

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

روزی بزرگ شهر، سقراط را به عنوان خردمندترین انسان انتخاب کرد. مردم دستهدسته به خانه او رفتند و این خبر را به او دادند. سقراط گفت :«لطفا بروید و بگویید تا جایی که من نمیدانم، من هیچ نمیدانم.» مردم غمگین شدند، برگشتند و هرچه را سقراط گفتهبود برای بزرگ شهر بازگوکردند. او خندید و گفت :«دقیقا به همین دلیل من این مرد را خردمندترین میخوانم زیرا او به نقطهای رسیده که میداند، چیزی نمیداند.» اگر رفیق «اطلاعات عمومی» باشید میدانید که ما گاهی از موضوعات کوچکی حرفمیزنیم که شاید قبلا دلیل «چرایش را نمیدانستیم.»
چرا پلهبرقیها برس دارند؟
بعضی از افراد را میبینیم که در حین استفاده از پلهبرقی هوسمیکنند حالی به کفششان بدهند در حالی که این کار از بیخوبن، اشتباه است. اگر دقتکردهباشید بین پلهبرقی و دیواره آن شکافی وجوددارد که اگر نباشد پلهبرقی راهنمیافتد. برس ایمنی در واقع نقش یک هشداردهنده را بازیمیکند و قرار دادن آن در حاشیه پلهبرقی به این دلیل است که اگر به هردلیلی به این منطقه نزدیکشدید هشداری باشد که در منطقه خطر هستید. همینطور افتادن هرچیزی در شکاف پلهبرقی میتواند خطرساز باشد و این برسها جلوی ورود هرچیزی به شکاف پلهبرقی یا گیرکردن احتمالی لباس را میگیرند.
دلیل ناهمواری توپ گلف چیست؟
توپ گلف متولد کشور اسکاتلند است و فرورفتگیهای روی این توپ هدفی بزرگتر از ایجاد زیبایی دارند. اولین توپهای گلف صاف بودند اما وقتی گلفبازها با آنها بازی میکردند، متوجهشدند این توپها با هر ضربه و خراشیدگی کندتر و بدتر عملمیکنند.
آنها فهمیدند توپهایی که ناهمواری دارند، میتوانند مسافتهای طولانیتری را طیکنند. در واقع در سرعتهای بالا مانند حرکت توپ گلف، ما باید کاریکنیم تا لایههای هوا تاجایی که ممکناست به توپ بچسبند. در این حالت انرژی کمتر تلف و سرعت توپ بیشتر و بیشتر میشود.
حرف اعداد روی عینک این است
تابهحال به اعداد روی عینکتان توجهکردید؟ این اعداد حرفهای زیادی دارند که به شما بزنند. در یک عینک معمولی، سه عدد اندازهگیریشده میبینید. AA با اندازه چشم مطابقت دارد و هرچه بزرگتر باشد، قاب بزرگتر میشود. عدد دوم که با BB نشان دادهمیشود فاصله بین لنز راست و چپ را نشانمیدهد. در نهایت CCC مقدار طول دستههاست. هرچقدر سر شما بزرگتر باشد این عدد بیشتر میشود تا عینک به راحتی روی صورتتان قراربگیرد. حالا به دنبال بقیه رازهایی باشید که چشمپزشکها به شما نمیگویند.
تخممرغ به این دلیل سبز میشود!
تخممرغ آبپز را برشمیزنید و میبینید که زرده به رنگ سبز درآمدهاست.اتفاق خطرناکی برای تخم مرغ نیفتاده است . متخصصان میگویند، وقتی تخممرغ برای مدت طولانی یا در دمای خیلی بالا پختهمیشود گوگرد موجود در سفیده با آهن موجود در زرده ترکیبمیشود و سولفید آهن ایجادمیکند که رنگش سبز است. به این فرایند «دناتوراسیون» میگویند که محدود به تخممرغهای آبپز نیست. این سولفید آهن در واقع همان شکل آهنی است که در مکملهای آهن پیدامیشود.
rd.com: منبع

