پرونده
تعداد بازدید : 119
اولین ایرانی در فینالی جهانی
گفتوگو با افسانه مدیرامانی که به عنوان اولین ایرانی، اثرش به فینال مسابقات بینالمللی صنایعدستی فرانسه راه یافته است
نویسنده : صادق جهانی | روزنامهنگار
صنایعدستی، ترکیب و تلفیقی از عشق ، طبیعت و از همه مهمتر برآمده از ذوق والای هنرمندان است. یکی از این رشتههای ارزشمند که درحوزه صنایعدستی از ارزش بالایی برخوردار است، پارچهبافی است. هنری که شاید کمتر اسم آن را شنیده باشید اما هستند کسانی که با عشق و علاقه در راستای حفظ و توسعه این میراث قدم بر میدارند. در پرونده امروز زندگی سلام با هنرمندی گفتوگو کردیم که از پیشگامان عرصه طراحی و بافت پارچه در کشور است، بیش از 30 سال از زندگی خود را صرف این هنرکرده و موفق به کسب مهر و نشان اصالت سازمان یونسکو شده است؛ افسانه مدیرامانی. هنرمندی که امسال اثرش در حوزه طراحی و بافت پارچه به فینال مسابقات لوئزه، یکی از معتبرترین مسابقات بینالمللی در حوزه صنایعدستی راه یافته است. البته این رقابت همچون رویدادهای دیگر ملی و بینالمللی تحت تاثیر ویروس کرونا قرار گرفته و فینال آن که قرار بود اردیبهشت ماه امسال در فرانسه برگزار شود به فصل بهار سال 1400 موکول شد.
افکارم را روی پارچه، ترسیم میکنم
این هنرمند متخصص در طراحی و بافت پارچه و طراحی فرش که متولد 1346 در تهران و دانشآموخته رشته «صنایعدستی ایران» از دانشگاه هنر اصفهان است، در شروع گفتوگو با ما ازعلاقه خود و خانوادهاش به فعالیتهای هنری میگوید: «از دوران کودکی به نقاشی علاقهمند بودم و هر روز نقاشی میکردم. برخی از افراد هستند که به سختی با دنیای هنر خو میگیرند اما برای من این طور نبود. بعد از اخذ دیپلم، به مدت دوسال و به صورت حرفهای، دورههای آموزش نقاشی را گذراندم و سال 66 هم که وارد دانشگاه شدم، شانس نصیب من شد که با پارچهبافی آشنا شوم. زمانی که برای اولین بار با دستگاههای دانشگاه پارچه بافتم، آن را یک اتفاق هیجانانگیز و بزرگ در زندگیام دیدم و از همان زمان تا الان هر روز در حال پارچهبافی هستم و بعد از دانش آموختگی همزمان با پارچهبافی، طراحی فرش را هم به صورت تخصصی انجام میدهم. تار و پود، وسیلهای برای اجرای کارهای هنریام شده است و افکارم را روی پارچه پیاده و ترسیم میکنم».
3 هزار هنرمند در مسابقات بینالمللی فرانسه
شرکت کردند
مدیرامانی در مسابقات بینالمللی صنایع دستی لوئزه در فرانسه شرکت کرده و اثرش به فینال این مسابقات راه یافته است. او درباره تصمیم اش مبنی بر شرکت در این رقابت جهانی اینطور توضیح میدهد: «در پی فراخوان لوئزه، سه هزار هنرمند از سراسر دنیا شرکت کردند و در نهایت 30 اثر به فینال این مسابقات راه پیدا کرد و یکی از آنها، اثر من بود که در مسابقه نهایی داوری میشود. من مرتب ایمیلهای این مسابقه را دریافت میکردم، در ابتدا توجه زیادی به این ایمیلها نداشتم تا این که حدود 10روزمانده به پایان نامنویسی در مسابقه ، از روی کنجکاوی سایتشان را مطالعه کردم و دیدم که داوران خوبی دارد و هدفشان، معطوف به صنایع دستی مدرن است و تصمیم گرفتم در این مسابقه شرکت کنم.»
