- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تاریخ اغلب برای ما به روایت جنگها و فتوحات پادشاهان محدود میشود. کتابهای تاریخی صرفا از آغاز و پایان سلسلههای پادشاهی و زوال و شکوفایی تمدنها میگویند؛ طوری که انگار آدمهای معمولی وجود نداشتهاند، هرچه پیش از این اتفاق افتاده، کاملا تمام شدهاست و هیچ ربطی به زندگی امروز ما ندارد. خب البته که واقعیت چیز دیگری است. آمادهاید با چند واقعیت تاریخی جالب آشنا شوید؟
اسم مومیایی که میآید، یاد مصریان باستان و فرعونهایشان میافتیم اما این مردم قبیله «چینچورو» بودند که اولینبار بهفکر مومیایی کردن اجساد مردگانشان افتادند. قبیله چینچورو در صحرای «آتاکاما»ی شیلی، 2هزار سال پیش از مصریها با پوشاندن بدن مردگان از گیاه و قرار دادن ماسک روی صورتشان، آنها را مومیایی میکردند.
شکلات با اینهمه تنوع در شکل و مزه، خوراکی مدرنی بهنظر میرسد اما سابقه حضور شیرینکنندهاش در زندگی بشر به 600سال پیش از میلاد مسیح میرسد. مردم قبیله مایا در جنوب مکزیک، اولین کسانی بودند که بهگواه باستانشناسان، بقایای کاکائو روی ظرفهایشان پیدا شدهاست. البته احتمالا تمدنهای پیش از آنها هم با میوه کاکائو آشنا بودند اما درواقع این مایاها بودند که ماده خام شکلات را با مواد دیگری مثل آب، عسل و آرد ذرت مخلوط کردند تا از آن نوعی نوشیدنی بهدست بیاورند.
دکمه آسانسور را میزنید و درعرض چندثانیه مسافت زیادی را بدون زحمت طی میکنید. درود به علم و فناوری روز! اما صبر کنید، آسانسور اختراع زمان ما نیست. رومیها سیستم بالابر پیچیدهای داشتند تا حیوانات وحشی را برای اجرای نمایش جنگیدن به کف «کولوسئوم»، تماشاخانه معروفشان، برسانند. این آسانسورها البته با نیروی انسانی کار میکردند اما بههرحال ایده جابهجایی عمودی به زمان رومیان باستان برمیگردد که بعدها تکمیل میشود و به زمان ما میرسد.
شبها بدون مسواک زدن خوابتان نمیبرد؟ صبحها تا مزه خمیردندان نعناعی دهانتان را پر نکند، احساس تمیز و شاداب بودن نمیکنید؟ خب مصریان باستان در این تجربه با شما شریکاند. عجیب بهنظر میرسد ولی آنها بودند که خمیردندان را اختراع کردند؛ ترکیبی بسیار تندوتیز از سنگ نمک، نعناع، گل زنبق خشک و فلفل که برای تمیز کردن دهان و دندان بهکار میرفت.
فکر میکنید قدمت عمل جراحی بینی چقدر باشد؟ خب از آن چیزی که تصور میکنید، باید عقبتر بروید؛ آنقدر که به قرن ششم پیش از میلاد برسید. در هند، بسیاری از مجرمها با بریدن بینی، مجازات میشدند و جامعه هند در آن زمان به جراحی ترمیمی بینی نیاز زیادی داشت. یک پزشک موفق، با برداشتن بخشهایی از گونه و پیشانی بیمارانش، برای آنها بینی جدیدی درست میکرد.
منبع: allthatsinteresting.com
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
من کیام؟
من الهام عرفانیمهر، متولد سال 69، دانشآموخته کارشناسیارشد رشته برق الکترونیک هستم و هم اکنون در سمت مدیرعاملی یک موسسه آموزشی نجوم مشغول کارم؛ دورههای آموزشی نجوم آماتوری، رصد و تور نجومی برگزار میکنم.
