کنترل احساسات به جای‌گنده دماغی

اخلاق خوب به این  معناست که فرد با اخلاقش می‌تواند به خوبی اطرافیانش را در کنار خودش، راضی و خوشحال نگه دارد. بنابراین به افرادی می‌گوییم خوش اخلاق که خشم یا عصبانیت‌شان را کنترل می‌کنند و این مهارت را دارند که چگونه کنترل احساسات خود را در دست بگیرند. اگر ما کنترل احساسات‌مان را یاد بگیریم، دیگر هیچ‌وقت به ما بداخلاق یا گنده دماغ نخواهند گفت.

 اشتباه این مرد آهنین در زندگی‌مشترکش

این مرد آهنین در بخشی از صحبت‌هایش می‌گوید: «بعضی وقت‌ها که تمرینات و کارهایم خوب پیش نمی‌رود، در خانه بی‌حوصله هستم.». یکی از بزرگترین آسیب‌هایی که به زندگی مشترک ضربه می‌زند، این است که آقایان مشکلات و گرفتاری‌های بیرون خانه را با خود به خانه می‌آورند و عصبانیت خود را بر سر همسر خود خالی می‌کنند. بی‌حوصلگی یا بی‌توجهی به همسر به دلایل مسائلی که بیرون از خانه و در محل کار اتفاق می‌افتد، ضربه اساسی به صمیمیت زوجین می‌زند و باعث پایین آمدن کیفیت زندگی‌مشترک می‌شود.

 توصیه‌هایی به چنین شوهرهایی

در ادامه به افرادی که در خانه بداخلاق یا به‌عبارتی گنده دماغ هستند و اگر یک روز کارهایشان خوب پیش نرود، در خانه بی‌حوصله یا عصبانی می‌شوند، چند توصیه داریم:

1 نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید

اگر بتوانید نقاط قوت و ضعف خود را درک کنید و بین آن‌ ها تفاوت قائل شوید، شما فردی خودآگاه هستید. این توانایی به شما کمک می‌کند تا انتخاب کنید، اقداماتی انجام دهید و تصمیماتی بگیرید که با توانایی‌های شما سازگار باشد. اولین قدم برای افراد بد اخلاق در خانه، این است که این احساس را بشناسند و ریشه‌های آن را بیابند.

2 عزت‌نفس‌تان را افزایش دهید

عزت‌نفس به احساسی اشاره دارد که درمورد خود و نظر دیگران درباره خودتان دارید. افرادِ با عزت‌نفس سالم به خود و توانایی‌هایشان اعتماد دارند و هر مسئله کوچکی باعث بی حوصلی و عصبانیت  آن‌ها به خصوص در محل زندگی‌شان نخواهد شد.

3 روابط بین‌فردی را بهبود ببخشید

انسان‌ها ذاتا موجوداتی اجتماعی هستند و روابط دوستانه باعث افزایش سلامت اجتماعی و روانی آن‌ها می‌شود. مهارت های بین فردی به توانایی تعامل سازنده با دیگران و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز اشاره دارد. روابط بین‌فردی شامل مجموعه‌ای از مهارت‌های درهم‌تنیده است، مانند:  توانایی ایجاد مکالمات در موقعیت‌ها، توانایی ایجاد احساس امنیت، توانایی مدیریت تعارض‌ها و ... .

4 هوش عاطفی را تقویت کنید

هوش عاطفی و همدلی بالا، شما را قادر می‌سازد دیگرانی را که ممکن است بسیار متفاوت از شما باشند، بپذیرید. شفقت نشان دهید، یاری کنید و به موقعیت‌های مختلف پاسخ مناسبی دهید. همدلی کردن کیفیت روابط اجتماعی را بهبود می‌بخشد و اعتماد و احترام را در بین شما و دیگران ترویج می‌دهد.

5 مقابله با استرس را یاد بگیرید

در این مهارت افراد یاد می‌گیرند که چگونه با فشارها و تنش‌های ناشی از زندگی مقابله کنند. آنچه در مورد این مهارت اهمیت دارد این است که ایجاد مهارت‌های مقابله‌ای سالم به افراد کمک می‌کند پریشانی هیجانی خود را کاهش داده یا از روبه‌رو شدن با موقعیت‌های استرس‌زا دوری کنند.

