پرونده
تعداد بازدید : 71
سید از راز موفقیتهایش میگوید
با مرور صحبت ها ودقت در سبکزندگی سیدجلال حسینی، پرافتخارترین فوتبالیست تاریخ لیگبرتر به دلایل موفقیت مستمر او پی می بریم
نویسنده : سید سورنا ساداتی | روزنامهنگار
اینروزها صحبتاز خداحافظی سید جلال حسینی از دنیای فوتبال داغ است، گویا کاپیتان محبوب و پرافتخار سرخها قرار است بهکادر فنی تیم اضافه شود؛ هرچند تا لحظه نوشتن این پرونده، باشگاه پرسپولیس موضع رسمی در قبال این ماجرا نداشته؛ اما بعید نیست دوران پرشکوه یکی از بزرگ ترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران، لااقل در کسوت بازیکن تمام شده باشد. سید جلال و موفقیتهایش درسهای بزرگی دارد برای هرکسی که در مسیر زندگی دنبال یادگرفتن است؛ چه فوتبالی، چه غیر فوتبالی. بازیکنی که استمرار داشت، موفقیتهای بزرگ در رده باشگاهی و ملی کسب کرد و تمام نشدنی بود. حدود دو سال قبل و بعد از پوکر سید در بالا بردن جام قهرمانی با قرمزهای پایتخت گپی با او زدیم که در زندگی سلام 13 مرداد 99 چاپ شد. گپی که مرور و تحلیل آن به ما کمک میکند بدانیم چطور چنین موفقیتهایی را رقم زده است.
نقش محیط
سید درباره شهرش به «زندگی سلام» گفته بود: «در شهر انزلی، بچهها تا چشم باز میکنند با فوتبال آشنا میشوند. این شهر، الگوهای فوتبالی بزرگی همچون مرحوم سیروس قایقران دارد که همه را به فوتبالیست شدن ترغیب میکند. من هم مثل خیلی از بچههای این شهر از دوره کودکی، عاشق فوتبال شدم. در دوران ابتدایی، عضو تیم مدرسهمان شدم و تقریبا همه اوقات فراغتم را در آن زمان با فوتبال سپری میکردم. خیلی زود هم عضو تیم پایههای ملوان شدم و آن زمان فکرش را هم نمیکردم به موفقیتهایی که اکنون دست یافتهام، برسم. شروع از زمین خاکی و قرض گرفتن استوک برای همه بازیکنانی که از بچگی فوتبال را آغاز کردند و اکنون به موفقیت رسیدهاند، روزهای سخت و خاطرهانگیزی بوده است».
حضور یک بازیکن الهامبخش مثل مرحوم سیروس قایقران که به بچههای کوچه پسکوچههای انزلی نشان داد میشود از همین شهر شروع کرد و کاپیتان تیمملی شد؛ حس خوبی که تمام شهر به فوتبال دارد و از همه مهمتر تیمی ریشهدار و محبوب مثل ملوان که زمینه دیده شدن بازیکنان را در سطح کشوری فراهم میکند میتوانند عوامل محیطی برای دیده شدن سید باشند. استعدادهای زیادی مثل سید جلال در شهرهایی هستند که چون فوتبال در آنها رونق ندارد، یا باشگاه حرفهای ندارند، یا باشگاهی هست اما به بازیکنان بومی اهمیت نمیدهد و سرمایهگذاری روی تیمهای پایه ندارد؛ برای همین استعدادهایشان هدر میرود اما انزلی قصه متفاوتی دارد و با اینکه شهر کوچکی است سهم زیادی در معرفی چهرههای ورزشی مثل سید جلال، پژمان نوری، مازیار زارع، جلال رافخایی و... به فوتبال کشور داشته. جالبتر اینکه ملوان تیم پولداری هم نیست و چیزی که باعث شده تیمش حفظ شود همین علاقهای است که کوچک و بزرگ در شهر به تیم دارند.
کار گروهی و دیگر هیچ
سید جلال رکوردهای زیادی را شکست، بین مدافعین بیشترین بازی ملی را دارد، در طول ادوار لیگبرتر بیشترین قهرمانی را داشته، بهعنوان کاپیتان بیشترین جام را بالای سر برده و در کنار همه اینها پشتسرهمترین قهرمانیها را با 5 قهرمانی داشته، اما نگاهش به رکورد هم جالب است.
او گفته بود: «فوتبال یک ورزش گروهی است و برای موفق شدن در آن، خوب بودن یک نفر کافی نیست و شما باید به معنای حقیقی کلمه یک تیم باشید. من خوشحالم که در تیمهایی بازی کردم که همیشه برای قهرمانی جنگیدهاند. در ضمن خیلی به رکوردشکنی فکر نمیکنم و این چیزها بیشتر مورد توجه هوادارهاست».