منجم آماتور به کسی میگویند که ناشی و تازهکار است؟
نه، منجم آماتور به هر کسی، فارغ از سنوسال و رشته و حرفه، میگویند که به نجوم علاقه دارد و دورههای نجوم آماتوری را گذراندهاست. درمقابل، منجم حرفهای را داریم که در فیزیک، کیهانشناسی و رشتههای مرتبط تحصیل میکند و معمولا عمده فعالیتش در دانشگاه است؛ مقاله مینویسد، تحقیق میکند و نظریات علمی را بررسی میکند. یعنی بیشتر سرش توی درس و کتاب و محاسبات است.
منجم آماتور دقیقا چه کار میکند؟
نجوم یک علم بینرشتهای است، برای همین است که شما میتوانید درکنار علاقه و حرفه اصلیتان به این رشته بپردازید. آنچه در این فضا تجربه خواهیدکرد، شرکت در برنامههای رصدی، مسابقات مختلف و حتی پروژههای ناساست. در آینده هم میتوانید در پروژههای نجومی فعالیت کنید و برای این کار لازم نیست حتما به کشور دیگری بروید. در ایران شرکتهای دانشبنیانی داریم که در این زمینه فعالیت میکنند. امروز شرکتهای بزرگ دنیا دنبال کسانی هستند که در رشته تحصیلی خودشان موفقاند و نجوم آماتوری هم بلدند. مثلا خانم «عباده صالحیراد» که منجم آماتور است و در رشته «اخترزیست» دانشگاه امآیتی تحصیل میکند، بخشی از تیم تحقیقاتی است که روی کاوشگری کار میکنند که چهارسال دیگر قرار است به قمر اروپا فرستاده شود. ناسا هم که یک محیط عمدتا مهندسی است، به مهندسهای برق، هوافضا، مکانیک و سایر رشتهها نیاز دارد.
چطور میتوانید نجوم آماتوری
یاد بگیرید؟
موسسات آموزشی معتبر و پژوهشسراها که بعضیهایشان تجهیزات خوبی هم دارند، مسیر آموختن نجوم آماتوریاند. شما در این دورهها، منظومه شمسی را میشناسید. ماجرای تولد و مرگ ستارهها را یاد میگیرید و با پیدایش کیهان آشنا میشوید. رصد کردن و استفاده از ابزارآلات نجومی مثل ساعت آفتابی، از دیگر موارد آموزشی است. منجمهای آماتور معمولا نسبت به منجمهای حرفهای، رصدگرهای بهتری هستند چون همانطور که گفتم حرفهایها بیشتر مشغول مطالعه و محاسبهاند و این منجم آماتور است که تلسکوپش دایم روی کولش است و درحال رصد. بچههایی که نجوم آماتوری میخوانند، میتوانند در المپیاد نجوم شرکت کنند. تعداد داوطلبان این المپیاد نسبت به ریاضی، فیزیک و شیمی کمتر است، پس امکان موفقیت در آن بالا میرود. المپیاد نجوم در دو مرحله برگزار میشود؛ مرحله اول، آزمون اطلاعات است و مرحله دوم، محاسبات و رصد دارد. رتبههای اول تا سوم بدون کنکور به دانشگاه میروند.
