- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آیت ا... جوادی آملی درباره تلاش شیطان برای از بین بردن زشتی گناهان در پیش بندگان می فرمایند:«یکی از روش های پر کارآمد شیطان در به دام انداختن آدمی و دوری او از مقام عبودیت الهی، زیبا جلوه دادن زشتی ها در نزد انسان است تا به تدریج آن فعل ناپسند در نظر او طبیعی شده و به یک عمل مستمر تبدیل گردد.در جامعه، افراد منافقی هستند که از معروف نهی و از منکر حمایت میکنند. این وصف ناپسند نفاق در درون برخی افراد هست، یعنی برخی از قوا به زشتی امر و از خوبی نهی میکنند که نفس امّاره بالسّوء از همین قبیل است. لذا با وجود چنین نیرویی، جلال و شکوه نفس انسان رخت برمیبندد و دیگر روح آدمی آن عزّت و جلال را ندارد. قبل از این که نفس، انسان را از معروف باز بدارد و امر به منکر و زشتی کند، مأمورانی داخل دارد که زشت را زیبا نشان میدهند و کارش به عهده نفس مسوّله است. «تسویل» یعنی زشت را زیبا نشان دادن و بالعکس. یعنی با تبلیغ سوء آن عمل معروف را منکر نشان میدهند و منکر را معروف، لذا انسان را به این منکر امر میکنند.»
سایت تعامل
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمد علی ندائی-وحدت مذاهب اسلامی، یک شعار نیست بلکه مصلحتی مهم و اصلی اساسی برای حفظ انسجام و همبستگی جامعه اسلامی است. حال با توجه به این مهم و با عنایت به این که نماز جماعت تجلی گاه اخوت و برادری دینی است، این سوال مطرح می شود که آیا جایز است در نمازهای جماعت اهل سنت شرکت و به آنان اقتدا کرد یا نه؟ حضرت آیت ا...خامنه ای در استفتایی به این سوال چنین پاسخ داده اند:
سوال: بنده به علت شرایط کاری در شهری که برادران اهل سنت در آن ساکن هستند زندگی می کنم. آیا می توانم در نماز جماعت و جمعه آنان شرکت نمایم؟
جواب: نماز جمعه و جماعت با آنان برای حفظ وحدت اسلامی صحیح و مجزی است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هانری هشتم پادشاه انگلیس با فرانسیس اول پادشاه فرانسه معاصر بود و هر دو مستبد و سریع الغضب بودند. روزی هانری تصمیم گرفت یکی از وزرای خود را به نام «سر تومس موز» برای رساندن پیامی نزد فرانسیس بفرستد. سفیر چون از تندی مزاج فرانسیس واقف بود، به هانری گفت: «اگر این پیام را به او بگویم دیگر مالک سر خود نخواهم بود.» هانری گفت: «هیچ وحشت نکن! به شرف بریتانیا قسم اگر سر تو را برید دستور می دهم تمامی فرانسویانی را که در بریتانیا هستند سر ببرند.»سفیر با خضوع گفت: «از چاکرنوازی شما ممنونم، لیک گمان نکنم که در تمام سرهای فرانسوی، سری که موافق با گردن من باشد، یافت شود!» هانری از این جواب خنده اش گرفت و او را از سفارت معاف داشت.
برگرفته از «گفتنی های تاریخ» اثر علی سپهری اردکانی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ما زندهایم چون بیداریم
خوشبختیم
زیرا هنوز صبح هامان
آذین ملکوتی بانگ خروسهاست
سروها
مبلغین بی منت سر سبزیاند
ما نیز باید دوست بداریم...
حسین پناهی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
می تونین زیر هر تصویر، یه کلمه معنادار با چاشنی شوخ طبعی بنویسین؟ خب ما این کارو کردیم براتون! فقط هر حرف الفبا رو به یه علامت رمز تبدیل کردیم. تا ساعت 23 به خط اختصاصی 300072252 سه کلمه رو پیامک کنین. جایزه نقدی به قید قرعه برای شماکه پاسخ صحیح سه مسابقه پیاپی رو دادین! پاسخ توی ستون «ما و شما»ی بعدی و اطلاعات بیشتر هم توی وب سایت 1sargarmi.ir هست.