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

من کیام؟
من شهرام شیرزادی هستم. 51ساله و فارغالتحصیل کارشناسی کارگردانی سینما، کارشناس گرافیک انیمیشن و استوری و تصویرساز. از کودکی به هنر علاقهداشتم و قبل از ورود به دانشگاه با تشویق پدر و مادرم به کلاسهای طراحی که به صورت آزاد برگزارمیشد، میرفتم. در هنرستان هم رشته گرافیک را انتخابکردم. طراحی کارتون «خداوند لکلکها را دوستدارد» یکی از اولین کارهایم بود.
در رشته تصویرسازی، چه خبر است؟
من بیشتر در حوزه تصویرسازی کودکان کارمیکنم و چندین کتاب را تصویرسازی کردم. تصویرسازی نسبت به پویانمایی کمهزینهتر و زودبازدهتر است. برای مثال من میتوانم یک تصویر را در عرض یک تا دوساعت تمام کنم و اگر برای کتابی 10تصویر از من بخواهند، میتوانم یکروزه آن را تحویلدهم اما در پویانمایی اینطور نیست.
بعد از دانشآموختگی در این رشته، چه چیزی درانتظار شماست؟
طراحی، کارشناسی، کارگردانی و کاریکاتور تنها بخشی از کارهایی است که میتوانید انجامدهید. به کسانی که هنوز وارد این رشته نشدند میگویم قبل از ورود به این رشته به این فکرکنند که دقیقا دنبال چه چیزی هستند. وقتی وارد هنر میشوید باید هنر و کار عملیتان قوی باشد و روی آن کارکنید. اینطور نیست که با مطالعه و فقط علاقه کار پیشبرود.
شرایط کاری و درآمد تصویرسازی به چه صورت است؟
در تصویرسازی کار همیشه هست. حتی میتوانید در کنار آن کار دیگری هم داشتهباشید. در تصویرسازی قیمتگذاری براساس تصاویر است و پرکار بودن سفارش، قیمت کار را بالا میبرد. من از درآمدم در تصویرسازی راضیام. در کل تصویرسازی بیشتر از
پویا نمایی بازار کار دارد. یک رایانه و لپتاپ لازم است و اگر با قلمنوری آشنایی داشتهباشید به راحتی میتوانید تصویرسازیکنید. ما در قدیم این کارها را با آبرنگ، گچ و پاستل و مقواهای مخصوص انجاممیدادیم اما دیجیتال که آمد همه چیز را تغییرداد. سرعت و کیفیت کار بالا و هزینه تولید، پایین رفت.
در این رشته با چه چالشهایی مواجه خواهید بود؟
بعد از دانشآموختگی هدف من این بودکه پویانمایی را ادامهبدهم. در کنارش میتوانم تصویرسازی کنم. هیچ اشکالی ندارد که من همه رشتههای هنر را خوب یاد بگیرم. این طوری نباشد که فرد کارش را از پویانمایی شروع کند چون باید اول طراحی را بشناسد و بلد باشد. همچنین کار عملی باعث میشود کار قوی تری ارائه دهید و پیشرفت کنید. قبل از هرچیز باید طراحی بدن انسان را خوب یاد بگیرید. خیلیها به این موضوع توجهنمیکنند و این باعثمیشود درادامه کار به مشکل بخورند و پیشرفتی اتفاق نیفتد.
چطور میتوان در تصویرسازی به موفقیت رسید؟
به همه کسانی که میخواهند وارد این رشتهشوند، پیشنهادمیکنم طراحی دستیشان را قویکنند. این کار به اطلاعات هنری نیازدارد. باید مطالعهکنید، تصویرسازیهای خارجی را ببینید و حتی میتوانید از آن الهام بگیرید. همینطور با سبکهای مختلف تصویرسازی آشناشوید، یک سبک را انتخاب و در آن طراحیکنید. حتما با مخاطب خود ارتباط داشتهباشید و اگر برای کودکان تصویرسازی میکنید آثارتان را به آنها نشاندهید و نظراتشان را بشنوید. نوجوانهایی که وارد این هنر میشوند کتابهای هنر و تصویرسازی را ببینند، نمایشگاه زیاد بروند و در جشنوارهها شرکت کنند تا کارهای بهتری ارائه دهند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

