پرونده های مجهول
تعداد بازدید : 45
انتقام مومیایی ها
درباره یک گروه باستان شناس که پس از ورود به اهرام مصر به طرز مرموزی ازبین رفتند
نویسنده : فاطمه قاسمی | مترجم
براساس افسانهها، هر کسی که مزاحم مومیایی یا مقبرهای از مصر باستان شود به نفرین فراعنه دچار خواهدشد. برای نفرین فرقی نمیکند که شما یک باستانشناس متفکر باشید یا دزدی فرصتطلب، بهخصوص اگر مومیایی متعلق به یک فرعون باشد طلسم قدرتمندتر عمل میکند. داستانهای زیادی از این نفرینها نقل میشود که یکی از آنها را با هم میخوانیم:
ورود پرافتخار به اهرام ثلاثه
در سال 1962 میلادی، گروهی باستانشناس از کشورهای انگلستان، ایتالیا، فرانسه و مصر برای انجام کاوشهای باستانی در محوطه اهرام مصر راهی آنجا شدند. آن زمان هنوز اطلاعات دقیقی از اهرام دردسترس همگان نبود و بیشتر فرضیات بر پایه اطلاعات غیرعلمی و خرافات بود. گروه تحقیقاتی پس از 16 ماه تحقیق به سرنخهایی از راههای ورود به یکی از اهرام دست یافت. نتیجه خارقالعاده بود اما این همه داستان نبود. سرپرست گروه، پروفسور «چارلز واترفورد» بهعنوان اولین نفر وارد محوطه زیرین هرم شد. پس از او چند همکار دیگرش با افتخار پا در مسیری چندهزار ساله گذاشتند که گامی بزرگ برای علم باستانشناسی به حساب میآمد ولی برای اعضای گروه سرانجامی مرموز و غمانگیز در پی داشت.
ناپدید شدن اولین قربانی
آنطور که از دست نوشتههای پروفسور واترفورد مشخص میشود، پس از ورود به زیرزمین هرم و رسیدن به تالاری که وسط آن دو تابوت بزرگ قرار گرفته بود، پروفسور بدون توجه به هشدار اطرافیان با اشتیاق در تابوت را باز میکند، بهطرز عجیبی این بخش از دست نوشتههایش در دفترچه کاوشهایش معدوم شدهاست. در بخشهای دیگر اینطور آمدهاست: «شب که به آسایشگاه برگشتیم از شوق کشف ،خواب به چشممان نمیآمد. اعضای گروه به چادر من آمدهبودند تا این اتفاق تاریخی را جشن بگیریم. مشغول خوشوبش بودیم که صدای زوزهای از بیرون چادر به گوش رسید. وجود حیوان وحشی آن هم در این وقت سال در آن منطقه بعید بود. نگهبانهای مصری خبر آوردند که صدا از محوطه کاوش است. با سه نفر از مردان گروه به آن سمت رفتیم. خبری از هیچ حیوانی نبود. هنگام بازگشت به کمپ، دکتر ژرارد تصمیم گرفت به محوطه برگردد که با توجه به امن بودن آن جا، مانعش نشدیم ولی این آخرین دیدار ما با او بود...». در ادامه پروفسور توضیح میدهد که دیگر خبری از آن عضو گروه نمیشود و با توجه به اطلاع ندادن به روزنامهها برای جلوگیری از هجوم مردم، خبر ناپدید شدن آن دانشمند هم رسانهای نمیشود.
سرنوشت هولناک گروه باستانشناسان
نکته عجیبتر این ماجرا، سرنوشت دیگر اعضای گروه است که بعدها جسته و گریخته به رسانهها درز کرد و توسط روزنامهنگاری با نام مستعار «جان فارو» منتشر شد. یکی از اعضا چند هفته بعد از این ماجرا به بیماری مرموز شدیدی مبتلا میشود، در طول سه روز وزن زیادی از دست میدهد و از دنیا میرود. دیگری، هنگام بازگشت به کشورش تنها فردی است که در تصادف قطار از بین میرود. یکی دیگر از کاوشگران بینایی و قدرت تکلم اش را از دست میدهد و در انزوا بدون اینکه سرنخی بهجا بگذارد از دنیا میرود.
درنهایت پروفسور واترفورد هم به جنون و فراموشی مبتلا و در آسایشگاهی در جنوب انگلستان بستری میشود. فاروی پس از یافتن او، تا حدی به این اطلاعات دست مییابد و آنها را منتشر میکند. هویت واقعی این خبرنگار هیچوقت فاش نمیشود.
راز سربهمهر هرم؛ طلسم یا گاز سمی؟
پیش از این هم گزارشهای زیادی مبنی بر اینکه جستوجوگران و دزدان معابد دچار بیماریهای ناگهانی شده اند، منتشر شدهاست؛ همچنین افسانههایی وجود دارد درباره افرادی که با لمس یک مومیایی یا اثری از مصر باستان، مرگ گریبانگیرشان شدهاست. محلیها میگویند این اتفاقات زیر سر طلسمهاست؛ آنها معتقدند طلسمها درواقع اقدامات امنیتی مقبرهها بودهاند و درصورت دستکاری آنها، تضمینی برای جان فرد اخلالگر وجود ندارد اما این هشدارها باعث توقف سرکشی به مقبرهها نشد. برخی این مرگها را به دلایل قابلقبولتری مثل انتشار گاز سمی از مومیایی بعد از تکان دادنش نسبت میدهند اما این توضیح هم بهطور قطع ثابت نشدهاست.
شما گفتین: با تشکر از صفحه خوب جوانه و مخصوصا پرونده مجهول. من هر پنج شنبه فقط منتظر این مطلب هستم، لطفا دو روز در هفته چاپ کنید. مهدی 15ساله از کاشمر
منبع: ردیت