برای شناسایی حواس جمع ها!
سلام. چند تا پیامک با جوابش. فعلا!
* 747...09155: جواب ۲۰۲: مقدور، سراپا، مسمار.جهت اطلاع: علامت اختصاری kh برای سرعت استفاده میشه،علامت مسافت km هست که سوتی دادید، حمید رضا زارعی.
- ما از این اشتباه عمدی، قصدمون این بود که حواس جمع ترین خفن باز رو شناسایی کنیم که الحمدلله مشخص شد. آقا حمیدرضا زارعی هستن ایشون. به افتخارشون کف مرتب!
۱۵۹...۰۹۱۵۳: خداییش زدین جاده خاکی! یاد روزهایی که در اوج بودین بخیر.
- آخه ما تصمیم گرفتیم از توی جاده خاکی بریم سمت قُله!
۳۳۸...۰۹۱۵۹: بعدیک هفته ممنوع خروجی تو خدمت، بالاخره به دستم رسید روزنامت. امان از سربازی. خیلی میخوامت.
- اینم می گذره. ضمنا ما بیشتر!
طراح: محمدمهدی رنجبر
تصویرساز: سعید مرادی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مردی سراسیمه به سمت رهگذری دوید و نگران پرسید: «عذر می خوام آقا... شما افسر پلیسی این اطراف ندیدین؟»
رهگذر با ناراحتی گفت: «نه متاسفانه، حتی یه پلیس هم این دور و بر ندیدم.»
مرد خوشحال شد و به سمت رهگذر رفت و گفت: «خیلی عالی شد! پس لطفا کیف و ساعت و لپ تاپت رو رد کن بیاد!»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
لبخند امید در چادرهای زلزله زدگان
* یک بیماری هم هست که در اون فرد مبتلا نمیتونه یه فیلم دو ساعته رو کامل ببینه، ولی به راحتی میتونه ۶۸ قسمت سریال ۲۰دقیقه ای رو پشت سر هم تماشا کنه!
* بچه فامیلمون رو بردن پیشدبستانی، یکی دو ماه رفته، بعد گفته دیگه نمی خوام برم، خسته می شم، میخوام صبح ها بخوابم. بزرگوار از 6-5سالگی خسته است!
* وقت هایی که هندزفری می ذارم تو گوشم حس می کنم یکی اومده کل خانواده مو کشته، برای همین هر چند دقیقه یک بار از اتاق میام بیرون ببینم زندهان یا نه!
* دیدین بعضی ها سلام و احوال پرسی شون انگار ضبط شده است؟ تا میگی سلام، اون دیالوگ ضبط شدهشو تندتند میگه. حتی اگه فحشش هم بدی بازم همونا رو میگه تا تهش!
* فقط کافیه یه کم حوصله نداشته باشی تا کل وسایل الکترونیکی اطرافت به هنگ کردن بیفته!
* بابام اگه بوگاتی هم بخره باز هم صبح های زمستونی یه ربع زودتر میره ماشین رو روشن می کنه تا گرم بشه!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بین داشها معمول بود که برای آزمودن جرئت خود شرط میبستند که نیمه شب در جاهای تاریک و مخوف از قبیل مرده شوی خانه بروند و میخی به زمین یا دیوار بکوبند و برگردند. شبی یک نفر که چنین شرطی کرده بود به غسالخانه رفت و چون تاریک بود و او هم از شدت واهمه مضطرب، میخ را روی دامن خود به زمین کوبید. وقتی که خواست برخیزد، دید دامنش به زمین بند است. به تصور این که مردگان یا شیاطین دامن او را گرفتهاند، صیحهای زد و غش کرد تا رفقای او با شمع و چراغ آمدند و او را به منزل بردند. بعد از آن، عبارت «میخ به دامن خود زده» تبدیل به ضربالمثل شد اما این روزها کمتر مورد استفاده قرار میگیرد.