6 از مهارت حل‌مسئله کمک بگیرید

مهارت حل‌مسئله یک فرآیند شناختی-رفتاری است که توسط خود فرد هدایت شده و با کمک آن، راه حل‌های موثر و سازگارانه‌ای برای مسائل زندگی می‌یابد. در واقع حل مسئله یک فرآیند آگاهانه، منطقی، نیازمند تلاش و هدفمند را شامل می‌شود. با تسلط بر این مهارت، در زندگی شخصی خود می‌توانید علل احتمالی یک مسئله را بیابید و برای حل آن موضوع، برنامه‌ای عملی را تهیه کنید. این مهارت به توانایی ما برای حل مشکلات به صورت موثر و به موقع، کمک می‌کند و دیگر جایی برای بداخلاقی یا بی‌حوصلگی بعد از مواجه‌شدن با مشکلات و دردسرها باقی نخواهد گذاشت.

 

چگونگی انجام این پژوهش

امری شوبرت از دانشگاه نیو ساوت ولز در استرالیا می‌گوید: «حدس می‌زنم بخشی از انسان‌بودن این است که ما نمی‌توانیم با این ایده که احساسات منفی به‌طرز عجیب لذت‌بخش هستند، کنار بیاییم؛ اما در مورد افرادی که فقط می‌گویند به این دلیل قطعه‌ای را دوست دارند که آن‌ها را غمگین می‌کند چطور؟ چه کسی می‌تواند بگوید که آن‌ها اشتباه می‌کنند؟». شوبرت از ۵۰ نفر که بیشتر آن‌ها از دانشجویان رشته موسیقی بودند، خواست تا در مورد یک قطعه‌ موسیقی که به‌نظرشان غمگین است، ولی آن را دوست دارند فکر کنند. آن‌ها سپس به پرسش‌نامه‌ای آنلاین درباره احساساتی که درحین گوش‌دادن به آن قطعه احساس کردند، پاسخ دادند. در مرحله بعد از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا تصور کنند که غم موجود در قطعه‌ موسیقی آن‌ها می‌تواند به‌نحوی ازبین برود. به‌طورکلی شرکت‌کنندگان گزارش دادند که این کار باعث شد تا کمتر از قطعه موسیقی لذت ببرند؛ به‌طوری که ۸۲ درصد گزارش کردند که غم‌واندوه بر لذت آن‌ها افزوده بود.

تجربه همزمان غم و لذت

شوبرت در بخش دیگری از آزمایش خود از ۵۳ نفر(که باز هم بیشتر آن‌ها دانشجویان مقطع کارشناسی موسیقی بودند) به‌طور جداگانه خواست تا ترانه‌ای را که دوست دارند و «تاثیرگذار» می‌دانند، شناسایی کنند. این شرکت‌کنندگان به‌طور گسترده گزارش دادند که در حین گوش‌کردن به قطعه با وجود لذت‌بردن از آن، احساس غم داشتند. به‌گفته شوبرت، شرکت‌کنندگان ممکن است «غمگین‌بودن» و «تحت تاثیر قرارگرفتن» را با هم ترکیب و درنتیجه ارتباط مستقیمی را بین غم و لذت کلی تجربه کنند. او عقیده دارد که افراد حتی ممکن است از کلمات «غمناک» و «تاثیرگذار» برای توصیف احساس یکسان یا احساسی نزدیک به هم استفاده کنند. مردم همچنین ممکن است با اشعار آهنگ‌های غمگین ارتباط برقرار کنند. این موضوع به آن‌ها کمک می‌کند تا در شرایط سختی که تجربه می‌کنند، کمتر احساس تنهایی کنند و از سرکوب‌کردن احساسات‌شان دست بردارند.