بعد از مسلط شدن به نجوم آماتوری کجا میتوانید مشغول کار شوید؟
یکی از حرفههای پرطرفدار بین بچههای منجم آماتور، عکاسی نجومی است. آقای «بابک امینتفرشی» را حتما میشناسید. ایشان که الان برای مجله نشنالجئوگرافی عکاسی میکند، یکی از منجمهای آماتور خوب ماست. شما بسته به علاقهتان میتوانید حوزه کاریتان را مشخص کنید؛ تأسیس موسسات آموزشی، برگزاری تور و حتی تولید صنایعدستی. خیلی از بچههایی که هم به هنر و ساختوساز علاقهمندند و هم نجوم را دوست دارند، از دانش نجومیشان برای تولید وسایلی مثل گردنبند، دستبند، مجسمه و چراغخواب با تم نجومی استفاده میکنند و درآمد خوبی هم دارند. یکی دیگر از حوزههای کاری مرتبط، ترویج علم است. یکی از کارهای مهم مروجین علم، مشخص کردن مرز بین علم نجوم و خرافات است؛ چیزهایی مثل اینکه صورت فلکی فلان ماه، بهمان است و فلان خصوصیتهای اخلاقی را باعث میشود. منجم آماتور با ترویج علم به ازبین رفتن این خرافات کمک کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
لاشههای غرقشده کشتی «تانگالوما» در جزایر «کویین» استرالیا این روزها به یکی از جذابترین مکانها برای غواصی تبدیل شدهاست. این 15 لاشه زنگزده عامدانه درامتداد هم در آبهای کمعمق این ناحیه غرق شدهاند تا از ورود کشتیهای کوچک به ساحل جلوگیری کنند و نوعی دیواره دفاعی تشکیل دهند.
داستان شکلگیری لاشههای تانگالوما مربوط به سالهای ۱۹۶۳ تا ۱۹۸۴ است. در این دوره تمام لاشههای زیردریاییها و کشتیهای نظامیِ از دور خارجشده به منظور ساخت اسکلهای امن توسط صاحبان کشتیها و قایقهای تفریحی در شرق جزیره غرق میشدند. امروزه منظره این کشتیهای قدیمی زنگزده و غرقشده، فضایی رمزآلود و وهم آور ایجاد کردهاست.
مرجانها و آبزیان دریایی، تمام بدنه و اطراف لاشههای کشتی را پوشاندهاند و محیط مناسبی را برای زندگی آبزیان دریایی ایجاد کردهاند. در اطراف این لاشهها بیش از ۱۰۰گونه آبزی از جمله دلفین، گربهماهی و گاو دریایی زندگی میکند. همین موضوع شنا کردن در این سواحل را با دیگر سواحل مرجانی دنیا متفاوت کردهاست. در این سواحل بهراحتی میتوانید به دلفینهای وحشی غذا دهید. از دیگر تفریحات این منطقه گردشگری، استفاده از اسکوتر زیرآبی برای افرادی است که شنا و غواصی بلد نیستند و با استفاده از آن میتوانند بهراحتی زیر آب را ببینند و با سوار شدن در بالگرد، نمای منحصربهفرد و فوقالعاده زیبا ی منطقه را از بالا تماشا کنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روزهایی که تلفن همراه از دستمان نمیافتد، شنیدن «حواست کجاست؟» و سیل سرزنشی که بعدش از راه میرسد، ردخور ندارد. گوشی، کلی مایه سرگرمی توی خودش دارد و به هماناندازه عامل حواسپرتی؛ بازی، فضای مجازی، چت و... . حواسپرتی هم که خب باعث میشود فرصتها را ازدست بدهیم، در امتحان نتیجه خوبی نگیریم و وظایفی را که به ما سپرده شدهاست، نیمهکاره بگذاریم؛ اما آیا حواسپرتی هیولایی است که همیشه همهچیز را بههم میریزد یا میتواند مفید باشد؟
حواس پرتی درد را کاهش می دهد
مغز ما توانایی محدودی برای تمرکز دارد. ما نمیتوانیم به همهچیز اطرافمان توجه کنیم و باید دست به انتخاب بزنیم. در این انتخاب، عواملی هستند که کار را سخت میکنند اما خب انسان میتواند از این محدودیت بیولوژیکی بهنفع خودش استفاده کند. دکتر «جین مکگونیگال» توضیح میدهد که حواسپرتی میتواند ابزار قدرتمندی برای کاهش تأثیر تجربیات دردناک و منفی باشد. چطور؟ کودکان قبل از عمل جراحی مضطرب هستند و شدت اضطرابشان باعث کاهش اثربخشی بیهوشی و افزایش زمان بهبودی میشود. پزشکان برای حفظ آرامش به جایگزینی برای داروهای آرامبخش نیاز دارند و تحقیق دکتر «مکگونیگال»، عوامل حواسپرتی را پیشنهاد میکند. در این تحقیق، به یک گروه از کودکان قبل از عمل جراحی داروی ضداضطراب دادهشد، گروه دیگر بازیهای ویدئویی انجام دادند و گروه سوم (گروه کنترل) قبل از عمل هیچ کاری نکردند. بچههای گروه بازیهای ویدئویی تنها کسانی بودند که قبل از عمل جراحی کاهش اضطراب را نشان دادند. همچنین درطول عمل به بیهوشی کمتری نیاز داشتند و نسبت به دو گروه دیگر عوارض جانبی دارویی کمتری را تجربه کردند.