اینکه او بهرکورد شخصی فکر نمیکند، با اینهمه قهرمانی و رکوردهای دستنیافتنی خودش را بالاتر از بقیه نمیداند و کارگروهی را از هرچیزی مهمتر میداند کمچیزی نیست. روحیه جنگندگی تیم شاید تا حد زیادی ناشی از همین توجه کاپیتان به اهمیت کارگروهی و پرهیز از خودمحوری بوده است. سید جلال بازیکن کاریزماتیکی بود. بازیکنی که تاثیر زیادی روی دیگران میگذارد و الهامبخش است. او میداند برای موفق شدن خودش، تمام تیم باید موفق باشد و برای همین است که دنبال خودنمایی نیست. بلکه موفقیت تیمرا مقدم بر همهچیز میداند. اتفاقی که بین خیلی از بازیکنان بزرگ دنیای فوتبال مثل امباپه، نیمار و گاهی کریس رونالدو هم نمیبینیم و ترجیح میدهند خودشان توی دید باشند و هربلایی سرتیم آمد مهم نیست. سید جلال بارها بهعنوان بازیکن تعویضی وارد زمین شد، از کنار خط تا کنار دروازه خودی با انگیزه و سریع استارت زد و دوید و بابت ذخیره بودن گلایهای نداشت. او میتوانست سال قبل از فوتبال خداحافظی کند تا بِرند حرفهای و جایگاهش را حفظ کند، اما وقتی دید تیم به او نیاز دارد ماند و موثر بازی کرد.
حمایتهای خانواده
در آن گفتوگوی خواندنی که ما فقط بخشهایی از آن را در این پرونده منعکس میکنیم کاپیتان پرسپولیس درباره نقش خانوادهاش به ما گفت: «سالها پیش و زمانی که من با پدر و دو برادرم کار میکردم، آنها از من خیلی حمایت میکردند. در واقع برادرهایم به خاطر اینکه من بتوانم به تمرینات فوتبال برسم، خیلی جور من را میکشیدند. یادم هست حتی زمانیکه من بازی داشتم، آنها بیشتر کار میکردند تا من بتوانم استراحت کنم و در واقع خیلی برای پیشرفت من زحمت کشیدند و به خوبی میدانم که دین بزرگی به گردن من دارند».
سید جلال بیشتر از آنکه یک فوتبالیست نابغه مثل علی کریمی و خداداد عزیزی باشد، یک فوتبالیست پرتلاش مثل علی دایی است. درست مثل تفاوتی که مسی و رونالدو دارند. مسی سرشار از نبوغ است اما چهرهاش بیتفاوت، اما رونالدو دنبال جاهطلبی است و در این مسیر دست از تلاش برنمیدارد. برای فردی که نبوغ زیادی ندارد و متکی به تلاش است علاوهبر محیط، نقش اطرافیان هم خیلی موثر است. بازیکن پرتلاش باید برای جایگاهش بیشتر بجنگد چون سختتر دیده میشود اما اگر جایگاهی را بهدست بیاورد راحت از دست نمیدهد. برخلاف علی کریمی که تا بایرن رفت اما چندان انگیزه نداشت، اما علیدایی با تلاش زیاد از موفقیت اشباع نمیشد. سید جلال هم در 26 سالگی بهتیم ملی رسید، سنی که خیلی از بازیکنان مطرح مثل شاهرودی، میناوند، پولادی و... آخرین بازی ملیشان را انجام دادند. اما سید جلال تازه شروع کرد و اگر دعوای مضحک و بچگانه کیروش و برانکو نبود، سید جلال قطعاً بازیکن فیکس تیمملی در جامجهانی 2018 بود. خلاصه اینکه در مسیر تلاش برای رسیدن به موفقیت، اطرافیان باید با فرد همسو باشند تا زمینه موفقیت فراهم شود و فرد شایستگیهایش را نشان دهد. در حقیقت خانواده سید جلال روی موفقیت او سرمایهگذاری کردند. همین صحبتها نشان میدهد او از خانواده مرفهی وارد فوتبال نشده، اما خانوادهاش بهمسیری که او انتخاب کرده باور داشتند و خود او هم با تلاش قدردان بستر محیطی شهر و همسویی و همراهی خانواده بوده است.
حفظ انگیزه و اشباع نشدن
سید جلال یک نکته تستی را هم میگوید که با شنیدن آن دلیل این استمرار را میفهمیم، دلیل آن استارتهای انفجاری که موقع ورودش به زمین بهعنوان یار جایگزین میدیدیم و غافلگیرمان میکرد.
