امام حسن عسکری(ع): فروتنی نعمتی است که بر آن حسد نبرند.
تحف العقول
ذکر روزپنج شنبه
صد مرتبه «لا اله الا ا... الملک الحق المبین»
ذکر روزجمعه
صد مرتبه «اللهم صل علی محمد و آل محمد»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آیت ا... جوادی آملی می فرمایند:
«امام صادق(ع) فرمود: این سه چیز فخر دنیا و آخرت مؤمن است: نماز آخر شب، صرفنظر کردن از آن چه در دست مردم است و ولایت اهل بیت. بیان نورانی وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) این است که ما جانی داریم از آسمان و زمین وسیعتر و هر اندازه به آن مظروف بدهیم، بر ظرفیت آن نسبت به ما افزوده میشود؛ چرا مظروف خوب در آن نریزیم، ما که بالاتر از آسمان و زمین هستیم. این بیان نورانی معصوم است که فرمود هیچ لذتی بالاتر از یاد حق و نام حق نیست. چرا ما این را از دست بدهیم؟ هیچ کس از ما گِلهای ندارد، نگرانی ندارد؛ برای این که ما نه بیراهه رفتیم، نه راه کسی را بستیم. گذشته از این که انبیا و اولیا از ما راضی هستند، خدا از ما راضی است، سعادت ابد را هم داریم که ان شاءا... امیدواریم جامعه ما اینچنین باشد به برکت قرآن و عترت.»
پایگاه اطلاع رسانی اسراء
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
درویشی، معدودی کلمات حکمت و عرفان را بدون اینکه بین آنها ربطی باشد، بیان میکرد و شنونده تا زمانی دراز گمان میبرد که واقعا او درست میگوید و این شنونده است که از درک آن مطالب عاجز است. تا این که روزی درویش مذکور در حلقه درس میرزا ابوالحسن جلوه، حکیم معروف حاضر شد و در میان مباحثه، همان الفاظ را تند و پشت سر هم بیان کرد. حکیم مدتی به او نگریست. سپس به فراست، هزل بودن آن را دریافت و گفت: «مفرداتش خوب است، اما مردهشوی ترکیبش را ببرد»!
برگرفته از کتاب «هزار و یک لطیفه شیرین»،گردآوری امیر شیرازی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
وقتی چیزی مرا رنج می داد، درباره آن با هیچ کس حرفی نمی زدم. خودم درباره اش فکر می کردم، به نتیجه می رسیدم و به تنهایی عمل می کردم. نه این که واقعا احساس تنهایی بکنم، بلکه فکر می کردم که انسان ها در آخر باید خودشان، خودشان را نجات بدهند.
برگرفته از «کافکا در کرانه»
اثر هاروکی موراکامی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ای
جدا از همه عالم،
نفسِ اول صبح،
«صبح بخیر...»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هرچند امکان سفر در زمان را قبلا از طریق پدیده «کرم چاله» توضیح داده ایم اما به تازگی نیز یک مطالعه جدید منتشر شده که ادعا میکند سفر در زمان به لحاظ مدل های ریاضی امکانپذیر است. «بن تیپت» به عنوان استاد ریاضی و فیزیک دانشگاه بریتیش کلمبیا در کانادا و «دیوید تسانگ» به عنوان متخصص فیزیک نجومی در دانشگاه مریلند، یک مدل ریاضیاتی جدید را با استفاده از قانون نسبیت عمومی آلبرت اینشتین ارائه کردهاند. این مدل جدید که «تاردیس» نامگذاری شده، امکان سفر در زمان را روی کاغذ به خوبی تشریح میکند. بر اساس این مدل، از این پس باید جهان را به صورت 4 بعدی و زنجیرهای متصل به هم نگاه کنیم. در واقع این که جهان را 3 بعدی و زمان را به صورت یک بُعد مجزا تصور میکنیم، اشتباه است! این مدل، به ما کمک میکند تا پیوستگی فضا و زمان را به شکلی بهتر درک و در جهات مختلف زمان حرکت کنیم. در ادامه سری پرونده های مجهول، این بار هم با یک داستان جالب و واقعی درباره سفر در زمان همراه شما هستیم.