شخصیت را بیشتر به خاطر تلاشش تحسینکنید تا
موفقیت اش. ما همیشه دوستداریم شخصیتهای محبوبمان در پویانمایی به اهداف موردعلاقه خود برسند و بیش از دیگر شخصیتهای داستان موفقباشند اما همیشه برندهشدن آنها نیست که باعثمیشود آنها را دوست داشتهباشیم. شخصیت «مک کوئین» و تلاشهایش را در پویانمایی «ماشینها» مرورکنید.
«روزی روزگاری پسری بود به اسم اندی. او هر روز با اسباببازی موردعلاقهاش وودی بازی میکرد. یک روز اندی اسباببازی جدیدی به نام «باز» میخرد. وودی تلاشمیکند تا او را از سر راهبردارد اما در نهایت با او دوست میشود». این شروع پویانمایی «داستان اسباببازی» با الگوی ساده «روزی روزگاری....تا سرانجام...» نقطه شروع خوبی برای شروع داستان است.
شخصیت شما با چه چیزی حالش خوب است و راحتی بیشتری دارد؟ قطب مخالف آن را به سمت اش پرتابکنید و او را به چالشبکشید. در پویانمایی «Up» شخصیت پیرمرد (کارل) بعد از مرگ همسرش تنهاست و هیچ ریسکی نمیکند. با وارد شدن «راسل» شخصیت جوان و ماجراجو به داستان، کارل به چالش کشیدهمیشود و ماجراهای جالبی اتفاق میافتد.
بخشهایی از داستان را که دوستدارید و از آن لذت میبرید جداکنید و به آنها ضریببدهید. پیکسار این کار را با بسیاری از فیلمهای خود انجام دادهاست. برای مثال در «راتاتویی» که در ایران به «موش سرآشپز» معروف است موشی به نام «رمی» آرزوی سرآشپز شدن دارد. خانوادهاش با کار او مخالف هستند اما او راتاتوییهای بینظیری میپزد و همه را تحتتاثیر قرار میدهد.
برای نوشتن داستان باید بتوانید طرح و ایده آن را مال خود کنید. به ژانر، موقعیت مکانی، دوره زمانی و... فکرکنید. پیت داکتر نویسنده و کارگردان «دانشگاه هیولاها» در ابتدا قرار بود در این فیلم مردی 30 ساله را دنبالکند که توسط هیولاهایی که در کودکی کشیدهبود، تسخیر میشود. اما آن را تغییرداد و به چیزی متفاوت رسید در حالی که ایده اصلی را حفظ کرده بود.
اگر شما در این موقعیت بودید چه میکردید؟ چه احساسی داشتید؟ این سوالی است که باید در هنگام خلق داستان از خود بپرسید. باید بدانید صداقت به موقعیتهای باورنکردنی داستان، اعتبار زیادی میدهد. برای مثال در «شگفتانگیزان» ترسآفرینی جامعه را به دوری از ابرقهرمانهای داستان سوق میدهد. این موضوع یک سناریوی معتبر و صادقانه را به یک موقعیت خارقالعاده اضافهمیکند.
منبع: industrialscripts.com

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

با جست وجویی ساده در گوگل به تصاویری از جزیره کوچکی دست خواهید یافت که در میان مراتع سرسبزش تک خانهای جلب توجه میکند. این خانه در واقع استراحتگاه شکارچیان طوطی دریایی است و تنها افرادی اجازه اقامت در این خانه را دارند که از اعضای انجمن شکارچیان یا از اطرافیان آنها باشند. این خانه در سال 1950 توسط انجمن شکار ساخته و به «خانه شکار» معروف شد.
در این خانه خبری از امکاناتی مثل برق، آب لولهکشی و اینترنت نیست. خانه شکار سیستم جمعآوری آب باران را دارد که آب مورد نیاز پختوپز، شنا و آشامیدن را تامین میکند. به دلیل بکر و تک خانه بودن این جزیره، اطلاعات زیادی از آن در دسترس نیست و همین موضوع باعث شده تا مردم درباره این خانه و جزیره داستانهای عجیب و مرموزی نقل کنند. از جمله اینکه یک میلیاردر منزوی در این خانه زندگی میکند و این خانه را برای روز مبادا و فرار از زامبیهای آخرالزمانی ساخته است. این جزیره با مساحت 45 صدم کیلومتر مربع سومین جزیره بزرگ ایسلند است که حدود ۵ هزار سال پیش بر اثر فوران آتشفشان شکل گرفتهاست و بهوسیله طنابی که در پایین قسمت شرقی سواحل آن قرار دارد قابل دسترسی است. بهطوری که اگر این کار به درستی انجام نشود، سقوط در آب یخ زده حتمی است. ولی اگر پرش موفقیتآمیز باشد، به کمک طناب از قسمت شیبدار جزیره میتوان به بالا صعودکرد. تنها موجودات زنده این جزیره، پرندههای دریایی معروف به «پافین» هستند که برای لانهسازی در این محل رفت و آمد دارند. صرفنظر از طبیعت غیرمعمول و داستانهایی درباره این اقامتگاه منزوی ایسلندی، سفر به این جزیره تجربهای هیجانانگیز است که به یک بار دیدنش میارزد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

