پرونده
تعداد بازدید : 127
هیولاهایی که منقضی شدند
در ادبیات، فرهنگ و تاریخ ایران موجودات افسانهای ترسناکی مثل بختک، غولک، الازنگی و ... وجود دارند که داستانشان سال ها نقد شدو امروز می دانیم وجود نداشته اند
نویسنده : نسیم سهیلی | خبرنگار
واقعیت یا خیال؟! هرچه که هست، باور به وجود هیولاهای ترسناک به ویژه در حمامها و آبانبارها از گذشتههای دور بین بعضی از افراد بوده و داستانهای زیادی هم درباره این موجودات مطرح شده است. موجوداتی که هیچ وقت مدرک معتبری برای اثبات وجود هیچکدامشان به دست نیامده است. با این حال در ادبیات، فرهنگ و تاریخ ایران موجودات افسانهای زیادی وجود دارد که قسمت بیشتر آنها مربوط به مناطق نزدیک به دریا مثل شهرهای شمالی و جنوبی کشورمان است. این موجودات افسانهای، معمولا باعث وحشت و ترس مردم در گذشته میشدند البته هنوز هم پس از گذشت سالها، برخی از مردم به وجود آنها اعتقاد دارند. این موجودات دو دستهاند: دسته اول موجودات افسانهای ترسناکی هستند که عموم مردم ایران آنها را میشناسند مانند بختک، زار و ... ، اما دسته دوم مخصوص اقوام و جغرافیای خاصی از سرزمین کهن ایران است که اطلاعات کمتری دربارهشان وجود دارد و همان طور که گفتیم هیچ وقت مدرک معتبری برای اثبات وجود هیچکدامشان به دست نیامده است و آن ها فقط در باور بعضی مردم بوده اند وداستانشان مردم را می ترساند. حالا که
می دانیم چنین موجوداتی نیستند دیگر تاریخ مصرف شان سر آمده است در ادامه نگاهی داریم به مشهورترین موجودات افسانهای ترسناک که از گذشته تا امروز مطرح شدهاند.
کمکم کن و مروارید بگیر
نام موجود افسانهای؟ ننه دریا
غواصان قدیمی از وجود زنی با بالاتنه انسان و پایینتنه به شکل ماهی در زیر آب خبر میدادند که بچه شیرخوارهای را در آغوش داشته است. گاهی او به نزد غواصان می آید، از آنها میخواهد برای فرزندش گهوارهای تهیه کنند و به زیر آب بیاورند. اگر غواص چنین کند، مادر دریا(ننه دریا) چند مروارید درشت به او خواهد داد. اگر زن یا مرد دریایی با غواصی ارتباط برقرار کنند، صیدش رونق میگیرد. در قدیم که غواصان بدون ابزار به ژرفای دریا میرفتند ، تحت فشار آب، کمبود هوا و دیگر مشکلات مناظری را میدیدند که امروزه اغراقآمیز و باورنکردنی است. همچنین بابای دریا هم داریم که هیولایی سیاه است، چند تن وزن دارد، دستوپایش مانند انسان اما انگشتانش کوچک است. صورت او شبیه گاومیش اما هیکل اش چندین برابر این حیوان است. او هنگام غروب و شبها از آب خارج میشود و اگر کسی را در کنار آب ببیند با خود میبرد. بعضی وقتها هم از بدنه کشتی بالا می آید و ملوانان را غافلگیر می کند و با خود به داخل آب میبرد. شنیده شده که بابای دریا به شدت از تیشه و اره هراسان است و به محض دیدن آنها یا صدای برخورد دو قطعه آهن از محل دور میشود.
صدا زدن قربانیان
نام موجود افسانهای؟ یهچوم یهلنگ
این موجود بسیار قوی و نیرومند است با هیکلی درشت و بی قواره، با یک چشم بزرگ در وسط پیشانی و یک پای بسیار بزرگ. این موجود عجیب در اعماق جنگل و جاهای بسیار دورافتاده و ترسناک زندگی میکند. ادعا میکنند این موجود قبل از حمله به قربانیهایش که معمولا تنها هستند، آنها را با نام و نشان صدا میزند. اینکه این هیولا نام انسانها را از کجا میداند، معلوم نیست اما شنیدن اسم شان، ترسناکترین اتفاق برای افرادی است که زیاد به جنگلها سر میزنند!
شبیه بختک با یک نقطه ضعف
نام موجود افسانهای؟ تپ تپو
این موجود هم نظیر همان بختک است. طبق باورهای خرافی میگویند او نیز هنگام خواب خود را روی شخص می اندازد و قربانی را خفه میکند. تپ تپو مهرههایی دارد که مانند گردنبند به گردنش میاندازد و هنگامی که قصد رفتن سراغ قربانی خود را دارد، گردنبندش را روی مشکهای آب می گذارد. به همین دلیل اگر شخصی موقع حمله تپتپو فریاد بزند و آب بخواهد، تپ تپو او را رها و فرار میکند! این موجود شبیه بختک است اما یک نقطه ضعف هم دارد.
