نوشتن را به ادبیات و به کتاب محدود نکنیم
آیا ترس از دست دادن کتاب چاپی در برابر رسانههای دیجیتال، بهجاست؟
نویسنده : مصطفی پورنجاتی
بچههای ادبینویس، سلیقه فاخر و روشنفکری دارند. برایشان کمی عجیب بود که در نمایشگاه کتاب امسال، «من سر قولم هستم» پرفروش شد. کتاب نویسندهای جوان و متوسطقلم به نام امیرعلی ق. کتابی که در بین تعداد کتابهای جست وجو شده خریداران چهارمین شد.
اولی «ملت عشق» بود و دومی «انسان خردمند» و سومی «خودت باش دختر».
راز پرفروشی کتاب امیرعلی را همه میدانند: صفحه اینستاگرام شخصی او. کاری که بیشتر بچههای اهل قلم انجام نمیدهند همین است: محتوا تولید نمیکنند وگرنه حسنویس، کم نداریم. چه بسیار که بهتر از او مینویسند. ولی این حجم از خوشاقبالی عجیب است؛ همانطور که بیاعتنایی به خلق محتوای شخصی هم عجیب است.
ادبینویسها نوشتن را محدود میدانند به شعر و داستان. ولی واقعاً چرا؟! شاید کوزهگر هنوز از کوزه شکسته آب میخورد. اگر از من بپرسند فلانی! چه کسی استعداد و صلاحیت بیشتری دارد برای رشته محتوانویسی، سریع جواب میدهم: بچههای ادبینویس؛ شاعرها، داستاننویسها. اگر که مخاطبشناسی هم یاد بگیرند هیچکس بهتر از نویسندهها نمیتواند محتوا بسازد. دلیل دارم: آنها کلمات را میشناسند. جملهها را سبکسنگین میکنند.
حسها را میشناسند. داستان میگویند. چرا فقط کتاب، آن هم از نوع چاپیِ جلدشده را اثر به حساب میآوریم؟ به فرض که کتاب نوشتیم و چاپ شد. چه کسی آن را خواهد فروخت؟ قول میدهم روی ناشر و پخشی، زیاد نتوانید حساب کنید.
امیرعلی ق. همچنان و مستمر کپشن مینویسد و عکس میگذارد. چرا بین ادبینویسها رسم نمیشود در رشته دانشگاهی یا شغلشان چیز بنویسند؟ چرا حتی در صفحه شخصی خودشان هم نمینویسند؟ کمی عجیب نیست؟ دوستان همقلم! خیال همه ما راحت شد. رسانههای دیجیتال نتوانستند به ساحت عزیز کتاب خدشه بیندازند. آنها به خدمت کتابها درآمدند. بنویسیم. روزی کتاب میشود. بنویسیم. روزی همین نوشتهها کتابها را عزیز میکند.