برگرفته از «داستان های امثال» گردآوری حسن ذوالفقاری
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جزیره ای در کنترل بانوان
آدیتی سنترال- جزیره ای در دریای بالتیک وجود دارد که بیشتر شغل ها و کارهای آن را بانوان اداره می کنند. زنان این جزیره که حدود 400 نفر هستند، مجبورند تمام کارها و مشاغل را خودشان اداره کنند. دلیل این موضوع هم سلطه گری یا دشمنی نیست! فقط چون مردان این جزیره به سبب شغل ماهی گیری زمان زیادی از سال را در جزیره نیستند، زنان مجبورند جور آن ها را بکشند و به همین دلیل نام این جزیره را جزیره زنانه گذاشته اند!
اصلاح جدید رسید!
آسوشیتد پرس- همه نوع مدل آرایش مو و صورت دیده بودیم، به جز این مدل! یک آرایشگر چینی که در خیابان مشغول به پیرایش مردم است، مژه ها و پشت پلک مشتری را هم اصلاح می کند! جالبی ماجرا این جاست که مشتریان این مرد آرایشگر هیچ ترس و خطری را احساس نمی کنند و کاملا به این آرایشگر اعتماد دارند و می گویند باید شجاع باشید تا بتوانید زیر تیغ اصلاح پلک بروید! اغلب آن ها می گویند بعد از اصلاح پلک چشمانشان احساس سبکی و تازگی می کند! (به دلیل ترسناک بودن عکس های این روش، امکان چاپ آنها نیست!)
یتی ها در شهر!
یاهو- به تازگی اخباری منتشر شده است که برای طرفداران «یتی» ها یا همان موجودات افسانه ای برفی، بسیار خوشحال کننده است. ماجرا از این جا شروع شد که یک بازیگر لباس خرس برفی پوشید و با آن لباس در شهر توجه همه را به خودش جلب کرد. این در حالی بود که تحقیقات ژنتیکی جدیدی درباره این موجود عجیب که در منطقه هیمالیا زندگی می کند و شبیه خرس است،انجام گرفت که پرده از راز آن برداشت. دانشمندان با بررسی استخوان ها و پوست و موی این موجود که به آن یتی یا خرس برفی گفته می شود، به این نتیجه رسیدند که این موجود چیزی بین خرس و سگ است. این تحقیقات احتمال وجود این افسانه در دنیای واقعی را افزایش داده است!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یاهو- یادبودی در هیروشیمای ژاپن در همان حالتی که پس از انفجار بمب اتمی باقی مانده است
فرانس پرس- زندگی عادی مردم در کنار آتشفشان جزایر بالی، اندونزی
اسپوتنیک- آرایش جنگی یک سرباز روس برای شرکت در مانور
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
همه فامیل به بهانه آمدن پسر داییم از خارج، خانه شان دعوت بودم. خودشان مُگفتن رفته بوده بری ادامه تحصیل و با مدرک عالی برگشته. ولی مسود مُگفت تو تلویزیون دیده که پسر داییم تو یکی از ای اردوگاه های پناهنده ها داشته با آب بارون تُنبونشه تو لگن مُشسته و به خبرنگاره از نیش پشه ها و حمله شبانه راهزنا شکایت مِکرده. خلاصه همه فامیل بعد از مدت ها به ای بهانه همدگِه ره مِدیدم و یَگ شامی هم در خدمت شان بودم. پسر داییم بالای مجلس نشسته بود و یَگ در میون به فارسی و خارجی حرف مزد. از قیمت آدانس مُگفت که صد ساله اونجا ثابت مانده و یَگ سنت بالا و پایین نرفته و از نظم و ترتیب تو رانندگی هاشان تعریف مِکرد که ماشین هاشان تو اتوبان مورچه کش عقب هم مِرن و نه بوقی مِزنَن و نه کسی لایی مِکشه و نه یَگ وجب از خط مِزنن بیرون.