کشیدن عاشقان به قعر دریا
نام موجود افسانهای؟ پری دریایی
پریدریایی در فرهنگ عامه، یک موجود افسانهای آبزی است که سر و تنهای به شکل یک زن زیبا و دمی شبیه ماهی دارد. در قصههای بسیاری، پریان دریا معمولا به پیشگویی اتفاقات آینده میپردازند. گاهی از روی اجبار، نیروهای فراطبیعی خود را به انسانها میبخشند و گاهی عاشق انسانها می شوند یا با فریفتن انسانهایی که دل در گرو عشق آنها بستهاند، آنها را به قعر دریا میبرند و خفه میکنند! گرچه پریان دریا در افسانهها گاهی اوقات مهربان و خوشناماند اما به طور معمول پلید تصویر شدهاند، هدایایشان بدیمنی میآورد و اگر آزرده خاطر شوند موجب بهپاشدن توفان و بلایای دیگر میشوند به طوری که دیدن یکی از آنها در دریا، نشانه احتمال بالای غرق شدن کشتی بوده است.
صاحب گلهای از گاوهای وحشی
نام موجود افسانهای؟ سیاگالش
یکی از موجودات افسانهای ایران، «گوش» یا «گئوشورون» است. او نگهبان چهارپایان بوده و امروز به صورت یک افسانه درمیان مردم تالش باقی مانده است. در این افسانه «سیاگالش»، چوپانی نیمه وحشی است که از مردم دوری میکند و گلهای از گاوهای وحشی دارد. میگویند او حافظ همه حیوانات جنگل است و خانهاش پناهگاه آنهاست. در قلمرو او، کسی اجازه شکار یا آزار رساندن به حیوانات را ندارد و کسانی که این مسئله را نادیده بگیرند به سختی مجازات میشوند و باید برای نجات جان شان با گلهای از گاوهای وحشی بجنگند. برخی از جنگلنشینان مدعی هستند سیاگالش میتواند به شکل گاوی با چشمان درشت، سمهای تیز و شاخهای بلند رو به رویتان قرار بگیرد.
متهم اصلی سوراخ شدن کشتیها!
نام موجود افسانهای؟ بوسلامه
طبق باورهای قدیمی، این موجود در شمایلی مردانه به تصویر کشیده شده است. او کودکان را در ساحل میگیرد و با خود به دریا میبرد. گاهی هم در شب به بالای کشتی می آید و خود را به دریا میاندازد. می گویند در گذشته، ملوانان نگهبان به گمان اینکه دوستشان به دریا افتاده، خود را به دنبال او به آب می انداختند و غرق میشدند. پای این جانور مانند دیلم تیز است و هنگام بروز توفان پیدایش میشود. بنابراین او یکی از اصلیترین متهمهای سوراخ شدن کشتیها در گذشته محسوب می شده است.
دزدی از مسافران در جاده
نام موجود افسانهای؟ ونگزن
یکی از موجودات افسانهای که در میان مردم قدیم شناخته شده و نه تنها برای مردم بومی بلکه برای برخی از مسافران و افرادی که در جنگل مشغول طبیعتگردی بودند، دردسرساز شده، همین «ونگزن» است. موجود نامرئی و خیالی که در جنگل و سر جاده مینشیند و افراد تنها را به دام می اندازد و از آنها دزدی میکند. برخی باور دارند که «ونگ زن» فقط به دنبال دزدیدن نوزادان است.
عاشق ترساندن مردم
نام موجود افسانهای؟ غولک
غولک در قیافه اصلی، حیوانی است که دم خاردار دارد و از خصیصههای بارز آن عوض کردن چهره و اندام و صدا زدن اسم آدم است که ترس انسانها باعث خندیدنش میشود. بعضی از قدیمیها باور داشتند که اگر نصفه شب کسی از خانه بیرون میرفت، ممکن بود غولک را در هیبت یک الاغ ببیند که میخواهد او را مورد تمسخر قرار دهد! گفته میشود که او از هر تلاشی برای ترساندن مردم استفاده میکرده چون عاشق این کار بوده است و بیشتر کارهایش را شبها انجام میداده است و به نوعی رفیق سیاهی شب بوده است!
تقسیم کننده زندگی به 2 بخش!