در دسامبر ۲۰۰۸ باستان شناسان چینی تابوتی را پیدا کردند که از روی شواهد علمی ثابت می شد سال هاست دست نخورده باقی مانده است. این تابوت 400 سال قدمت داشت و در نزدیکی شهری قدیمی در چین به نام shangsi پیدا شده بود. تابوت تماما با خاک پوشانده شده بود و شواهد نشان می داد که توسط هیچ شخصی در تمام مدت این 400 سال حتی لمس نشده است. باستان شناسان با تمیز کردن خاکی که اطراف تابوت را پوشانده بود، متوجه یک وسیله شگفت انگیز شدند.شیئی شبیه ساعت که در پشت آن آرم سوئیس حک شده بود، درون تابوت قدیمی قرار داشت. این ساعت فلزی مربوط به زمان حال بود و زمان منجمد شده روی آن ساعت 10:06 را نشان می داد. باستان شناسان و پژوهشگران که با دیدن این ساعت شوکه شده بودند، شروع به انجام تحقیقات کردند اما هرچه جلوتر می رفتند نمی توانستند دلیلی برای این اتفاق عجیب پیدا کنند. این راز در نهایت سر به مهر باقی ماند و تنها جوابی که در ذهن بیشتر آنان نقش بست، احتمال سفر در زمان بود. احتمالا فردی از آینده به چند صد سال قبل سفر کرده و هنگام خاک سپاری این جسد، ساعتش را درون این تابوت گذاشته بود یا شاید شخصی که در تابوت خوابیده بود، همان فردی باشد که از آینده به گذشته سفر کرده است...
منبع: closertotruth.com، مجله علمی خبری اینفو
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
می گه مرغ مگس خوار کار سختی برای پیدا کردن غذا دارد. یعنی مگس هم نمی تونی پیدا کنی؟ از مرغ ماهی خوار خجالت بکش بی غیرت، سه متر می ره زیر آب ماهی در میاره می خوره!
هر موقع می رم آرایشگاه، موقعی که می خوام حساب کنم کلی نذر و نیاز می کنم اتحادیه قیمت جدید اصلاح نداده باشه!
یک بخش هایی از انگلیس درگیر موضوع کم آبی شده. انگلیس کم آب باشه بعد انتظار دارید ما وسط بیابون پر آب باشیم؟!
کاش می شد پیتزا رو بغل کرد و برای بودنش ازش تشکر کرد!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آدیتی سنترال- «آلبر تیسر» مرد نابینایی که معلم نابینایان در فرانسه است برای این که به همه ناتوانان جسمی در دنیا نشان دهد می توانند هر کاری را انجام دهند، تصمیم گرفت بزرگ ترین کویر نمکی دنیا را قبل از آن که به طور کامل نابینا شود بپیماید. او در این سفر، از یک GPS سخنگو استفاده کرد و یک تیم پشتیبانی هم در تمام طول سفر در فاصله ای دور از او مراقبش بودند. او در نهایت 140 کیلومتر راه را در صحرای «سالار د یونی» در «بولیوی» پیمود و موفق شد این حرکت بزرگ را به پایان برساند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از بچگی بهمون گفتن اگه یه آدم تپل دیدین، تو صورتش بهش نگین چاق، ها! چاق حرف زشتیه. ولی خودشون به آدم میگن چاق. مادر خواستگارم رو میگم. حالا من که خودم نپسندیدم، به نظرم به همه چی تمومیِ من نبود، اما دیگه مادرش نباید بیاد به من بگه: «عروس قشنگم، شما از بچگی همین قدر چاق بودی؟» خوبه منم بهش بگم: «شما مادر واقعی پسرتون هستین یا نامادری بدجنسش که نمیخوای این وصلت سر بگیره؟» اما این قضیه زنگ خطری بود برای من و فهمیدم که مادرشوهرها عروس چاق نمیخوان. البته منم مادرشوهر فضول نمیخوام، اما توی این هیروویر، کی نظر من رو میپرسه؟ به خاطر همین مجبور شدم برم روی ترازو که ببینم چقدر اضافه وزن دارم. جا داره بگم اضافه وزن یه معیار خودساخته است وگرنه کی گفته وزن باید چقدر باشه؟
خب رفتم روی ترازو و میتونم با قدرت بگم اضافه وزن دارم. یعنی این وزنی که من دارم رو هر کاریش کنیم بهش میگن اضافه وزن و قضیه خودساخته بودن و اینا کاملا منتفیه. حالا سوال خیلی خیلی مهم اینه که چیکار کنم لاغر بشم. به خصوص الان که استرس خواستگارهای بعدی و نگرانی بحران گرم شدن کره زمین و انقراض زودهنگام دلفینهای صورتی رو دارم و برای مقابله باهاش باید بخورم.