اولین ایرانی هستم
که در فینال این مسابقات حضور دارم
«خود عوامل و دست اندرکاران لوئزه هم از راهیابی اثر یک شرکتکننده ایرانی به فینال مسابقات تعجب کرده بودند»، این بانوی هنرمند با بیان این مقدمه میافزاید: «طی چند سالی که این مسابقه در حال برگزاری است، نمایندگان زیادی از ایران در این مسابقه شرکت میکردند اما متاسفانه آثارشان انتخاب نمیشد، حتی امسال هم علاوه بر من افراد دیگری از ایران شرکت کردند که در نهایت اثر من به فینال راه یافت و دی ماه سال گذشته بود که با من تماس گرفتند و از راهیابی اثرم به فینال خبر دادند. در واقع اولین ایرانی هستم که در فینال مسابقات لوئزه حضور دارم. جایزه این مسابقه 50 هزار یورو است و فقط یک نفر را هم به عنوان نفر برتر انتخاب میکنند. پارسال هم یک نفر از چین در حوزه سرامیککاری برنده این مسابقات شد.»
موضوع اثرم
درباره نابودی
محیط زیست است
«اندک جایی برای زیستن» نام اثری است که مدیرامانی با آن موفق به راهیابی به فینال مسابقات لوئزه فرانسه شده است.وی درباره این اثر بیشتر برایمان میگوید: «دو تابلویی که برای لوئزه فرستادم یکی، نمای یک برج در شب است که
چراغ های آن پشت پنجرهها روشن هستند و دیگری، نمای نزدیکتر همان برج است. موضوعشان هم نابودی محیط زیست و برجهایی است که باعث محدود شدن نمای دید ما شدهاند و ما را از زیباییهای فراوان طبیعت محروم کردهاند. ما از طبیعت فاصله گرفتهایم و زمانی که بین ما و طبیعت فاصله میافتد، ارتباطات انسانی هم تحت تاثیر قرار میگیرند. در واقع قسمتی از شعراستاد شاملو به همین نام که در کتاب «آیدا در آینه» ایشان چاپ شده است، الهام بخش من برای طراحی این تابلو بود».
آثارم مرتبط با معضلات شهری است
در پس آثار مدیرامانی مفاهیمی نهفته است که مخاطب را به درک ، فراگیری و عمل به آنها دعوت میکند. او در این باره میگوید: «در بیشتر آثارم، مفهوم فضای شهری و معضلات پیرامون آن را ترسیم میکنم، مثل ساختمانهای بلند، ترافیکی که در سطح شهر هست و آلودگی صوتی که بیداد میکند. درمجموع تمام تاثیراتی را که یک شهر روی انسانها میگذارد به صورت کارهای انتزاعی و فرمدار میبافم، مثل رنگهای تند که میتواند از نورهای سطح شهر باشد تا ساختمانهای بلند و مرتفع. در شهر ساختمانهای بلندی داریم که انسانها پشت آن پنهان میشوند، شهر شلوغی داریم که همه از کنار هم میگذرند بدون آن که با یکدیگر ارتباطی داشته باشند و از دغدغه های همدیگر مطلع باشند. این دیوارهای بلند مانعی بر سر برقراری روابط انسانی شده است. در آثاری که خلق میکنم از مردم میخواهم پشت سیمانها و چوبها پنهان نشوند و برای احداث ساختمانها، طبیعت و محیطزیست را نابود نکنند. متاسفانه تمام فضای شهر را از برجها و آسمان خراشها پر کردیم و برای دلخوشی خودمان و زیبایی ساختمانهایمان، چند گلدان و گل و گیاه را درپشت بامها و ایوان منازل نگهداری میکنیم.»
از یونسکو نشان اصالت طراحی پارچه را گرفتم
مدیرامانی در حوزه صنایعدستی فعالیتهای زیادی داشته و افتخارات فراوانی هم کسب کرده که برای ما از آنها میگوید: «من مدرک درجه یک هنری از وزارت میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری دارم و از سال 88 هم عضو شورای عالی جهانی صنایعدستی هستم .