محققان بر این باورند که بازیهای ویدئویی مؤثر بودهاند چون حواس کودکان را از درد و قطعیت نداشتن جراحی منحرف کردند. ماهیت جذاب بازی ویدئویی به کودکان کمک کرد تا توجه خود را از ترس دور و بهسمت چالشهای بازی هدایت کنند.
به افزایش استقامت کمک میکند
توانایی منحرف کردن توجه از تجربیات منفی، در خارج از محیط بیمارستان هم مفید است. تحقیقات نشان میدهد که برخی بازیهای فکری مانند «تتریس» میتوانند به کاهش هوس برای غذاهای چرب و داروهای اعتیادآور کمک کنند. محققان معتقدند نیازهای شناختی این بازیها، توجه ما را از محرکهای ولعبرانگیز منحرف میکنند و میل دردناک برای رفتارهای افراطی را کاهش میدهند. حواسپرتی حتی در تناسب اندام هم به کمکمان میآید. موسیقی که با ورزش همراه میشود، ذهن ما را از درد بدن ناشی از ورزش، دور و استقامت دربرابر تحرک بدنی را تقویت میکند. دکتر «مکگونیگال» از آزمایشی حرف میزند که ثابت میکند بازی ویدئویی به بیماران نوجوان مبتلا به سرطان در مقابله با بیماریشان کمک میکند. در این مطالعه آزمایش شد که آیا انجام یک بازی ویدئویی با موضوع سرطان در پایبندی به برنامه درمانی و مصرف منظم داروها تأثیر دارد یا خیر. درنهایت معلوم شد که بازی اگرچه با درد مبارزه نمیکند اما قابلیتهای بیماران را افزایش میدهد؛
«... تشدید چالشهای بازی، تمایل بیماران برای ادامه دادن تلاش را درپی دارد، حتی زمانی که شکست میخورند. به اینترتیب این باور را القا میکند که اگر تلاش کنند، درنهایت میتوانند به اهداف دشوارتری دست یابند.»
پس حواسمان را پرت کنیم؟
حالا سوال مهم این است که اگر حواسپرتی میتواند گاهی مفید باشد، پس چرا همه با آن سر دشمنی دارند؟ جواب به چگونگی تعامل ما برمیگردد که تفاوت بین رفتار سالم و مخرب را تعیین میکند. به حواسپرتیهای دیجیتالی موردعلاقهتان نگاهی بیندازید؛ رسانههای اجتماعی، بازیهای ویدئویی، برنامههای تلویزیونی، پادکستها و... .
از خود بپرسید که آیا از آنها بهعنوان ابزاری برای ایجاد قدرت، مهارت، دانش و خودکارآمدی و مقابله با موقعیت هایی مثل مثال هایی که گفته شد استفاده میکنید یانادیده گرفتن مشکلاتی که باید اساسی حل شوند. اگر جوابتان مورد دوم است، احتمالا باید درباره نقش این عوامل حواسپرتی در زندگیتان تجدیدنظر کنید. اگر دردی که از آن فرار میکنید، عمیق و ریشهدار باشد، هیچ حواسپرتی آن را التیام نمیبخشد. یا باید راهبردهای مقابلهای جدید بیاموزید یا آن چه را خراب شدهاست، بهطور اساسی اصلاح کنید.