راه اول، ورزش: گفته بودم من هوا میخورم چاق میشم؟ یعنی من دیروز دو ساعت دور پارک داشتم میدویدم، به جای این که لااقل 10 کیلو لاغر کنم، دویست گرم چاق شدم. البته این که ساعت دویدن من خورد به موقع ناهار و مجبور شدم یه ساندویچ کوچیک موقع پیاده روی بخورم، امیدوارم تاثیری نداشته باشه.
راه دوم، رژیم: این راه حل توی خونهای که شعارش «میخورم، پس هستم» است، کنسله. دیگه دربارهاش باهام صحبت هم نکنین. همین که من گفتم.
راه سوم، دمنوش لاغری: اوووغ. یعنی موثرترین راه حل بود باور کنید. هرچی تا یه هفته بعدش روش میخوردم و از یه هفته قبلش، بالا میآوردم.
راه چهارم، کار پرتحرک: این راه دقیقا راهیه که الان دارم به کمکش لاغر میشم. کار منم که همین نوشتن برای شماست و برای خط خط این مطلب کلی انرژی گذاشتم و با وجود این که زیر کولر نشستم، دارم عرق میریزم. خب دیگه برم یه چیزی بخورم، نباید بذارم قوتم کم شه.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سید رضا بهاءالدینی در نهم فروردین ۱۲۸۷ در قم به دنیا آمد. پدرش سید صفی الدین خادم حرم حضرت معصومه(س) بود. آیت ا... بهاءالدینی فقیه و معلم اخلاق و عرفان عملی و از شاگردان آیت ا... عبدالکریم حائری یزدی و آیت ا... حسین بروجردی بود. بیشترین اشتغال و شهرتش، بحثها و درسهای اخلاقی عمومی یا خصوصی وی بود که تا روزهای آخر حیاتش ادامه داشت. او هیچگاه در درس رسمی اخلاق شرکت نکرده بود و بیشتر، از رفتار و منش استادان خود به ویژه شیخ ابوالقاسم کبیر قمی بهرههای اخلاقی برده بود.
افراد زیادی در درس او حاضر شدهاند مانند شهید مطهری، علی مشکینی، محمد فاضل لنکرانی، محمود امجد،عبدا... فاطمی نیا، احمدی یزدی و حاج شیخ عباس قمی. هیچ یک از نوشتههای پراکندهای که وی درباره نهج البلاغه، تفسیر قرآن و تقریرات فقهی برخی استادانش نگاشته، منتشر نشده است. اما بخشی از درس های اخلاقی و مصاحبههای او در دو کتاب «سلوک معنوی» و «نردبان آسمان: مجموعهای از درسهای اخلاق فقیه وارسته و عارف فرزانه، حضرت آیت ا... بهاءالدینی» به چاپ رسیده است. آیت ا... بهاءالدینی در ۲۸ تیر ۱۳۷۶ درگذشت و در حرم حضرت معصومه(س) در قم به خاک سپرده شد.
