هر کسی که برای خدا از برادرش دیدن کند، خداوند متعال فرماید: مرا دیدن کردی و ثوابت بر من است و به ثوابی جز بهشت برایت خرسند نیستم.
امام جعفر صادق (ع)، اصول کافی
ذکرسه شنبه
صد مرتبه «یا ارحم الراحمین»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی فرموده است:
«بعضی از دعاها یا اسماء مال خود انسان است و همراه اوست. باید آن را پیدا کرد. بعضی را میبینیم از بچگی «لا حول ولا قوه الا با...» به ذهنشان آمده است. اگر خلقش تنگ شود یا حالش به جا آید این ذکر را میگوید. یکی «سبحان ا...» میگوید و دیگری «الحمدلله». یکی شکر میکند و دیگری استغفار. این ها مال خود شماست. خدا به شما داده است و این خیلی قیمتی است. ان شاء ا... یک روز خودتان را پیدا میکنید و مصداق همان ذکر میشوید. یک وقت میگوییم: «یا غفّار» و یک وقت خودمان میبخشیم. مصداق، بالاتر است. یا غفّار به من رسید و خودم هم بخشنده شدم. اول گفتم: «یا غفّار»، کم کم دیدم شب و نیمه شب خدا دستی به سرم کشید و حالم بهتر شد. قوت قلبم زیادتر شد. میتوانم با او بنشینم و صحبت کنم. در وقت گرفتاری رضایتم بیشتر شد. غفار آمد و مرا گرفت.»
برگرفته از «طوبی محبت»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با آقا ناصر مشغول بازی اسم و فامیل بودیم با حرف «چ» و نام یکی از گزینه ها را نوشیدنی گذاشته بودیم. موقع امتیازدهی وقتی از ناصر اسم نوشیدنی با «چ» را پرسیدم، گفت: «چای یا چایی!» بعد مثل این که چیزی یادش آمده باشد رو به من کرد و گفت: «راستی حالا چای درسته یا چایی؟» گفتم: «به این نوشیدنی در چین «چا» گفته می شه ولی پس از ورود به ایران در زبان رسمی ما یک حرف «ی» به اون اضافه و تبدیل به چای شد. پس از ورود به خانه های مردم، همگان به این نوشیدنی یک «ی» دیگر اضافه کردند و چایی گفتند. به هر حال ما موفق شدیم از یک واژه خارجی، دو واژه فارسی بسازیم! ای کاش درباره دیگر کلمات خارجی هم دست به کار می شدیم و فارسی سازی می کردیم.» ناصر گفت: «حالا کدوم درست تره؟» جواب دادم: «تو زبون رسمی بهتره بگیم چای و تو زبون خودمونی می تونیم بگیم چایی. چون «ی» دومی خودش میاد، پس بهتره جلوی زبون رو نگیریم و بذاریم درست ادا بشه.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پدربزرگ به سادگی و با کمک قطب نما جنوب را پیدا کرده و به سمت خلافش رفته و از آن جنگل ها دور شده بود!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
انتظار فصل غریبی است
که در عادت سال
سخت تکرار شود
زندگی دور زند مثل زمین
و تو خواهی فهمید
که هنوز منتظری!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
چکه دیوار، یعنی ضدحال
پاره شد گیتار، یعنی ضدحال
روزها هرکس که باشی، قبلِ ده
گر شوی بیدار یعنی ضدحال
چون که بی پولی و بی دفترچه ای
گر شوی بیمار یعنی ضدحال
گر ببیند داخل جیبت زنت
فندک و سیگار، یعنی ضدحال
گر بیاید یک رفیقِ پرخورت
لحظه ناهار یعنی ضدحال
باز هم سریال های آبکی
می شود تکرار یعنی ضدحال
گر جدا باشند مردان و زنان
داخلِ تالار یعنی ضدحال
وقت تعطیلی اگر راهی شوی
با زنت بازار یعنی ضدحال
پیش ما ایرانیان انجام کار
در محلِ کار یعنی ضدحال
زندگی با پول یعنی عشق و حال
منتها بی یار یعنی ضدحال
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از کودکی از توالت خانه پدربزرگش می ترسید. از همان سنگ های توالت عمیق و ذوزنقه ای شکل که انگار مستقیم به هسته زمین می رسید! همیشه نگران بود یا خودش درون آن بیفتد یا هیولایی از آن تو دربیاید. بزرگ تر هم که شد این ترس در کنج ذهنش باقی مانده بود تا خودش صاحب خانه شد. همان روز اول بنا آورد تا توالت معمولی خانه را خراب کند و به جایش فرنگی کار بگذارد. کار تا عصر طول کشید و بنا رفت تا فردا برای تکمیلش بیاید.
نیمه شب بیدار شد و به سمت دستشویی رفت، چراغ را که روشن کرد، حس کرد سایه ای پشت در خزید. خواب از سرش پرید. با احتیاط داخل دستشویی شد، به پشت در سرک کشید، چیزی نبود. در را که بست، دست سیاهی از درون چاه بیرون آمد...