ازسال 73 به بعد هم تقریبا هر سال، نمایشگاههای مختلفی در ایران و خارج از ایران برگزار میکنم. سال 79 در هانوفر آلمان در یک نمایشگاه شرکت کردم. سال 94 به سفارش «بنیاد هنری بنتون» که در ونیز ایتالیا مستقر است، یک فرش طراحی کردم و بافتم که کار روی آن حدود یک سال طول کشید که هم اکنون در این بنیاد نگهداری میشود و در معرض دید بازدیدکنندگان است. سال 93 موفق به کسب نشان مهراصالت از سازمان یونسکو در حوزه طراحی و بافت پارچه شدم و سال 94 و 96 هم همین نشان ملی را از وزارت میراث فرهنگی ایران دریافت کردم.»
به کارم به عنوان یک کارمیراثی نگاه میکنم
از این بانوی هنرمند درباره دیگر فعالیتهای هنریاش میپرسم که اضافه میکند:
«یک سری کارهای تکهدوزی با فرشها و قالیچههایی که پوسیده شدهاند و تار و پودشان از همدیگر در رفته است هم انجام میدهم. مثلا آن کاری هم که به ونیز فرستادم روی یکی از قالیهای قدیمی بود که از مادربزرگم به من رسیده بود که خیلی کهنه و مندرس شده بود و کارایی نداشت، ولی من آن را نگه داشتم و نقشهایی را که مدنظرم بود روی آن بافتم و تعدادی پارچه به آن اضافه کردم. درواقع حس آن هنر، حس آن ریشهها، حس آن میراث برای من ارزشمند است. من به کارم به عنوان یک کار میراثی نگاه میکنم و از 20 سال پیش تا الان که مشغول تدریس در دانشگاه هستم، این کار را فقط به خاطر انتقال دانش و تجربیاتم انجام میدهم».
تارو پود پارچه، تار و پود زندگی من است
«زندگی من با هنر گره خورده است»، مدیرامانی با این مقدمه کوتاه به تاثیر صنایع دستی بر زندگیاش اینگونه میگوید: «از صبح که از خواب بیدار میشوم در حال فعالیت هنری هستم، درواقع هنر و زندگی من یکی هستند، تارو پود پارچه، تار و پود زندگی من است. اینگونه نیست که صبح از خواب بیدار شوم و به قول معروف شال و کلاه کنم و سر یک کاری بروم و وقتی برگردم آن را فراموش کنم. به همین دلیل هیچ وقت فکر نمیکنم که دارم کاری انجام میدهم، بلکه دارم زندگی میکنم و چون این زندگی برآمده از تفکر است، همه جریانات زندگی خواه ناخواه در هنر من تاثیر میگذارد».
یکی از آثارم در کویت
نگهداری می شود
آثارمدیرامانی به عنوان نماد هنراصیل ایرانی در کشورهای دیگر هم طرفداران زیادی دارد. از وی درباره بازخورد و نگاه مخاطبان به آثارش هم میپرسم: «به خاطر دارم در چین آثارم را برای فروش نبرده بودم و فقط قصد نمایش آنها را داشتم، ولی چینی ها اصرار به خریدن داشتند و من هم آن ها را میفروختم. در موزه ویکتوریا در ملبورن استرالیا هم خیلی از کارهایم استقبال شد. درکشورهای عربی مثل کویت و لبنان هم آثارم با استقبال چشمگیری رو به رو شد و یکی از آثارم در مرکز شورای عالی جهانی صنایع دستی در کویت نگهداری میشود».
از زندگی عشایر کشورمان
الهام میگیرم
مدیرامانی در پایان گفتوگویش با ما از تاثیر زندگی عشایر عزیز کشورمان بر تخصص و حرفهاش میگوید: «دوست دارم به این نکته هم اشاره کنم که من در هنرم از زندگی عشایر کشورمان الهام میگیرم و نوع نگاه عشایر، بر نوع نگاه من در کارم خیلی تاثیرگذار بوده است. عشایر هر آن چه را که در محیط اقلیمی و جغرافیایی خود میبینند میبافند، در فرشهای آنها هواپیما، خودرو، حیوان، درخت و ... به چشم میخورد و از میان عشایر کشورمان، زندگی ایلات قشقایی و بختیاری برای من الهام بخش بوده است».