خودم: تولد پنج سالگی پسرداییم بود. مامانم گفت شمع‌ها رو روشن کنین، یه دور هم پسر من فوت کنه. 

 در بخش‌های مختلفی از جهان مردم صدا‌هایی از زیر‌زمین، اقیانوس و دریا‌ها شنیده‎اند که هیچ‎وقت منشأ آن‎ها را پیدا نکرده‎اند. گاهی اوقات این صدا‌ها به‌قدری وحشت‌انگیز و گیج‌کننده هستند که مردم ناچار می‌شوند محل زندگی خود را ترک کنند و دولت‌ها، ارتش و دانشمندان از سراسر جهان برای تحقیق روی این پدیده‌ها دست به‌کار می‌شوند و اغلب به جواب قطعی نمی‌رسند. ساکنان شهر «وینزور» در کانادا از 10 سال پیش تا به حال از صداهای مداوم و  عجیب نشئت گرفته از  منبعی ناشناخته حرف می‌زنند که زندگی آن‌ها را به شدت مختل کرده است.

منابع: treehugger،‌eligasht، odditycentral

      همان‌طور که می‌دانید امروز آغاز هفته کتاب و کتاب‌خوانی است و برای شمایی که قفسه کتابتان را خیلی دوست ‌دارید، ایده جذابی دارم. «bookends» یا «نگه‌دارنده کتاب» ایده‌ای است که این روزها خیلی به‌چشم می‌خورد و به‎ویژه مناسب قفسه‌های باز است؛ قفسه‌هایی که دیواره‌ای برای تکیه دادن کتاب‌ها ندارند. کافی است خلاقیت به‌خرج دهید و چیزهایی را به عنوان «نگه‌دارنده کتاب» برای قفسه کتاب‌های‌تان جفت‌وجور کنید. من چندتا ایده برای نمونه به شما پیشنهاد می‌کنم.

می‌توانید چیزهایی مانند شمع‌های قطور دکوراتیو، گلدانی از گیاه‌های مینیاتوری یا کاکتوس‌ها که با سنگ‌ریزه سنگین شده باشد و خلاصه هر چیزی که وزن قابل توجه و مناسب این کار  را داشته باشد، به‎عنوان نگه‌دارنده کتاب به قفسه کتاب‌های‌تان اضافه و بیشتر از قبل دوست داشتنی‌اش کنید.

خیلی وقت است که همه چیز تغییر کرده. پررنگ‎ترین بخش زندگی برای من و رفقایم در این سن‎وسال تحصیل کردن و درس خواندن محسوب می‌شد که آن هم این روزها حسابی فرق کرده است اما مگر سبک زندگی جوامع در هر دوره‎ای متفاوت نبوده و نیست؟ گرچه پاسخ به این سوال واضح است اما کمی پذیرش حقیقت می‌طلبد. سبک زندگی فعلی ما با دوران قبل و بعدی متفاوت است اما دیگر جزئی از ما‌ به‌حساب می‌آید. ما دو راه داریم یا شرایط موجود را بپذیریم‌ و با آن کنار بیاییم یا تا زمانی نامعلوم که ممکن است تفاوتی ایجاد شود، غر بزنیم و مقاومت کنیم. به‎نظر من این راه دوم نتیجه‎ای جز عقب ماندن از زندگی عزیزمان در پی ندارد. شاید بهتر باشد برای کم کردن روی سختی‎ها فکر و راه‎حل‌های کاربردی و همه‌جانبه اختراع کنیم؛ مثلا به‎جای فکر کردن تمام‎وقت به محدودیت‎ها، فرصت‌ها را بشماریم و آن‌قدر به شمردن ادامه بدهیم که از محدودیت‎ها جلو بزنند یا به‌جای دست روی دست گذاشتن، کاری برای خودمان دست‌وپا کنیم. آیا اطراف شما هم افرادی بوده‎اند که با تغییر سبک زندگی‌شان، شغل یا کسب‌وکاری تازه راه انداخته‎اند؟ اگر پاسخ‌تان به این سوال منفی است، شاید بهتر باشد استفاده درست‎تری از فضای مجازی داشته‎باشید تا با این افراد آشنا شوید. پس از همین امروز وقتی مار پلید و سمی ناامیدی سراغ‌تان آمد، او را با خنجر فرصت‌های بی‌شمارتان نابود کنید . اجازه ندهید به شما حمله کند و زمان را که مهم‎ترین سرمایه وجودی‎تان است، با ناامیدی و عقب نگه‌داشتن شما از جریان لذت‎بخش زندگی از بین ببرد.

 شاید برای‌تان پیش آمده باشد که در یک جمع دوستانه نشسته‎اید، پشه‌ها حمله می‌کنند و بعضی‎ها را نیش می‌زنند و بعضی‎ها را نه! چرا؟ آیا پشه‎ها برای نیش زدن معیار خاصی دارند؟ شاید باورتان نشود ولی بله. آن‎ها بی‎گدار به آب نمی‎زنند و عملیات سوراخ سوراخ کردن ما را با برنامه‎ریزی دقیق پیش می‎برند اما این موجودات کوچک بر چه اساسی طعمه خود را انتخاب می‌کنند؟ باید به شما بگویم این پشه‌های ماده هستند که برای عمل تخم‌گذاری به خون نیاز دارند و پشه‌های نر اصلاً ما را نیش نمی‌زنند. فرایند انتخاب ما توسط پشه‌های ماده براساس یک‌سری نکاتی است که شاید اگر آن‌ها را بدانیم، کمتر طعمه این موجودات کوچک خون‌خوار شویم. مهم‌ترین مسئله راجع به پشه‌ها این است که آن‌ها سیستم بویایی فوق‌العاده‌ای دارند و بوی عرق را تشخیص می‌دهند. درواقع قربانی‌های خود را از بین کسانی انتخاب می‌کنند که میزان عرق روی پوست آن‌ها بیشتر‌ است. همچنین پشه‌ها بدن‌هایی را که دی‎اکسید کربن بیشتری خارج می‌کنند، به‌خوبی شناسایی می‌کنند و آن‎ها را ترجیح می‎دهند. افراد چاق، کسانی که کلسترول بالایی دارند و خانم‎های باردار، انتخاب خوبی برای آن‌ها هستند چون میزان دی‎اکسید کربن خارج شده از بدن‌شان نسبت به افراد معمولی بیشتر است. پشه‌ها عاشق گروه خونی O هستند و گروه خونی را هم به کمک حس بویایی‌شان تشخیص می‌دهند. اگر گروه خونی‎تان A است، بهتان تبریک می‎گویم؛ پشه‎ها خیلی از شما خوش‎شان نمی‎آید. در آخر شاید برای‌تان جالب باشد اگر بفهمید پشه‌ها به رنگ‌های تیره مثل سرمه‌ای، مشکی و قرمز بیشتر جذب می‌شوند.