ع. ک
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* این جارو نپتونا خیلی موجودات جالبی هستن، پنج تا آشغال برمیدارن، سه تا میذارن سر جاش. یه کم هم خشنتر برخورد کنی، به جای اون پنج تا هفت تا میدن دستت. در حین این که اسکلش شده بودم خیلی درس زندگی گرفتم!
* هوا یک جوریه که انگار به جای اکسیژن تو هوا استامینوفن کدئین پخشه!
* عموم داشت می گفت آدم اگه صبحانه کامل بخوره دیگه تا شب گرسنهاش نمی شه. همین که داشت این حرف رو می زد تو ذهنش گشنهاش شد گفت: حالا سر ظهر دو لقمه هم میخوره ولی کم!
* الان احسان علیخانی بغضش رو درآورده داره خاکش رو میگیره برای ماه رمضون تر و تمیز باشه!
* شما به صورت رندوم از هر کی بپرسی اسم این ادکلن که زدی چیه، می گه نمی دونم، خونه بود همین جوری زدم!
* حوصله تون رو چه جوری تقسیم می کنید که فقط واسه ما ندارینش؟!
* من اگر ماهی این برکه کاشی بودم تا می اومدم دچار اندوه بزرگ بشم که ماه نیست، همه چیز یادم میرفت. چون ماهیا حافظه ندارن که!
* گنجشکها اول صبحی سر این که چهکسی بره برای صبحونه نون داغ بگیره دعوا میکنن. وگرنه این همه جیک جیک هیچ دلیل منطقی دیگهای نداره!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
درخت 700 ساله موریانه ای
آدیتی سنترال- درخت 700 ساله هندی در طول سالیان متمادی، زمینی به مساحت سه هکتار را در یکی از جنگل های هند اشغال کرده است. این درخت غول پیکر از نظر وسعت، دومین درخت دنیا از گونه خودش محسوب می شود اما به تازگی با حمله موریانه ها در معرض نابودی قرار گرفته است. مسئولان برای جلوگیری از نابودی، به سرعت درخت را قرنطینه و از آفت کش های قوی استفاده کردند اما موریانه ها همچنان در حال خوردن برگ های درخت بودند. آن ها در نهایت با استفاده از درمان وریدی یعنی تزریق آفت کش های قوی به ساقه ها و تنه درخت موفق شدند تا حد زیادی جلوی حمله موریانه ها را بگیرند.
خلاقیت باورنکردنی در درست کردن ژله
شین هوا- شاید کیک ژله ای چندان هم برای شما اشتهاآور و هیجان انگیر نباشد اما اگر با کیک های ژله ای هنرمند استرالیایی آشنا شوید نظرتان تغییر خواهد کرد. سی هونگ بین، دو سالی است که تبحر زیادی در این کار پیدا کرده است و آن چنان مهارتی در درست کردن ژله های سه بعدی دارد که با دیدن آن ها هرگز باور نمی کنید ژله خوراکی هستند، بلکه شبیه یک تابلوی سه بعدی زیبا دیده می شوند.
روش جالب برای جلوگیری از جریمه شدن!
آدیتی سنترال- زن چینی که راننده ماهری است، سال ها روش نبوغ آمیزی را برای جلوگیری از جریمه شدن در خیابان های پرتردد چین به کار برده بود و هیچ گاه لو نرفته بود تا این که چند وقت پیش، یک پلیس محلی متوجه ترفند او شد. او برگه های جریمه تقلبی درست کرده بود و خودش پشت شیشه ماشینش می گذاشت، بنابراین بقیه پلیس ها با گمان این که او قبلا جریمه شده است، جریمه اش نمی کردند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گاردین| شرکت کننده اسپانیایی در مسابقات قهرمانی «پشته سازی سنگ ها» اروپا
تلگراف| سلفی گل گلی! لندن
پی اِی | اسب سواری که با اسبش برای فرار از گرما به دل دریا زده است، انگلستان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حسب حالی ننوشتیم و شد ایامی چند
محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
وزیر نیرو یکی دو روز پیش صحبت کرده و حرف هایی از بی آبی در کشور گفته که اگر شنیده باشیم، قیافه مان از قیافه وزیر ارتباطات وقتی اشتباه لپی آقای رئیس جمهور در آمار دادن را شنید، دیدنی تر خواهد شد! حرف ها زیاد بوده ولی خلاصه اش می شود این که: «آب نیست، یعنی آن قدر کم است که شما حساب کنید اصلا نیست. هوتوتو»! حالا که آقای وزیر همان دو سه قطره باقی مانده آب پاکی را روی دست مان ریخته و با هر ترفندی که بلد بوده گفته باید خودمان را برای بی آبی آماده کنیم، بد نیست ما هم حرف ایشان و دیگر کارشناسان را برای یک بار توی عمرمان گوش کنیم و خودمان را آماده و آبدیده کنیم. هرچه گفتند درست مصرف کنیم، ما نکردیم و حالا که آب تمام شده باید فکر اساسی برای دوران پساآب بکنیم.
