندبودیم و چون در منطقهای زندگی میکنیم که در آن خانههای تاریخی زیادی دارد همیشه خانوادگی میرفتیم و این خانهها را میدیدیم. پدرم به این موضوع خیلی علاقهداشت و این علاقه به ما هم رسید. ما یک خانه تاریخی رو به نابودی را در شهرمان خریدیم و البته برای خرید آن مجبور شدیم خانه، خودرو و یک سری از وسایل زندگیمان را بفروشیم تا مرمت تکمیلشود چون هزینههای مرمت خیلی زیاد است. اینجور شد که ما اولین اقامتگاه تاریخی را در آران و بیدگل ساختیم و بعد از ما خیلیها به این کار تشویقشدند و الان در شهرمان چند خانه تاریخی دیگر هم مرمتشد. قبل از تاسیس اقامتگاه، زیرزمین خانهمان را که یک سوئیت مجهز بود، با مجوزهای لازم به اولین خانهمسافر شهر تبدیلکردیم. باید بگویم مدیریت اقامتگاهمان با همه چالشهایی که داشت و دارد از دانشگاه و دورههای گردشگری که گذراندهام بیشتر آموزنده بود. بیشتر در آن یادگرفتم و یادمیگیرم و البته من عاشق یادگرفتنم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 15
کلاس زبان

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 30
نوجوان 15 ساله در ترکیب میلان
پاسخ به این سوال که چرا تیمهای ایرانی در ترکیبشان از بازیکنان نوجوان استفاده نمیکنند؟
صابر -چند روز قبل در جریان بازی تیم میلان و فیورنتینا اتفاق عجیبی افتاد و فرانچسکو کاماردا 15 ساله از دقیقه 82 وارد زمین بازی شد. این بازیکن نوجوان درحالی حضور در ترکیب تیم معروف و محبوب میلانی را تجربه کرد که تا بهحال هیچ بازیکن همسن و سال او در لیگ ایتالیا به میدان نرفته بود. برای همین او تبدیل به جوانترین بازیکن تاریخ میلان و کالچوی ایتالیا شد. در ادامه بیشتر به این اتفاق جالب میپردازیم.