منبع: psychologytoday.com
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
علاقهمندان به سینما، مخصوصا آنهایی که تصمیم دارند در آینده بهطور حرفهای جایی در سینما داشتهباشند، معمولا خوره فیلماند؛ از هر فرصتی که بهدست میآورند برای فیلم دیدن استفاده میکنند و همیشه برای دوستانشان یک بغل پیشنهاد فیلم دارند اما آیا زیاد فیلم دیدن، لزوما به یادگرفتن از سینما کمک میکند؟ خب کاربلدهای سینما میگویند بادقت و نقادانه تماشا کردن فیلمهاست که به مخاطبانشان چیزی یاد میدهد. در ادامه، راهورسم حرفهای فیلم دیدن را یاد میگیریم.
توجه کنید
اگر وسط فیلم دیدن، سایت IMDB را بررسی میکنید تا بفهمید بازیگری را که چهرهاش برایتان خیلی آشناست، قبلا در چه فیلمی دیدهاید؛ اگر مرتب دستتان روی دکمه مکث است تا بروید کمی خوردنی بیاورید یا گوشیتان را نگاه کنید یا به صداهای بیرون اتاق گوش بدهید تا بفهمید چه خبر است، یعنی توجه کافی به فیلم ندارید. یک استثنا وجود دارد؛ اگر برای بهخاطر سپردن جزئیات فیلم و تمرکز بهتر به یادداشتبرداری نیاز دارید، متوقف کردن فیلم اشکالی ندارد.
دوباره ببینید
دوباره دیدن فیلم برای خورههای سینما توصیهای بدیهی بهنظر میرسد اما تماشای دوباره وقتی مفیدتر است که قلقش را بلد باشید. برای آنکه دفعه دوم چیزهای بیشتری دستگیرتان شود، تغییری در وضعیت ایجاد کنید؛ مثلا فیلم را بیصدا کنید. در این حالت، عملکرد دوربین، زاویه دیدش، تغییرات در کانون توجهش و چیزهایی مانند اینها بیشتر به چشم میآید. همچنین اگر دسترسی به فیلمنامه اثر برایتان ممکن است، میتوانید آن را پرینت بگیرید و کلمات را با آنچه به نمایش گذاشته میشود، مقایسه کنید. در این صورت میتوانید از تصمیمات کارگردان، هنرپیشه و سایر عوامل فیلم برای بهاجرا درآوردن متن سردربیاورید.
مضمون را دریابید
مضمون فیلم چیست؟ آیا سرتاسر فیلم، یک مضمون مرکزی را پی میگیرد یا کارگردان مثلا وسط یک فیلم جنگی ناگهان به جاده خاکی میزند تا حرف گنده و معنیداری درباره اهمیت خانواده بزند؟ در بررسی مضمون فیلم حواستان به این نکته باشد که آیا فیلمساز از منابع مختلف برای طرحش الهام گرفتهاست یا نه. خب پیدا کردن چنین چیزهایی در اینترنت کار سادهای است اما دانستنشان وقتی مفیدتر است که خودتان کشفشان کنید. مثلا سعی کنید ربط «شیرشاه» را با «هملتِ» شکسپیر پیدا کنید.
منتقد باشید
کسی که بدون نگاه انتقادی فیلم میبیند، تنها نظری که میتواند راجع به آن بدهد این است که فیلم را دوست داشته یا نه، یا مثلا تا نیمه اول همهچیز خوب پیش رفته و بعد فیلم رها شده یا پایان خوبی نداشتهاست. اما یک فیلمبین حرفهای، به جنبههای مختلف فیلم از بازیگری تا نورپردازی و کارگردانی و صدا توجه میکند و میتواند بین اجزای مختلف آن تمایز بگذارد، مثلا؛ فیلمنامه قوی بود اما بازیهای ضعیف، آن را حیف کردند. فیلمبرداری، چشمگیر بود اما نتوانست ازپس پوشاندن ضعفهای فیلمنامه بربیاید.