هرچند بنا به گفته کارشناسان مصرف آب خانگی فقط 6 درصد کل منابع آبی کشور است و 94 درصد دیگر در کشاورزی، صنعت، ساخت و ساز و حتی فرسودگی شبکه های آب رسانی و کارآمد نبودن بعضی منابع و سدها هدر می رود، ولی با این همه دودش به چشم خودمان می رود، نه آن کشاورزانی که برای سود بیشتر وسط بیابان برهوت برنج غرقابی می کارند، یا مدیرانی که در حال گاز زدن به قاچ هندوانه و تف کردن دانه هایش، از کاشت میوه های آب دار در مناطق دچار خشکسالی دفاع می کنند، یا کارخانه داری که از لوله کشی شهری آب به تولیداتش می بندد، یا... بگذریم.کاری است که شده و آب از سرمان گذشته. برای همین باید در نظر داشته باشیم که اگر مدیر و مسئول نیستیم و دست مان به جایی بند نیست و آب مان با آن ها داخل یک جوی نمی رود، یا رسانه ای نداریم و خبرنگار و روزنامه نگار و دابسمش کار و سلبریتی نیستیم و صدای مان به جایی نمی رسد، ضمن بستن شیرهای آب و حمام کردن با یک لیوان آب، سرنوشت خود و وضعیت آبی کشور را به دست مسئولان بسپاریم تا بلکه دلشان بسوزد و یک کاری برایمان بکنند. اگر هم دیدیم آبی از آن ها گرم نمی شود، با پر کردن هر کاسه و کوزه و دبه و آفتابه ای که دم دستمان می رسد سرمان را گرم کنیم تا دسته گل به آب ندهیم و کسی زیرآب مان را نزند!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روزی پدر بزرگی که نفس های یکی مانده به آخرش را می کشید، برای فرزندان و نوه ها و نتیجه ها و نبیره ها و ندیده هایش در گروه خانوادگی پیام فرستاد و همه را به بالین خود فراخواند. یک عده از فرزندان فکر کردند پدربزرگ باز سر کارشان گذاشته، پیام را «سین» کردند ولی پاسخ ندادند. پدربزرگ که خاندانش را می شناخت، دوباره پیام داد که: «نترسین، سر کاری نیست، می خوام یه معما مطرح کنم، هرکی درست جواب بده، وصیت نامه ام رو به نامش می زنم!» این گونه بود که همه ایل و تبارش به بسترش هجوم آوردند.
پدربزرگ سرفه ای کرد و گفت: «یه بار وقتی جوان بودم و دور دنیا رو می گشتم، کشتی ام در توفان شکست و به ساحل کشور ناشناخته ای رسیدم که جنگل های انبوهی داشت. محلی ها می گفتن تو جنگل های جنوبی این کشور هیولاهایی هستن که طوری آدم ها رو می خورن که ازشون یک تار مو هم باقی نمی مونه. منم که فقط یک قمقمه، یک لنگه کفش و یک قطب نما داشتم، راه افتادم. حالا بگین چطوری تونستم از چنگ اون هیولاها نجات پیدا کنم و زنده بمونم؟» بچه ها همه سر در گریبان بردند تا پاسخ را پیدا کنند!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
داستانک ، ترسانک ، سوتی ، شعر ، طرح ، عکس و هر ایده بامزه و جالب خود را به تلگرام 09215203915 یا پیامک 2000999 بفرستید.
* مواظب کلماتت باش، اون ها بخشیده می شوند اما فراموش نه!
سبحان باغچقی
* زندگی سلام دوشنبه را درباره سالروز درگذشت علامه اقبال لاهوری و دیگر نویسندگان و شعرا که بسیار جالب و مفید بود مطالعه کردم که چقدر تلاش کرده اند تا زبان فارسی را به جهانیان معرفی کنند. ولی اکنون وزیر آموزش و پرورش ما پیشنهاد آموزش زبان روسی در مدارس می دهد. آخر زبان روسی به جز کشور خودشان چه کاربرد دیگری دارد؟ شاید من متوجه نیستم، شما برایم توضیح دهید.
* استاد خوب را چون قلابی فولادین بر لباس خود بدوزید و هرگز او را از دست ندهید. محمد جواد سلیمی
* مطلب «در جست وجوی تمایز و تفاخر» صفحه مشاوره موضوع بسیار جالبی بود اما نگارش متن این قدر سخت و سنگین بود که برای عموم افراد قابل فهم نیست. من روان شناسم و متوجه شدم، ولی باید روان تر و ساده تر نوشته بشه که همه درکش کنن. ممنونم از تلاش شما
ونوس سلطانیان
* پیمان آشقانه دوست عزیزم، بیا به همدیگه قول بدیم وقتی قهر کردیم بیشتر از نصف روز طول نکشه. الان ۲۶ ساله قهر بین ما معنی ندارد.
مجید، مشهد
* چه خوب است رفیق باز شویم با کتاب و کتاب خوانی.
* عاجزانه از هموطنانم درخواست می کنم در مصرف آب بیشتر دقت کنند، سال سختی پیش رو داریم...
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.