او به ما گفته بود: « سعی کردهام که همیشه انگیزه خودم را حفظ کنم و فکر میکنم تا الان هم همین طور بوده است. حفظ انگیزه را رمز موفق شدن و البته محبوب شدن میدانم».
فردی که محرکی ندارد حرکتی ندارد. کسی که با پول اشباع میشود دلیلی برای موفقیت ورزشی ندارد. خیلی از فوتبالیستها بازی میکنند تا قرارداد بهتری ببندند و بعد از مدتی چون بهلحاظ مالی بهچیزی که میخواستند رسیدند دیگر دلیلی برای تلاش بیشتر نمیبینند. خیلیها بهجای پول با موفقیت اشباع میشوند و انگیزهشان را برای تلاش از دست میدهند. خیلیها بعد از ناکامی دیگر حالی برای تکاپو ندارند. شاید چهار سال قبل و وقتی با دلایل غیرفوتبالی سید جلال از تیمملی برای حضور در جامجهانی خط خورد اگر کسی جز او بود فوتبال را رها میکرد یا لااقل بعد از نبود در بزرگ ترین رویداد فوتبالی جهان، انگیزهای برای تلاش نداشت؛ اما موفقیتهای او با همین خط خوردن شکل جدیتری گرفت و یکی از عوامل اصلی رسیدن قرمزها به فینال لیگ قهرمانان آسیا با پنجره بسته نقل و انتقالاتی بود.
خودش درباره اینکه آیا ممکن است از قهرمانی خسته شود به ما گفته بود: «اصلا چنین چیزی نیست، چرا باید خسته شویم؟ ما همیشه تلاشمان را میکنیم اما اینکه در زمین چه نتیجهای رقم بخورد، مشخص نیست و همین از زیباییهای فوتبال است».
سید جلال و همسر و فرزندانش و عشق به خانواده
مدتها قبل در خبرها داشتیم که همسر سید جلال برای هر بازی نذر میکند، پیج اینستاگرامی او را هم که نگاه کنیم عکسهای زیادی با دخترانش دارد، خانواده برای او اهمیت زیادی دارد و یکی از ستونهای استمرار است، اگر روزی برادر و پدرش زمینه موفقیت اولیه را فراهم کردند؛ در ادامه زندگی سالم و متاهلی، در کنار همراهی و همدلی همسرش برداشتن گامهای بعدی را برایش فراهم کرد.
خود سید جلال در گپ و گفتش به «زندگی سلام» گفته بود: «واقعا ممنون همسر و دو دخترم هستم که خیلی سختیها را تحمل کردند تا شاهد پیشرفت بیشتر من باشند. این موضوع ارزشمندی است که نباید بی توجه از کنارش گذشت. قطعا بخش زیادی از موفقیتهایم را مدیون صبر و بردباری همسرم هستم و همانطور که گفتم اگر فداکاریهای ایشان نبود، قطعا شرایط برای پیشرفت من مهیا نمیشد و درک خوب ایشان از من و شغل من باعث شد پیشرفت زیادی در زندگیام داشته باشم».
بهترین اتفاق زندگی سید جلال
اما بحث خانواده در زندگی کاپیتان سرخها یک موضوع ساده و تعارفی نیست؛ او با این همه رکورد و افتخار بهترین اتفاق زندگیاش را اینگونه معرفی کرد: «بهترین اتفاق در زندگی من پدر شدن است و من هم از داشتن دو دختر، خیلی خوشحالم. بچه هرچقدر بزرگتر میشود شرایط برای پدر و مادر سختتر میشود. امیدوارم پدر خوبی باشم و تمام تلاشم را میکنم تا خوب پرورش پیدا کنند».
شاید یک دلیل همراهی و همدلی همسر و فرزندان سید با او این باشد که خودش هم واقعاً خانواده دوست است و حواشی خیلی از سلبریتیها را ندارد.
رفتار حرفهای
بازیکنان بزرگ از یک جایی بهبعد تصور میکنند عملکرد همیشگی را حفظ میکنند و نیازی به تمرین بیشتر نیست. عجیب نیست بعضی بازیکنان در سی سالگی از فوتبال محو میشوند و سید جلال تا 40 سالگی در اوج آمادگی بود.
او درباره حفظ آمادگی در سن و سال بالا میگوید: «من همه وقت خودم را با تمرین و استراحت پر میکنم. همیشه حواسم به تغذیهام هست تا خطری، سلامت جسمیام را تهدید نکند. بعد از جامجهانی 2014 به این طرف، من خیلی بیشتر تلاش کردم و زمان بیشتری را به تمرین کردن اختصاص دادم. یک فوتبالیست وقتی سنش بالاتر میرود، کارش خیلی سختتر میشود».