مقایسه کنید
مجموعه فیلمهایی را که از یک کارگردان میبینید، با هم مقایسه کنید. «وس اندرسون»، رنگهای روشن و شخصیتهای عجیبوغریب را دوست دارد. «تارانتینو» طرفدار خشونت اغراق آمیز است. تقریبا در تمام فیلمهای «جی.جی آبرامز» یک توپ قرمز دیده میشود.
پیدا کردن نقاط مشابه در آثار فیلمسازها به نگاه نقادانه و تحلیلی شما کمک میکند؛ آیا فیلمساز بیشازحد به مضامین خاصی متکی است؟ اشتباهات خاصی در فیلمهای او تکرار میشود؟ نمادهای مشابه در آثار یک فیلمساز چه کمکی به کار او میکنند و چه معنایی دارند؟
منبع: oxford-royale.com
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
الان بعد ازتماشای جامجهانی چطوری بازیهای لیگبرتر کشورمون رو ببینیم؟
با تلویزیون دیگه.
چرا همیشه اون داداشی که بقیه برادرها سرش رو کلاه گذاشتن، بابای ماست؟
چون همیشه اون خواهری که میگه از همه بیشتر هوای مامان و باباش رو داره، مامان ماست و اون بچهای که تو خانواده از همه مظلومتره، خود ما هستیم.
چرا پیتزا گرده اما جعبهاش مربعه؟
این سوال خیلی تکراریه. معلومه چون وقتی میخوریمش، مثلثیه و پولی که بابتش میدیم مستطیله. البته جعبهاش مکعبمربعهها.
من دوست دارم پولدار بشم تا فقط ثابت کنم پول همه آدمها رو عوض نمیکنه.
منم قبلش ثابت کردم خوشتیپی هم خیلیها رو عوض نمیکنه. البته اگه از فیلترهای نرمافزار صرفنظر کنیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آلو، زردآلو و هندوانه به آخر خط رسیدهاند. هیچ امیدی نیست. باید بروند چراکه صدای پاهای انار و پرتقال را میشود از کیلومترها دورتر شنید. پاییز آهستهآهسته میآید طوریکه متوجهش نمیشویم ولی طبیعت خیلی خوب صدای پاییز را میشنود. پاییز درابتدا بسیار مهربان است. انگار تابستان تمام نشده، هوا همچنان گرم است و خبری از سرما نیست. کولرها روشناند و بچهها همچنان در کوچه بازی میکنند. حتی درختان هنوز برگهای سبز خود را دارند و اثری از ریزش آنها نیست. پاییز کمکم عصبانی میشود. دیگر نمیتواند این بیاعتناییها را تحمل کند. آنقدر مهربان بودهاست که زمین و زمان از محبتش سوءاستفاده کردهاند. حالا وقت آن است که روی دیگر پاییز را ببینند. برگ درختان روزبهروز زردتر میشود و پس از مدتی همه برگها میریزند. هوا چنان سرد میشود که بخاریها از خواب زمستانی توی انباری بیدار میشوند. پاییز در مدت کوتاهی، رنگ عوض میکند و نشان میدهد که با کسی شوخی ندارد. اما از دست هر کسی هم که عصبانی باشد، از دانشآموزان خشمگین نیست. دانشآموزان از معدود کسانی هستند که پاییز را جدی میگیرند. همینکه پاییز از راه میرسد، به مدرسه میروند. پاییز هم برای آنها فرق قائل میشود و با اینکه کسی از او توقع ندارد، گاهی چنان برفی میباراند که مدارس را تعطیل و بچهها را خوشحال می کند. پاییز هر سال میلی به آمدن ندارد ولی موقع رفتن که میشود حسابی مقاومت میکند. زمستان پس از شبی طولانی با هزاران زحمت و تلاش بالاخره پاییز را با یخبندان و کولاک از میدان خارج میکند. حالا نوبت فرمانروایی زمستان رسیدهاست.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.