مخاطب گرامی، گفته‌اید در یکی از دانشگاه‌های بزرگ و در رشته‌ای خوب مشغول به تحصیل هستید که نشان‌دهنده تلاش اصولی شما براى پیشرفت است. این پشتکار شما قابل تحسین است اما درباره برخوردارى بیشتر دوستان‌تان از امکانات بیشتر مانند گوشی و خودرو و ...، باید بدانید که مقایسه‌کردن خود با دیگران به ویژه با افرادى که از بعضى جهات مثل ما هستند، مثلا همسن ما هستند موضوعی طبیعى است. در ادامه چند توصیه به شما دارم.

مراقب آثار این احساس روی زندگی‌تان باشید

این مقایسه می‌تواند حس‌هاى متفاوتى در افراد ایجاد کند، حس‌هاى غبطه، حسادت، عصبانیت، غمگینى و ... . چیزی که مهم است میزان این حس‌ها و اثرى است که بر زندگى، برنامه‌ها و کارکرد شما مى‌گذارند. گاهى اوقات این قیاس، انگیزه‌دهنده است و به ما کمک مى‌کند که براى پیشرفت‌هاى بیشتر تلاش کنیم اما در مواقعى که شدت آن زیاد مى‌شود بازدارنده است و انرژى و انگیزه شما را براى حرکت رو به جلو کم مى‌کند.

واقع‌بینانه به زندگی نگاه کنید

گاهى ما انسان‌ها باورهایى درباره زندگى داریم که در طى زمان و با تجربه بیشتر این باورها اصلاح مى‌شوند. به عنوان مثال یکى از این باورها مى‌تواند این باشد که «در زندگی همه چیز منصفانه است» یا این‌که «اتفاق‌هاى خوب، فقط براى آدم‌هاى خوب پیش مى‌آید» و ... این باورها اگرچه به عنوان یک ارزش مى‌تواند باشد و در جهت احقاق آن مى‌توان تلاش کرد اما با واقعیت زندگى منطبق نیست. به عنوان مثال اگر باور کسی این باشد که اتفاق‌هاى خوب براى آدم‌هاى خوب پیش مى‌آید، زمانى که تلاش مى‌کند و به هر دلیلى متناسب با تلاشش پاسخ نمى‌گیرد، طبق آن باور به این نتیجه مى‌رسد پس اگر براى من اتفاق خوبى نیفتاده، حتما من خوب نبودم و به جاى تلاش بیشتر خود را سرزنش می کند یا با عصبانیت از دیگران، دست از تلاش برمی‌دارد. از این رو مهم است که با تعمق بیشتر، باورهاى شخصى خودتان را درباره زندگى بهتر بشناسید و در صورتى که با واقعیت فاصله دارد، جهت واقع‌بینانه‌تر کردن این باورها تلاش کنید.

شما در شروع مسیر رشد هستید

علاوه بر این توجه داشته باشید که شما در شروع مسیر رشد هستید و فرصت براى رسیدن به امکانات بهتر و ساختن زندگى به سبک دلخواه را دارید البته در صورتی‌که اهداف واقع‌بینانه و متناسب با زندگى خود داشته باشید و در این مسیر تلاش کنید. به طور قطع، مسیر شما نسبت به کسى که امکانات بیشترى در اختیار دارد، دشوارتر است اما این سختى و دشوارى به معنى نرسیدن نیست.

* درباره بی‌توجهی به لهجه مشهدی، عجیبه که پدربزرگ و مادربزرگ‌های ما با لهجه حرف می‌زدن و یکهو نسل بعدی‌شون، دیگه لهجه ندارن!

* طالبی باعث افزایش وزن می‌شه؟ ای بابا. دیگه این میوه رو هم نمی‌شه خورد. مربوط به مطلب «خواص طالبی برای کودکان و نوجوانان» در صفحه سلامت.

* تُخل‌پُخل هم تو لهجه مشهدی داریم که زیاد استفاده می‌شه. به اونم می‌تونستین اشاره کنین.

* بیشتر جوان‌های امروزی از پیش‌نیازهای هشت‎گانه یک ازدواج موفق، فقط بلوغ جنسی رو دارن. تازه درباره همون هم اطلاعات درست و کارشناسی‌شده ندارن. اصلی‌ترین دلیل بالابودن آمار طلاق همینه.