مرحوم آیت ا... حاج سید رضا بهاءالدینی فرموده اند: «از عواملی که باورهای اعتقادی انسان را سست میکند و مانع پیشرفت معنوی انسان میشود، شهرتهای بیجا و بیفایده است. علاقه به معروفیت و شوق به سر زبانها افتادن، نشانه ضعف ایمان و کمبودهای روحی فرد است. ما برای عمر 60-50 ساله بعضی، حاصلی نمیبینیم. آدمی باید خود را مورد محاسبه قرار دهد که چه کرده است، سرمایه ای را که از دست داده و عمر گرانبها را تباه کرده، چه به دست آورده؟ وجه رب است که میماند و جز وجه الهی چیزی پایدار و باقی نیست. حیف نباشد که ربط قلب آدمی با جای دیگر باشد؟»
همچنین گفتهاند: «ﺭﻭﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﻧﯿﮑﯽﻫﺎیمان ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺤﺒﻮﺏﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﺩ زندگیمان ﻧﺨﻮﺍهیم ﺩﺍﺩ! ﺍﻣﺎ ﻣﺠﺒﻮﺭ میشویم ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﮑﯽﻫﺎیمان ﺭﺍ ﺑﺪهیم ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﺘﻨﻔﺮ ﺑﻮﺩیم ﻭ غیبتش ﺭﺍ ﮐﺮﺩیم! گناه، خصوصا حقالناس، اوج حماقت است نه زرنگی! زرنگی، بندگی خداست. زرنگیهای ما، همه نازرنگی است. کسی که میگوید سر فلانی کلاه گذاشتم، اشتباه میکند، بلکه فلانی سرش کلاه گذاشته است؛ چون حق بر گردن او پیدا کرده است.»
منابع: ویکی شیعه و «سلوک معنوی»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شاتر استاک| حاشیه های جام جهانی!
ای پی اِی| کشاورزی در گرمای تابستان، هندوستان
گتی ایمیج| لحظه تخریب کنترل شده یک پل کابلی قدیمی، کلمبیا
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در کارخانهای که ره عقل و فضل نیست
فهم ضعیف رای فضولی چرا کند
مطرب بساز پرده که کس بی اجل نمرد
وان کو نه این ترانه سراید خطا کند
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
عیال پیله کرده بود که باز دری چاق مِری، باید شیکمت ره مهار کنُم! مِدنستُم مهار کردن شیکم مو از دست عیال که هیچ، از دست وحید امیری و خود بیرانوند هم برنِمیه! به هرحال گفتُم چشُم، ما در خدمتِم. عیال که تو آشپزخانه داشت غذا مُپخت با یَگ لبخند پیروزمندانهای گفت: «خب، در قدم اول برنج از برنامه غذایی حذف می شه و غذاهای نونی جاش رو می گیرن!» مو ره میگی، تا ای جمله ره شنیدُم انگار دنیا رو سرُم خراب رفت. گفتُم: «اِنا حالا خوب رفت! تو مخوای مو ره لاغر کنی یا زجرکش؟ ای حرفته نزن، مو بدون برنج نِمتنُم...» عیال اخماش رفت تو هم و گفت: «یک ماه که پلو و چلو نخوری عادت میکنی و میبینی که میتونی! شیکمت رو نگاه کن، داری شبیه بابات می شی!» یَگ نگاه به شیکمُم انداختُم و گفتُم: «خب مگه قرار بوده شبیه کی برُم؟ باز خوبه که شبیه بابای شما نرفتُم!» کاملیاخانم خندهاش گیریفت و گفت: «اگه مثل بابای من تپل بشی که دیگه جات تو این خونه نیست! میری پایین پیش بابام و وقتی لاغر شدی برمیگردی بالا! در قدم دوم هم نوشابه و سس و قند و شکر و فست فود حذف می شه!» یعنی حتی تصور دنیا بدون نوشابه و پیتزا و چای شیرین با نارنجک هم برام غیر قابل تحمل بود. گفتُم: «قربون شکل ماهت، اگه از دستُم خِسته رفتی و مِخی ایجوری از شرُم خلاص بری، بیرودرواسی بهم بوگو!»