داشت همی جور تعریف مِکرد و همه با دهن وا به حرفاش گوش مِدادن. داییم و زن داییم هم قربون صدقه اش مِرفتن و براش پرتقال و موز پُست می گیریفتن و مویَم ای بر ریز ریز مِخندیدُم. هی کاملیا خانم ناخون جِله ازم می گیریفت که زشته، عیبه، می بینن. نِمتنستُم خودمه نگه دارُم و چیزی نگُم. وقتی مِدنِستُم همه اینا ره داره خالی مِبنده و فوقش سه ماه تو اردوگاه مانده و عاقبت تو او کشوره راهش ندادن و ایَم مجبور رفته هموجور که با قایق رفته، با تخته پاره هم برگرده کشور خودمان. ای اگه عرضه درس خواندن داشت که همینجی دیپلمشه می گیریفت و پنجم دبستان ره سه بار مردود نِمرفت و سوم راهنمایی ره با تک ماده قبول نِمرفت.
آخرش طاقتُم طاق رفت و بلند گفتُم: «راستی هوا اونجی چطور بود؟» پسر داییم یَگ نگاه عاقل اندر سفیهی بهم انداخت و گفت: «خب معلومه دیگه، مثل همین جا سرد بود.» یَره چی رویی داشت ای پسر! از بچگی همی جور چشم سفید بود. خیلی طبیعی پرسیدُم: «دقیقا مثل همینجی بود؟» گفت: «نه دقیق، این جوری سرد و خشک نبود، برف و بارون خوبی می اومد.» اعصابُم خرد رفت دگه. ما که بخیل نیستِم، هرکی هرجا مِخواد بره درس بخوانه و زندگی کنه و پیش بره، خوش به حالش. ولی ای که راست راست تو چشمُم نگاه کنه و دروغ بگه، اعصابمه خراب مُکنه. حالا کاملیاخانم هم هی یواش مُگفت ول کن، مهمونی ره به هم نزن، بیشین سر جات. ولی خیلی طبیعی گفتُم: «متوجه نِمرُم، اونجی که تو او نیمکره دگه یِه، باید الان بهار بشه! مگه نه؟» بقیه شه خلاصه کنم که شام کوفتُم رفت از بس تا آخر شب قیافه داییم و پسرشه مثل برج زهرمار مِدیدُم. ولی عوضش وجدانُم راحت رفت، مو نِمتنُم جلوی دروغ گفتن بی تفاوت بمنُم، دست خودُم نیست!
آق کمال
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* از یک طرف طب سنتی از ترشی سیر تعریف می کند و از یک طرف پزشکی مدرن میگه سیر ترشی مخصوصا چند ساله اش سرطان زاست! الان تکلیف ما چیه؟
*ممنون از مطالب جالبتون، من یکی از طرفداران پر و پا قرصتم. لطفاً ترسانک را بیشتر بگذارید. مبینا اصغرخواه
* سپاس فراوان از مقاله بسیار عالی آقای علیرضا کاردار در تاریخ سه شنبه ۷ آذر. گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست، آن چه البته به جایی نرسد فریاد است!
* آق کمال عزیز؛ این دستگاه مربای خیارشورساز نانوت، گارانتی هم دارد؟!
آق کمال: شما اگه مشتری باشن، بله، خودم ضمانتش مکنم!
* یکی به من بگوید در این تصویر سفره غذا دیروز ستون زندگی سلام چه خلاقیتی نهفته است؟! آیا قهر کردن و نخوردن غذا، خلاقیتی برای صرفه جویی در شستن ظروف است؟!
ما و شما: نکته عکس این بود که سفره پلاستیکی را روی بشقاب ها کشیده بودند و روی آن غذا ریخته بودند تا بشقاب ها کثیف نشود!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.