طی سالهای اخیر حضور بازیکنان نوجوان در لیگهای معتبر اروپایی رشد زیادی داشته است. توجه به تیمهای پایه، بدنسازی علمی و مناسب، تغذیه خوب، رفتار حرفهای و خیلی چیزهای دیگر باعث شد طی چند وقت اخیر بازیکنانی مثل گاوی و پدری از 17 سالگی در ترکیب بارسا بازی کنند. بازیکنانی که خیلیها آنها را با ژاوی و اینیستا مقایسه میکنند. بعد از آنها هم که لامین یامال 16 ساله رکورد جوانترین بازیکن بارسا را شکست و حتی در همین سن و سال برای تیمملی بزرگسالان اسپانیا هم گلزنی کرد. اما این تمام ماجرا نیست. چون اخیراً فرانچسکو کاماردا با فقط 15 سال سن رکورد لیگهای معتبر اروپایی را زد. تیم میلان برای استفاده از او در ترکیب نیاز به مجوز رسمی داشت چون تابهحال هیچ بازیکن زیر 16 سالی برای تیمهای بزرگسالان ایتالیایی به میدان نرفته بود.
چرا این اتفاق مهم است؟
فوتبال ورزشی گروهی است که بازیکنان برای رسیدن به هماهنگی بیشتر باید مثل هم فکر کنند، شناخت کافی از روش بازی هم داشته باشند، ضعفهای هم را تکمیل کنند و بهلحاظ روحی هم درک متقابل و احساسی داشته باشند و این اتفاقها نمیافتد مگر اینکه بازیکنان سالها در کنار هم بازی کنند. بد نیست بدانید بدنه تیم ملی اسپانیا که سه جام معتبر پیاپی را طی سالهای 2008، 2010 و 2012 در مسابقات جام ملتها و جام جهانی کسب کرد، همان بازیکنانی بودند که در تیم ملی نوجوانان اسپانیا کنار هم بازی کردند و نزدیک به دو دهه با هم تیمی رویایی و هماهنگ را ساختند. از طرفی وقتی بازیکنی در نوجوانی تجربه بزرگ کسب کند، میتواند عمر فوتبالی طولانیتری داشته باشد.
چرا هیچ نوجوانی در فوتبال ما حضور ندارد؟
تصور نکنید اگر یک نوجوان همسن و سال شما در سطح جهانی درخشش داشته پس شما در زندگی عقب افتادید؛ چون او یک استثنا محسوب میشود و زمینهها و نبوغ خاصی داشته. بهطور مثال فرانچسکو کاماردا یک آمار عجیب دارد و طی 89 بازی در رده نوجوانان 489 گل زده که میشود میانگین 5 گل در هر بازی که عجیب و فراتر از باور است. اما شما هم میتوانید با پیدا کردن استعداد و زمینهای که دارید و رشد آن و از همه مهمتر تلاش، به جایگاه خوبی برسید. در این بین توجه به این نکته ضروری است که لااقل در زمینه فوتبال سرمایهگذاری برخی کشورها برای کشف و رشد استعدادها بسیار ویژه است. در فوتبال ما برای خرید بازیکنان سطح پایین و بنجل خارجی هزینههای زیادی میشود اما توجه زیادی به استعدادیابی نداریم. اگر هم استعدادی کشف شود ، کمتر مربی حاضر میشود به یک بازیکن نوجوان فرصت بدهد. برای همین بیشتر ستارههای ما در سنین بین 22 تا 25 شناخته میشوند و تا میخواهند تجربه کسب کنند بهخاطر افزایش سن و مصدومیت از دور خارج میشوند. در حال حاضر بین تیمهای آسیایی ژاپن با برنامههای تبلیغی روی جذب و رشد استعدادها کار میکند و برای همین فوتبالش فراتر از آسیا شده و به راحتی تیمی مثل آلمان را با 4 گل شکست میدهد تا نتیجه کار روی فوتبال پایه را ببیند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 30
فضای مثبت و منفی عکاسی را بشناس!
در عکاسی و مجسمهسازی همانقدر که فضای مثبت اهمیت دارد، فضای منفی هم مهم است. اگر تعریف این فضاها را در عکاسی نمیدانید، کارگاه امروز را بخوانید. میخواهیم این موارد را به زبان ساده تعریفکنیم و از تاثیر آن در عکاسی بگوییم. دانستن این نکتهها به شما در عکاسی با تلفنهمراه هم کمکمیکند و باعثمیشود با رعایت چند نکته ساده یک عکس معمولی را به یک عکس دیدنی و اصولی تبدیلکنید. در کل، این اصطلاحات فقط مربوط به عکاسی تخصصی نیست و اگر همیشه دستتان روی دکمه ثبت عکس است، خوب است این نکات را بدانید.

به زبان ساده بخواهیم بگوییم، فضای مثبت همان سوژه اصلی عکس است. این موضوع شامل سوژه به همراه دیگر بخشهای حاوی جزئیات مهم تصویر است. عکاسها آن را اینطور تعریفمیکنند؛ هر بخشی از عکس که از محیط اطراف خود بیرون میپرد. سادهترین مثال نوشتن روی یک صفحه کاغذ سفید است. کلمات توجه ما را به خودشان جلب میکنند ولی توجهی به پسزمینه نمیکنیم. بنابراین کلمات فضای مثبت هستند و پس زمینه نیز فضای منفی است. البته همیشه فضای مثبت و منفی را به راحتی نمیشود تشخیصداد و بههمین دلیل این نسخه را نمیشود برای همه عکسها پیچید. این فضا در عکاسی مهم است چون میتواند یک تصویر را هدایتکند و بدون فضای مثبت، فضای منفی هم بیشتر بیمعنی بهنظربیاید.
فضای منفی چیه؟
فضای منفی یا سفید، محیط دربرگیرنده سوژه اصلی و دقیقا برعکس فضای مثبت است. قسمتهایی از یک تصویر که توجه زیادی را به خود جلبنمیکنند، فضای مثبت را در برگرفته و به آن پوششمیدهد. ما برای ثبت عکسی برجسته به درک و پیداکردن تعادل درست بین این دو محیط مثبت و منفی نیازداریم. فضای منفی به چشمان تماشاگر، فضایی برای تنفس و استراحت میدهد و درنتیجه با تاکید بر موضوع عکس، توجه مخاطب بیشتر به سوژه اصلی متمرکز میشود. اگر فضای منفی بیشازاندازه شلوغ و پر از جزئیات باشد، تمرکز تماشاگر از سوژه گرفته و بین تمام عناصر موجود در فضای منفی پخشمیشود. نتیجه افزایش فضای منفی میتواند به ترکیببندی مناسب برسد و خروجی آن بیشتر عکسهای مینیمال است.
چطور از این فضاها استفادهکنیم؟
فرضکنید یک دیوار نارنجی دارید و میخواهید از فردی در کنار این دیوار عکسبگیرید. او را به گوشه سمت راست میبرید و عکستان را میگیرید. در این عکس آن فرد فضای مثبت و کل دیوار نارنجی فضای منفی عکس را تشکیلمیدهد. وقتی به فضای منفی محیط بیشتری اختصاصبدهید، تاثیر مثبتی روی عکس خود میگذارید و نتیجه نهایی کار بهتر دیدهمیشود. درواقع فضای خالی موجود در عکس بهطور خودکار چشمها را به سمت سوژه میکشاند و باعث برجستگی آن میشود. باید یادتان باشد چشم بیننده از فضای خالی شروع کند ، به سمت سوژه اصلی برود و سپس به فضای منفی برگردد. دنبال سوژه بگردید و هر وقت آن را کشفکردید محیط و فضای اطراف آن را هم بسنجید. برای شناسایی فضاهای خالی اطراف سوژه از صفحه نمایش دوربین خود استفادهکنید و برای این کار حسابی زمان بگذارید. میتوانید به سمت عقب گامبردارید تا اندازه سوژه خود را در فضای منفی کوچکتر کنید و بعد عکسبگیرید.
منبع: zoomit

