نکاتی درباره اشتباهات رایج والدین در واکنش به پاسخ های کودک درباره شغل مورد علاقه اش
تعداد بازدید : 55
هیچ کاری عار نیست!
نویسنده : فرزانه شهریاردوست، روان شناس بالینی و دانش آموخته دانشگاه علامه طباطبایی
به نظر شما کدام شغل، مهم ترین شغل محسوب می شود؟ اگر بخواهید بین تمام مشاغل دنیا یک شغل را به عنوان مهم ترین شغل انتخاب کنید، آن شغل چیست؟ پزشک؟ معلم؟ پلیس؟ دکتر؟ مهندس؟ و.... چشمان خود را ببندید و روزی را تصور کنید که بیدار می شوید و می بینید همه مردم شهر یک شغل واحد -همان مهم ترین شغلی را که در ابتدای این مطلب انتخاب کردید- دارند. به طور مثال، شما شغل معلمی را انتخاب کرده اید و همه معلم شده اند. در یخچال را باز می کنید و با یخچال خالی مواجه می شوید. برای خرید صبحانه به سوپر مارکت مراجعه می کنید اما می بینید سوپر مارکت جای خود را به کلاس درس داده و بقال محله تبدیل به معلم شده است! بدون خوردن صبحانه به سمت محل کار حرکت می کنید اما هیچ تاکسی و اتوبوسی پیدا نمی شود چرا که همه راننده ها معلم شده اند! پیاده به سمت محل کار حرکت می کنید اما در مسیر راه، کثیفی خیابان ها شما را به تعجب وا می دارد چراکه همه پاکبانان تغییر شغل داده و معلم شده اند! بالاخره به محل کار خود می رسید اما خبری از کار سابق تان نیست! همه جا تبدیل به کلاس درس و همه همکاران تان معلم شده اند! و.... بنابراین شما با یک دنیای پرهرج و مرج که همه مردم مهم ترین شغل دنیا را دارند، مواجه هستید!
دنیا برای چرخیدن به همه مشاغل نیاز دارد
مردم از دوران کودکی درباره شغل خود رویاپردازی می کنند. همه ما این خاطره را از دوران کودکی به یاد داریم که با این سوال بزرگ ترها رو به رو می شدیم: «بزرگ شوی، می خواهی چه کاره شوی؟» . بیشتر ما به این پرسش، پاسخ هایی همچون خلبان، پلیس، دکتر، معلم و... داده ایم. وقتی از کودکان می پرسیم در بزرگ سالی مایل اند چه کاره شوند، اگر کودکی پاسخ نامتعارفی بدهد و به طور مثال بگوید می خواهم پاکبان شوم، باغبان شوم، آشپز شوم، راننده تاکسی بشوم، نانوایی داشته باشم و...، احتمالا برای ما بسیار عجیب خواهد بود و شاید او را ملامت کنیم چرا که مهم ترین و اولویت دارترین مشاغل برای ما در چند شغل خاص خلاصه می شوند و به درستی از ضرورت وجود همه مشاغل در کنار یکدیگر برای چرخیدن دنیا آگاه نیستیم.
چند توصیه مهم به والدین
1- آگاه سازی درباره اهمیت همه مشاغل
از دوران کودکی به فرزندان خود به طور عملی بیاموزیم که هیچ شغلی بهتر یا بدتر از شغل دیگر نیست و جامعه به همه مشاغل نیاز دارد. با زبان کودکانه، فرزندان خود را از اهمیت همه مشاغل آگاه کنیم و ضرورت وجود هر شغلی را به شیوه ای ساده برای آن ها شرح دهیم. به عنوان مثال می توان به بچه ها آموزش داد به همان اندازه که هنگام بیماری به دکتر نیاز داریم، برای تعمیر کفش خود نیز به کفاش نیازمندیم.
2-تحقیر و تمسخر ممنوع!
حتما به یاد دارید که در اولین روز مدرسه که آموزگار شغل پدرمان را می پرسید، برخی از دانش آموزان از گفتن شغل پدر خود خجالت می کشیدند و به طور واضحی دوست نداشتند شغل پدرشان را بیان کنند. تحقیر، تمسخر و نگاه از بالا به پایین به بعضی مشاغل سبب شده برخی فرزندان از اعلام شغل پدر خود خودداری کنند. توجه کنیم که از تمسخر و تحقیر برخی مشاغل حتی به صورت سهوی اجتناب کنیم. کودکان ما، مشاهده گر ما هستند. اگر آن ها مشاهده کنند که از نظر ما صاحبان همه مشاغل شایسته احترام هستند و به اهمیت همه آن ها برای گذران امور جامعه واقف هستیم، هیچ دانش آموزی سر کلاس خود از گفتن شغل پدرش شرمسار نخواهد شد و هر دانش آموزی به این درک می رسد که شغل پدرش در هر قشر زحمت کشی برای همگان محترم است.
3- حذف اصطلاح «شغل با کلاس! شغل بی کلاس!»
هنگامی که در خردسالی شغل آینده کودک خود را از وی می پرسیم، احتمالا پاسخ او درباره شغل مورد علاقه اش را به دو دسته با کلاس و بی کلاس تقسیم خواهیم کرد! اگر پاسخ او خلبانی، پزشکی و... باشد، اسم این مشاغل را باکلاس می گذاریم و اگر جوابش نانوایی، کفاشی، رانندگی و... باشد، آن ها را بی کلاس می نامیم! با توجه به ضرورت وجود همه مشاغل در کنار هم، سعی کنیم این اصطلاحات نادرست را از فرهنگ لغت خود حذف و با دیدی باز و روشن، این اندیشه را در ذهن کودک خود نهادینه کنیم که انجام درست و دقیق وظایف، تعهد شغلی و مسئولیت پذیری در هر قشر و حرفه ای مهم است نه کلاس کاری و رتبه آن.