نام موجود افسانهای؟ گاوماهی
گاوماهی، شبهنگام برای چریدن از دریا خارج می شود و در علفزار و چمنزار به گشتوگذار میپردازد. برای اینکه پیرامون خود را ببیند، دو گوهر روشن و درخشان از دو سوراخ بینی خود خارج میکند و روی علفها و گیاهان میاندازد و هنگام بازگشت از مسیری که طی کرده، آن دو گوهر را با یک نفس عمیق دوباره بالا میکشد. قسمت ترسناک ماجرا این است که گفته می شده هر فردی او را ببیند، بعد از آن لحظه دیگر زندگی روی خوشی به او نشان نخواهد داد! به عبارت دیگر، او زندگی هر فردی که سر راهش قرار میگرفته را به دو قسمت قبل و بعد از دیدنش تقسیم میکرده است!
پرتکردن تفریحی سنگ
به سمت انسان!
نام موجود افسانهای؟ غلیاوون
در باورهای خرافی مردم گیلان، غولی جنگلی در جنگلهای تالش زندگی میکند. این غول حدود چهارمتر قد دارد و در غارها و محلهایی که معمولا محل تردد انسانها نیست، زندگی میکند. کار او این است که سنگها و تپههای بزرگ را به راحتی جابهجا میکند و میتواند برای خود خانههای عجیب بسازد. این موجود خیالی عجیب با آنکه بسیار قدرتمند است اما گفته میشود که یکی از تفریحاتش، پرتاب سنگ به سمت انسانهاست!
بادهای جادویی با قدرت مرموز
نام موجود افسانهای؟ زار
در باورهای عامه، زار را ارواح سرگردان و جنهایی مزاحم و کافر میدانند که به شکل باد با تسخیر بدن قربانی، بیماریهایی با نشانههای روانی در او به وجود میآورند. ادعا میشود این بادها جادویی هستند و قدرتی مرموز دارند که هیچ قدرتی توان مقاومت در برابر آنها را ندارد. بنابراین انسانها برای رهایی از دست آنها یا باید قربانی بدهند یا تسلیم شوند! شخص تسخیرشده به نام «اهل هوا» نامیده و دچار اوهام و خیالات متعدد میشود و احساس میکند که شخص دیگری در کالبد او وجود دارد که با او و موجودات نامرئی خارجی صحبت میکند. شایان ذکر است که 8 مهر 98 پرونده ای در زندگیسلام با تیتر «نسخهای خرافی برای درمان اهل هوا» در همین باره چاپ شده است.
دست به دلمه نزن!
نام موجود افسانهای؟ گلیم گوشها
آنها گوشهای فیل مانند بسیار بزرگی داشتند که در موقع خواب یکی را تشک و دیگری را لحاف خود میکردند و هنگام بیداری میتوانستند روی یکی از آنها نشسته یا دیگری را مخفی کنند! در واقع در حالت نشسته به چیزی مانند یک دلمه یا کلم شبیه میشدند. هنوز هم اگر کسی گوشهای بزرگی داشته باشد به او میگویند شبیه «گلیم گوشها»ست. میگویند که هر فردی او را در خواب یا بیداری میدیده، به بیماری لاعلاجی مبتلا میشده است.
تلاش برای خفه کردن ماه!
نام موجود افسانهای؟ دی زنگرو
در قدیم هر وقت که پدیده خسوف رخ میداده، بعضی از مردم وحشت میکردند و میگفتند که یک جانور بسیار بزرگ در آسمان، ماه را گرفته و در حال خفه کردن آن است! سپس آنها به این جمعبندی میرسیدند که نباید در این شرایط دست روی دست گذاشت بلکه باید کاری کرد تا این جانور، ماه را رها کند. قدیمیهای بوشهر، عقیده داشتند که دشمنان ماه(همان موجوداتی که به ماه نزدیک شده بودند)، از فلز و صدای آن میترسند و به همین دلیل مردم در موقع خسوف، ظرف های فلزی را از منزل خود میآوردند و همگی روی در ظرف های خود میکوبیدند و میخواندند: «دی زنگرو ماه ول کن / ماه چهارده رو ول کن»
دنبال فرصت برای کولیگرفتن!
نام موجود افسانهای؟ دوال پا
این موجود خیالی بالا تنهای شبیه انسان دارد اما پاهایش شل و دراز و تسمه مانند است. گفته میشود که او معمولا به شکل پیرمرد یا مردی ضعیف و زبون و بیمار سر راه مردم قرار میگیرد و با ناله و زاری و التماس بسیار از مردم طلب کمک میکند و از آنها میخواهد تا او را به خانه مادر بیمارش ببرند. به محض اینکه بر کول قربانی خود سوار میشود، او پاهای تسمه مانندش را که 40 متر طول دارد، بیرون می آورد، محکم دور کمر عابر می پیچد و او را وادار به خدمت خود برای انجام کارهای گوناگون میکند! اگر قربانی بخواهد او را از کولش پایین بیندازد، آنقدر به کمر و پهلوی او فشار میآورد که میتواند آن شخص را خفه کند.
منابع این پرونده: ماهنامه اقوامایرانی، مجله همشهری دانستنیها، برترینها