نکته جالب این جاست که بازیکنان معمولی بعد از یک موفقیت مثل حضور در جامجهانی اشباع میشوند اما سید جلال تازه تمریناتش را بیشتر کرده. زندگی حرفهای داشته، روی تغذیهاش حساس بوده، سالم و بیحاشیه زندگی کرده، یا تمرین داشته یا استراحت کنار خانواده؛ کمتر عکسی از او دیده شده که در حال تفریحات لاکچری باشد، رستوران گردی کند، سوار بر ماشین آن چنانی باشد یا در مهمانیهای کذایی شرکت کند. نتیجه تمرکزش روی رفتار حرفهای میشود استمراری بینظیر و شگفتانگیز در دوران ورزشی. هواداران پرسپولیس یکی از بیتعارفترین طرفداران فوتبال دنیا هستند و حتی از اسطورههایی مثل علیپروین زمانی که تیمش نتیجه نمیگرفت انتقاد میکردند، اما در تمام اینسالها حتی اگر تیم نتیجه نگرفت انگشت اتهام و نقد سمت سید جلال نرفت، چون در روزهای بد تیم هم او خوب بود.
به این بخش جالب از صحبتهایش توجه کنید: «درباره اوقات فراغت، من یا سر تمرین هستم یا در خانه. طبیعتا بیشتر اوقات فراغتم با خانواده میگذرد. هرچند که بعضی اوقات در خانه هم تمرین میکنم یا فیلم بازیهای مختلف را می بینم. انگار ذهن من برای فوتبال تنظیم شده و خیلی اوقات فراغتم به آن شکلی که بشود کار خاصی کرد، نیست».
پرهیز از عوامل بازدارنده
خیلی از ما ،در هر موقعیتی که باشیم مسیر موفقیت را بلدیم، میدانیم چه کاری ما را در شغل یا حوزه مورد علاقهمان به موفقیت میرساند، اما عوامل بازدارنده را نمیشناسیم، یکی از آنها حضور مدیریت نشده در فضای مجازی است.
سید جلال در این باره گفته بود: «من خیلی وقت برای فضای مجازی نمیگذارم و خیلی هم برنامه خاصی برای حضور در این فضا ندارم. مثلا اینطور نیست که با خودم بگویم باید روزی یک بار پست بگذارم یا ... سعی میکنم مدیریت شده در فضای مجازی حضور داشته باشم و زمانم را به انجام کارهای مفیدتر اختصاص بدهم».
اما خیلی از فوتبالیستها که محبوبیت و عملکرد سید جلال را ندارند اینروزها غرق در فضای مجازی هستند. در حقیقت آنها بهجای آنکه با تلاش محبوب هواداران شوند، سعی میکنند با حواشی اینستاگرامی مورد توجه باشند، با کُری خواندنهای سطحی و کودکانه برای رقیب و هواداران محبوب خودیها شوند یا با فعالیت در فضای مجازی فرصتی برای جذب آگهی و درآمد داشته باشند؛ غافل از اینکه بهترین راه موفقیت، محبوبیت و حتی درآمد بیشتر تمرکز روی بهبود عملکرد است. سید جلال مثل همه فوتبالیستها در زمین پرسرو صدا و پرشور است، اما در تمرین تمرکز دارد، اهل بحثهای فرسایشی با همتیمی، مدیران باشگاه، تیمهای رقیب و... نیست. وارد حاشیهها نمیشود. نه مصدومیت او را متوقف میکرد، نه مشکلات مالی باشگاه، نه مشکلات مدیریتی. او در هر حال سعی میکرد بهترین خودش باشد. جالب اینکه بهرغم علاقه و تعصب به پرسپولیس، زمان خوبی هم بهاین تیم آمد. او بلافاصله بعد از درخشش در ملوان از پرسپولیس پروین پیشنهاد داشت، اما ترجیح داد برود سایپا، بعد سپاهان و بهعنوان یک بازیکن ملیپوش و کاپیتان وارد پرسپولیس شود تا مسیرش برای موفقیت پر از دستانداز نباشد. حالا اگر اخبار مربوط بهخداحافظیاش صحت داشته باشد خاطره بازیهایش بهعنوان یک سوپرمن در ذهن ما باقیاست، کسی که بیمحابا روی توپ مسی میرفت، کسیکه با گلهایش به الجزیره و الدحیل پرسپولیس را به فینال آسیا برد و کسی که تصویرش با جام قهرمانی، تکراریترین قاب فوتبال ما در سالهای اخیر بود. مردی که نان تلاش و غیرتش را میخورد.