وزیر اقتصاد: نرخ ارز در بازار آزاد را به رسمیت نمی‌شناسیم

مردم: ولی چه کنیم که اجناس اون نرخ رو به رسمیت می‌شناسن!

 

دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور: ایرانی‌ها «کتاب نخوان» نیستند

ایرانی‌ها: اگه پول داشته باشیم و کتاب ارزون باشه، خوره کتابیم!

 

فروریختن قسمتی از سقف استخر آزادی

شناگران: داریم شنای بامانع تمرین می‌کنیم!

 

وزیر ارتباطات:  مصوبه ممنوعیت فیلترشکن را ما هم از رسانه‌ها شنیدیم و هنوز به ما ابلاغ نشده است

کاربران: با چه فیلترشکنی به رسانه‌ها وصل شدی مهندس؟!

 

 یه بیماری عجیبی هم هست که صبح به موقع بیدار می‌شی، اما اون‌قدر تو رختخواب می‌مونی و به سقف خیره می‌شی تا دیرت بشه و به هیچ کارت نرسی. بعد می‌گی خب دیر شد و می‌خوابی. 

 

  یکی از قشنگ‌ترین آپشن‌های رفاقت اون‌جاست که یهو تو جمع یک چیزی می‌شه که فقط خودت و دوستت خبر دارین، به هم نگاه می‌کنین و می‌زنین زیر خنده. 

 

 آشپزی تفریح جذابیه، به این شرط که بعدش ظرف‌ها رو بریزیم دور و آشپزخونه رو هم آتیش بزنیم.

وقتی ما بچه بودیم هیچ اسباب‌بازی در کار نبود، تهش با حصیرهای توی خونه شمشیر درست می‌کردیم یا با کاغذ موشک. اون‌قدر حوصله‌مون سر می‌رفت که ابتکارهای عجیب برای سرگرمی می‌زدیم. به‌طور مثال مداد فشاری رو مثل واکسن توی دست‌مون فرو می‌کردیم تا مغزش توی خودش بره بالا و از این‌همه جلوه‌های ویژه لذت می‌بردیم. گاهی سعی می‌کردیم کلید برق رو در حالت وسط نگه داریم تا ببینیم چی می‌شه، اما کنجکاوی‌مون به همین‌جا ختم نمی‌شد چون همیشه در یخچال رو طوری کم باز می‌کردیم و آروم می‌بستیم تا لحظه خاموش روشن شدن چراغ داخلش رو ببینیم که هیچ وقت هم موفق نشدیم. سخت‌ترین لحظه بازی‌مون وقتی بود که همه رنگ‌های خمیربازی رو مخلوط می‌کردیم و یک رنگ زشتی از توش در اومد. یه‌وقتایی هم با نوک مداد اون‌قدر پاک‌کن رو سوراخ می‌کردیم که یک طرح شیک ازش در بیاد. باد کردن ساندیس خالی و ترکوندنش زیر پا در حد انفجار بانک برامون هیجان داشت. همین‌طور ماشین‌بازی تو حاشیه خط‌های فرش که خیلی دقت می‌خواست. بالا رفتن از چهارچوب در شروع علاقه خیلی از ما به ژیمیناستیک بود و کله معلق و پشتک زدن جلوی مهمون هم یکی دیگه از تفریحات‌مون بود. پریدن روی رختخواب‌های گوشه خونه بهمون حس صخره نوردی می‌داد و خلاصه با این تفریحات ساده عالمی داشتیم. شما از کدومش خاطره دارین؟