یک استان زیر آوار برف!
روایت خبرنگار گیلانی ما از شرایط بحرانی و غیرقابل باور هم استانیهایش در چند روز اخیر
نویسنده : راضیه حسینی | خبرنگار
از یک شنبهشب گذشته، طبق پیشبینیهایی که هواشناسی در طول یک هفته گذشته اعلام کرده بود، برف در گیلان شروع شد و کمکم تمام شهرها و روستاهای استان را فرا گرفت. همه ما آماده این برف و کولاک بودیم و با هشدارهای کانالهای معتبر هواشناسی، کاملا از شدت بارشها مطلع بودیم. بزرگترهای خانواده به ما یادآوری کرده بودند که حتما لباسهای گرممان را دم دست بگذاریم و جوری برنامهریزی کنیم که در چند روز اول بعد از بارش برف، نیازی نباشد که مدام به بیرون از خانه برای خرید و ... برویم. در این بین و از اواخر یک شنبه شب برف آرامآرام شروع به باریدن کرد و در روز دوشنبه شدیدتر شد. انتظار میرفت با سختتر شدن شرایط شهر، مسئولان برای حل مشکلات(که منطقا باید از قبل برنامهریزی میکردند) اقدام کنند، اما برعکس آن برق بعضی از مناطق به خصوص روستاها قطع و دردسرها جدیتر شد. این قطعی برق، با ادامه بارش به شهرها هم سرایت کرد و مردم در خاموشی فرو رفتند. بارش مشکلات بر سر مردم ادامه پیدا کرد و ارتباط تلفنی با روستاها کاملا قطع شد و دیگر به تلفنهای همراه هم امیدی نبود چون خط ارتباطی بسیار ضعیف شده بود و از طرفی باتریهای تلفن های همراه هم نفسهای آخرشان را میکشیدند. این اتفاق، همه را از وضعیت آشناها و فامیل در شهرها و روستاهای اطراف نگران و استرس زیادی را به مردم تحمیل کرد.
مشکل قطعی برق، فقط خاموشی نیست!
تا الان که ساعت 15 روز چهارشنبه است، برق در بسیاری از مناطق شهر رشت که مرکز استان گیلان است، قطع شده و هنوز هم این قطعی ادامه دارد و این اتفاق فقط به خاموشی ختم نمیشود چراکه سیستم گرمایشی بسیاری از خانههای جدید و امروزی پکیج است و برق که نباشد، عملاً گرمایی هم وجود ندارد و الان ما با سرمایی سخت دستوپنجه نرم میکنیم و شرایط به خصوص برای بچهها و سالمندان، غیرقابل تحمل است.
پرتاب چوب به سمت کابلهای برق!
هم اکنون، مردم زیادی در خانهها زندانی شدهاند. نمیتوان خودروها را بیرون آورد و کوچهها تا بیش از یک متر زیر برف هستند، فراموش نکنید که ما در شهر هستیم، آن هم رشت و وضعیتمان این است. امروز پیرمردی را دیدم که از روی پشتبام داد می زد تا فردی برود و برایش دارو بخرد. باید بپذیریم که ما مردم هم برای مقابله با این شرایط هیچ آمادگی نداریم و الان نمیدانیم که دقیقا باید چطور به یکدیگر کمک کنیم. به طور مثال و در ساعات اولیه صبح امروز(چهارشنبه)، زمانیکه همسایگان ما از زنگ زدن به اداره برق و کمک گرفتن از آنها ناامید شدند، ترجیح دادند خودشان دست به کار شوند و برف روی کابلهای برق را بریزند بلکه مشکل حل شود. صحنه جالبی بود. از طبقات بالا چوب پرت میکردند روی کابلهای برق تا برف بریزد اما متأسفانه این تلاش فایدهای نداشت، به جز شکسته شدن شیشه چند خانه و برقی که قطع ماند.
حملونقل عمومی هم یخ زده است!
این شبها امیدمان این است که صدای یک لودر بیاید تا سکوت را بشکند و مردم از باز شدن کوچههاییکه پر از برف شده، خوشحال شوند. همه کارمندان، امروز مسیر خانه تا اداره را پیاده رفتند. یکی از کارمندان میگفت «2 ساعت در راه بودم و بارها در مسیری که کاملاً یخ زده بود سر خوردم ولی نه اتوبوسی دیدم و نه خودروی عمومی. انگار حملونقل عمومی هم یخ زده!»
وضعیت در روستاها به مراتب بدتر است
وقتی از اوضاع و احوال چند نفر از فامیلها و آشناهایمان در روستاهای گیلان باخبر شدم، اشک در چشمانم جمع شد. مردم روستای برکاده، خشت مسجد و بسیاری دیگر، سه روز را بدون برقو تلفن گذراندهاند، راههای ارتباطیشان کاملا قطع است و هیچ خودرویی امکان رفتوآمد به آنجا را ندارد. باید توجه داشت که در روستاها وقتی که برق نباشد، پمپ آبی که از چاه میکشند، قطع میشود و عملاً آب در دسترس ندارند و این چنین یک زندگی به طور کامل مختل میشود. در ضمن، حیوانات روستا نیز گرفتار برف شدهاند و سقف بعضی از لانهها و مکانهای نگهداری از حیوانات فروریخته است. یکی از روستاییان به من میگفت« 250 لیتر شیر گاوی که هر روز میفروخته، روی دستش مانده و باید دور بریزد».
هنگام زلزله صدای جیغ شهر را پر کرد!
در همین شرایط، زلزلهای 4 ریشتری هم رشت را لرزاند و ما بر خلاف شرایط عادی که باید به سمت کوچه فرار کنیم در خانهها ماندهایم. نمی توانیم بیرون برویم، راه کوچهها بسته است و جایی برای فرار نیست! به محض احساس زلزله هرچند که شدید نبود اما صدای جیغ و فریاد مردم از خانه ها بلند شد چراکه ترسیده بودند و راه فراری هم جلوی پایشان نبود و هنوز هم نیست.
به داد گیلان برسید، بحران جدی است
هم اکنون، درختهای زیادی بر اثر شدت برف شکستهاند و خساراتی به خودروهای پارک شده وارد آوردند و کوچهها پر از برفهای یخزده است. بیش از یک هفته اطلاعرسانی کافی نبود تا مسئولان به هوش باشند و برفروبها را آماده کنند؟ باز هم همان داستان برف بزرگ 1383 اتفاق افتاد و مدیریت بحران دچار بحران شد! خواهش میکنم به داد گیلان برسید و مردم این استان را دریابید، بحران جدی است.