عیال غذا ره کیشید تو پشقاب و گفت: «دیگه خیلی داری غرغر میکنی! بگیر اینا رو ببر سر میز!» انگار که از مراسم مردهشوری برمگشتُم، سرمه انداختُم پایین و در حالی که داشتُم با افسردگیم دست و پنجه نرم مِکردُم، رفتُم از رو اپن ظرفه ره برداشتُم. هم تا چشمُم به غذا افتاد برق از کلهام پرید. حیف نِمشه اینجی عکسشه بذارُم، یَگ چیز خوشگلی بود که اگه تو اینستاگرام مذاشتُم رکورد لایک ره مشکست. هموجور که آب از لب و لوچه ام راه افتاده بود پرسیدُم: «ای چیه جیگر جان؟» عیال با لبخند گفت: «خوراک کدو و بادمجون. وقتی می گم باید غذای سالم بخوری، منظورم این نیست که به قول خودت تنقسطی بکشی! اینجور غذاهای خوشمزه رو می شه از تو اینترنت پیدا کرد و با یه زحمت کوچیک پخت!» حالا درسته که ای آخر حرفاش عین شعارهای سریالهای تلویزیون رفت، ولی خداییش راست مُگفت. رفتُم هم دستشه ببوسُم که کفگیر آورد جلو و گفت: «حالا لوس نشو، برو سالاد رو از تو یخچال بردار، غذا یخ کرد!» ایم از ای.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام. این بار چهره یک شخصیت ایرانی بین المللی رو انتخاب کردیم. شک نداریم که همین الان متوجه شدین! عکس و کاریکاتوری هم که این جا میبینید «محمدطاها دوستی» پسر خانم «سمیه رجب زاده» برنده مسابقه قبل هستن. دوباره بهشون تبریک می گیم.
یادآوری روش مسابقه: شما باید تشخیص بدین کاریکاتور بههمریخته چاپ شده کیه و اسم اش رو تا ساعت 23 فردا جمعه برای ما به شماره 2000999 پیامک کنید. جواب رو یک شنبه همینجا میبینید. بین کسانی که جواب درست رو بفرستن، قرعهکشی میکنیم تا یک نفر برنده معلوم بشه و به عنوان جایزه، کاریکاتور برنده رو پنج شنبه هفته بعد همین جا خواهید دید. خوش باشین همیشه.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* کاریکاتور خانم شیلا خداداد رو به همسرش هم نشون می دادی نمی شناخت! اصلا شبیه اش نبود.
* شبنم جان، اگه خواستی هستی را بشناسی اول خودت را بشناس. روز دختر مبارک.
پدرت مهدی سلیمی هدک
* جالبه کشورهای اروپایی چقدر برای مادر فرزند حق قائلن. ما باز از آخر اولیم. حداقل یک بندش رو یاد بگیرن و اجرا کنن. بعد میگن چرا تک فرزندی مد شده. اگه تو نروژ یا ژاپن بودم قطعابه یک فرزند قناعت نمی کردم.
* تو ایران فقط میگن بچه دار بشین. یک دکتر عمومی ۵۰تومن برات تموم می شه. می شه برم ژاپن یا روسیه یا یک جای دیگه؟!
* کاش این مطالب فرزندآوری را مسئولان می خواندند.
رحیمی از بازار رضا(ع)
* همان طور که برای ازدواج نکردن نوشتید، برای آن هایی که دختران شان را زود شوهر می دهند مطالبی از عواقب و مشکلات در زندگی شان بنویسید. من مردی هستم با ۵۱سال سن و یدک کش این چنین زندگی که نه راه پس دارم و نه پیش.
* پیام صرفه جویی: باید به نقطه ای در مراقبت از سرمایه های خدادادی برسیم که هر قطره آبی که الکی هدر بره، از غصه انگار یک گلوله باشه که بهمون می خوره، گلوله مشقی البته!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.