* نظر من اینه که این‌قدر مسائل مهم‌تر و مشکلات بزرگ‌تری در مشهد وجود داره که جایی برای رسیدگی به نابود شدن لهجه مشهدی نمی‌مونه.

* تکنیک کنترل خشم با نوشتن احساسات روی کاغذ خیلی مسخره است. مثلا وسط دعوا، طرف می‌گه برای کاغذ بیارین، می‌خوام احساساتم رو بنویسم! اصلا شدنی نیست.

 

1- همیشه طالب دست‌ و دلبازی‌تان است.

2- احساس می‌کند پشتوانه امن او هستید.

3- به سختی می‌تواند پاسخ «نه» را از شما بپذیرد.

4- مرزهای شما همواره توسط او درنوردیده می‌شود.

 5- استراتژی همیشگی‌اش ایجاد احساس گناه در شماست.

6- از تملق برای رسیدن به خواسته‌اش استفاده می‌کند.

7- از همدلی‌تان علیه‌تان استفاده می‌کند.

1- پیوند والد – فرزندی فوری شکل می‌گیرد| بعضی والدین انتظار دارند   ارتباط فوری جادویی با نوزاد خود برقرار کنند، در حالی که حقیقت این است که هیچ ایرادی ندارد اگر این اتفاق فوراً رخ ندهد. این امر می‌تواند زمان بر باشد، به‌خصوص اگر پیش‌تر در زندگی خود تجربیات دشواری داشته‌اید، یا سقط جنین، مرگ نوزاد یا مشکل ناباروری را تجربه کرده باشید. به علاوه، اگر خود با مشکلات روحی درگیر بوده باشید، طبیعی است که این ارتباط فوراً شکل نگیرد.

2- خسته شدن از رسیدگی به بچه چیز بدی است| مراقبت از یک نوزاد می‌تواند چالشی تمام عیار باشد، بخصوص اگر احساس خستگی کنید. از کمک خواستن از دیگران واهمه نداشته باشید. می‌توانید از خانواده یا دوستان تان بخواهید که نیم ساعتی مراقب فرزندتان باشد تا شما استراحتی کنید. این کار فرصتی فراهم می‌کند تا رابطه خوبی میان نوزادتان و اعضای خانواده و دوستان‌تان شکل بگیرد. به علاوه، با این کار فرزندتان متوجه می‌شود که هر زمان که از او دور باشید، حتماً پیشش باز خواهید گشت.

3- محبت زیاد بچه را لوس می‌کند| نوزادانی که توسط والدین‌شان بغل می‌شوند اطمینان خاطر پیدا می‌کنند   هر زمان که به والدین‌شان نیاز داشته باشند آن‌ها حی و حاضر خواهند بود، بنابراین دیگر نیازی به رها نکردن والدین‌شان نمی‌بینند. محبت کردن به نوزاد   به او کمک می‌کند که بتواند احساسات خود را مدیریت کند و اعتماد به نفس پیدا کند. به علاوه این امر ریسک بروز مشکلات روحی را برای فرزندتان در آینده کاهش می‌دهد. بنابراین در بغل کردن نوزادتان و بازی با او مضایقه نکنید، چون این کارها به مستقل تر شدن فرزندتان کمک می‌کند.

4- اگر بچه گریه کرد حتماً تقصیر شما ست| بسیاری از نوزادان بیشتر اوقات   گریه می‌کنند و والدین هم از بابت آن نگران می‌شوند. اما سعی کنید نگران نشوید چون فرزندتان به مرور ثبات بیشتری پیدا خواهد کرد. شما مرتکب اشتباهی نشده‌اید و تقصیری ندارید. نوزادان با هم متفاوت اند اما تلاش زیادی برای درک شدن توسط والدین‌شان می‌کنند. در زبان بدن فرزندتان، حالت‌های چهره، صداها و گریه‌هایش دقت کنید، چون نوزاد شما با همین‌ها به شما می‌گوید که به چه چیزی نیاز دارد. شاید در ابتدا چالش بزرگی به نظر برسد اما تعجب خواهید کرد که چقدر زود یاد می‌گیرید که گریه‌ها و حرکات مختلف فرزندتان چه معنایی دارند.