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 14
بدون شرح
اثری از: miguel

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 30
چه کار کنم تا آنفلوآنزا نگیرم؟

ماندن در خانه به محض مشاهده علایم آنفلوآنزا بهترین راه برای جلوگیری از شیوع این بیماری ویروسی است. اگر علایم این بیماری مانند تب، سرفه و عطسه در مدرسه به سراغتان آمد، بهتر است احتیاط و فاصلهتان را با دیگران حفظکنید؛ هرچند در مدرسه شلوغ این کار سخت است. همیشه در کیفتان یک ماسک داشتهباشید و اگر ماسک ندارید وقتی عطسهمیکنید جلوی دهانتان را با آرنج بگیرید. بهتر است هر زنگ تفریح دستانتان را با آب و مایع دستشویی بشویید. خودکار و مداد از کسی قرضنکنید یا به کسی قرضندهید و تماس را به حداقلبرسانید. این موارد را در خانه هم باید رعایتکنید تا بقیه به دام آنفلوآنزا نیفتند. فرقینمیکند چه نوع آنفلوآنزایی گرفته باشید دستکم باید 24ساعت بعد از این که تب خودبهخود از بینرفت (بدون دارو) در خانه بمانید. البته بعضیها حتی وقتی تبشان از بینمیرود حال خوبی ندارند و بنا به نظر پزشک باید استراحت بیشتری داشتهباشند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 19
بهترین روش برای مرتب کردن اتاق بههم ریخته
نویسنده : دانیال دایی داووداینا | طنزپرداز
جوانه، کاش بزرگترها بدونن ما تنبل نیستیم، فقط تعداد کارهایی که داریم زیاده و چون نمیدونیم از کجا شروع کنیم کلاً شروع نمیکنیم.
ولی مشکل من اینه که چون کارهام کمه میگم شروعش دیر نمیشه برای همین هیچوقت شروع نمیشه.
جوانه، دقت کردی اونقدری که موقع مرتب کردن اتاق چیزهای جالب و قدیمی پیدا میکنیم جویندگان گنج پیدا نمیکردن؟
نه، چون اتاق رو برای مرتب کردن میریختم بیرون، اما اونقدر در اون حالت میموند که مرحله جمع کردنش میافتاد زحمت مامانم.
جوانه، دلم برای اون روزهایی که تند تند میرفتم حمام تا اون شامپوم که تهش تیله بود تموم بشه تنگ شده.
خب میرفتی تیله میخریدی راحتتر بود که.
جوانه، یهبار به معلم کلاس اولم گفتم تو کیفم پسته دارم. اگه اجازه بدین برم خونه بهتون میدم. بندهخدا تا دو روز هر وقت میاومد درس بده یاد حرف من میافتاد و از خنده ریسه میرفت.
من جای معلمت بودم بهجای خنده پستهها رو میگرفتم اما نمیذاشتم بری بیرون.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.