امروز همان فردای دیروزی است که منتظرش بودیم، همان فردایی که قرار بود اولین نقاشیمان را بکشیم، اولین داستانمان را بنویسیم، اولین دیدار را محقق کنیم و اولین حرفها را بزنیم. امروز درست یکی از همان فردای سالها پیش است که به خودت قول دادی کارهای ناتمام را تمام، آدمهای نامناسب را رها کنی و خودت را به خواستههایت ثابتکنی. قبول دارم سختی زیاد است، گیر دادنها و نگذاشتنها بسیار است اما بیا قبول کنیم من و تویی که تا حالا از پس خیلی اشکها، کنایهها و حرف های ناخواسته برآمدیم دیگر استواری در چیزی که خواسته خودمان است سخت تر از آن ها نیست! اصلا میتوانیم برای خالیشدن خودمان چند ساعت از آدم ها متنفر باشیم، تنهایی را انتخابکنیم، حتی بد و بیراه بگوییم اما بعدش به خاطر خودمان کارمان را شروع کنیم.
خودمان را برای سختی که طالبش هستیم آماده کنیم. راستش در میان نصیحتهای دوستانهام باید دو حقیقت را برایت بگویم: اولی حقیقت شیرینی است که در میان تمام آدمهایی که امروز میمیرند تو فرصت زندگی کردن داری و میتوانی از نفس بخشیدهشده بایدها را بسازی.
دومی هم ، حقیقتی تلخ است، اگر سالها پیش از فردایت استفاده میکردی رویاهایی را که به حقیقت میپیوست ،میدیدی!از خوش شانسی روزگار باید بگویم هنوز هم دیر نیست. نباید بگذاریم چند سالِ دیگر بگوییم باز هم فردای سال ها پیش را از دست دادم و هنوز همانم که رویا را فقط در رویا می بیند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

جوانه، میخواستم بگم همیشه خرید اینترنتی بهصرفه نیست. خود من یک کفش رو که تو اینیستا دیدم یک میلیون تومن ، دیشب از یک دستفروش خریدم 50 هزار تومن!
دوست عزیز، اولاً اجازه بده حرمت آندرس اینیستا برای فوتبال دوستان حفظ بشه و کسی رو که تو فینال جامجهانی گل زده با شبکه اجتماعی قاطی نکنین. ثانیاً از اونجایی که 50 هزار تومن الان پول دو تا چیپسه نه کفش، فکر کنم فروشنده دستفروش نبوده؛ بلکه سارقی بوده که به انبار همون پیج تو اینستا زده.
دقت کردین مگسها شیفت روز رو برداشتن و پشهها شیفت شب رو؟ پس ما کی بخوابیم؟
تازه اونا گاهی می رن مرخصی و گنجشکها و کلاغها شروع میکنن.
جوانه، مدتیه خیلی بیاشتهام چی کار کنم؟
مسواک بزن، چون همون لحظهای که مسواک میزنی یکهو اشتهات باز میشه و دلت همه چی می خواد.
کاش دانشمندان یک اپلیکیشن طراحی کنن که بتونه لوکیشن دقیق توتهای رسیده رو روی درخت مشخص کنه.
لوکیشن که همون درخته. فقط شما زحمتتون می شه شاخه رو پیدا کنین. بعدشم شما به این خستهای توت نخور. شُلتر می شی.
این رئال که میخواد ببره چرا همون اول نمیبره و همیشه تو بازی برگشت برنده می شه؟
اشتباه فکر کردی دوست عزیز. رئال نمیخواد ببره. فقط نمیتونه ببازه. جمله رو داشتی؟
جوانه بهنظرت کدوم تیم قهرمان لیگ برتر می شه و چرا؟
بهنظرم هر تیمی که امتیاز بیشتری داشته باشه و به این دلیل که امتیازش بیشتره. البته کشف خودم نبود. از استاد خیابانی پرسیدم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.