لیگ برتر و حاشیههایش
شروع لیگ برتر داشت جنجال
عجب لیگی شود این لیگ امسال
مربی شاکی از هرچی لب خط
شبیه مرغ پرکنده است و بیبال!
اگر پیروز گردد، بوده «تاکتیک»
اگر بازد به پای بخت و اقبال!
یکی هم آن یکی را میدهد فحش
«بیانیه» شود یکباره فعال!
سوادش قد سن تیلهبازیست
ولیکن ژست او مانند «نادال»
برای کسب پیروزی یکی هست
به دنبال دعا و ورد و رمال
روانی میشوی بیشک عزیزم!
کنی گر لیگ را پیوسته دنبال
یقینا نام آن باید بگردد!
به جای لیگِ برتر؛ لیگ اطفال
همیشه داد و پرخاش و حواشی
به فکرت میزند تعویض کانال
برای این که آرامش بگیری
بخوان هر هفته اینجا شعرِ خوشحال!
امیرحسین خوش حال
*****
اندر احوالات مردان در قرنطینه
از آن زمان که گشتم تعطیل و فارغالبال
گفتم رسیده وقت آرامش و عشق و حال
اندیشه من این بود، لکن به رای زنم
اوضاع کمی تفاوت میکرد قدر یک خال
با خنده گفت: «عشقم، از بودنت کنارم
چیزی نمانده روید بر شانهام دو تا بال»
تا آمدم به خود من، دیدم که تِی بهدستم!
بر کله مبارک، پیچیده همسرم شال
یک روز پخت و پز بود، روز دگر نظافت
هردم وظیفهای نو میداد من را عیال
در آشپزی که دیگر گوی از همه ببردم
دستپخت من رسیده اکنون به حد کمال
براق مینمودم کل سطوح خانه
میز و دکور وَ اصلا کل وسایل هال
القصه این سه هفته آسایشم گرفته
منزل و کارهایش باشد برایم وبال
درخواستم ز دولت، یک مورد است تنها:
برگشتِ به مشاغل، آن وضع خوب نرمال!
شیما اثنی عشری