
محوری
تعداد بازدید : 59
استرسز ا ترین اتفاق جهان
«گاردین» در گزارشی به رتبهبندی عوامل استرسزا در جهان پرداخته که فوت همسر یا فرزند در ابتدای آن است
نویسنده : بنفشه دولتآبادی| رواندرمانگر و مشاور خانواده
از دست دادن یکی از عزیزان مانند همسر، پدر و مادر، فرزند یا یکی از اعضای خانواده، تجربهای دردناک و آزاردهنده است که میتواند زندگی افراد را مختل کند. ما هر روز با عوامل استرسزای مختلفی روبهرو هستیم. عوامل کوچکی که استرس و دلنگرانیهای نامحسوس ولی آزاردهنده ایجاد میکنند و البته عوامل محسوسی که به جزئی جدانشدنی از زندگی امروزه تبدیل شدهاند. استرس انواع مختلفی دارد که شدت تأثیرگذاری آنها کاملا متفاوت است. طبق یک ردهبندی جهانی، استرسزاترین عوامل جهان معرفی شدند که مرگ همسر یا فرزند در رأس آن است. در ادامه، خواهیم گفت که چرا این رویداد تلخ، استرسزاترین اتفاق جهان است و باید چطور مدیریت شود تا به بحران تبدیل نشود؟
رتبهبندی استرسزاترین اتفاقهای جهان
فهرست رتبهبندی عوامل استرسزا در جهان که بهتازگی منتشر شده، به ترتیب عبارتند از: 1- مرگ همسر یا فرزندان ؛ 2- طلاق گرفتن و جدایی؛ 3-حبس و زندانی شدن ؛ 4-مرگ اقوام نزدیک؛ 5- ابتلا به بیماری؛ 6- ازدواج؛ 7- اخراج از کار و 8- بازنشستگی.
چرا مرگ همسر و فرزند بیشترین عامل استرسزاست؟
مرگ عزیزان به خصوص همسر و فرزند در این ردهبندی علمی، بالاترین میزان استرس و فشار روانی را برای شخص در پی خواهد داشت. مسلما یکی از وحشتناکترین کابوسها برای همه ما از دست دادن عزیزانمان است. چیزی که در واقع تصورش باعث احساس دلتنگی و افسردگی میشود و در این میان از دست دادن همسر و فرزند بیشترین فشار روانی را در پی دارد. معمولا افراد بعد از فوت همسر خاطرات خوب و لحظات خاصی را که با هم داشتند ، مرور میکنند که احتمالا باعث عذاب وجدان، سرزنش و احساس گناه میشود. در کنار احساسات تلخی که فرد باید با آنها کنار بیاید، مشکلات ناشی از فقدان همسر هم موضوع دیگری است که به این بحران شدت میبخشد. فوت فرزند هم با توجه به این که پدر و مادر تنها سرپناه او هستند و احساس مسئولیت زیادی در قبال او دارند، استرس زیادی به آنها وارد میکند. به این موارد، رابطه عاطفی والد و فرزندی را هم اضافه کنید.
توصیه هایی برای مدیریت این استرس
بهتر است بدانید که فوت عزیزان، هرچند یک اتفاق بسیار تلخ و دردناک است، اما بسیاری از افراد در طول دورهای از زندگی این مرحله را تجربه کردهاند و توانستهاند از آن عبور کنند. اما چطور با از دست دادن همسر و فرزندمان کنار بیاییم و برای مدیریت این بحران چه راهکارهایی داریم؟
از انکار تا افسردگی| در قدم اول باید بدانید از لحاظ روانشناسی بعد از تجربه این اتفاق تلخ، چندین مرحله را باید پشت سر بگذارید که تقریبا برای همه افراد، یکسان است و فقط شدت آن متفاوت است. 1- مرحله انکار میتواند از چند دقیقه تا چند روز و حتی چند ماه به طول بینجامد و در این شرایط فرد مرگ عزیز خود را انکار و به گونهای رفتار میکند که انگار عزیز از دست رفته اش نمرده و حتی از عزاداری و سوگواری اجتناب میکند. 2- در مرحله خشم، فرد ممکن است از تنها ماندن و این که چرا همسر یا عزیز از دست رفتهاش او را تنها گذاشته، احساس خشم و عصبانیت کند. 3- بعد از خشم علایم افسردگی در فرد رخ میدهد که شامل گریه، سوگواری، کم اشتهایی، تمایل به تنهایی، ماندن در تاریکی و ... است. 4- درنهایت فرد بعد از اتمام مراحل قبل با مرگ همسر، فرزند یا عزیزان خود کنار می آید و این واقعیت تلخ را میپذیرد و کم کم به زندگی روزمره خود بر میگردد ولی همچنان درگیر غم و اندوه است.
این حقیقت را بپذیرید| اگر به تازگی همسر یا فرزند خود را از دست دادهاید، به شما تسلیت میگویم اما راه فراری از آن وجود ندارد. افرادی که مرگ را به عنوان یک حقیقت پذیرفتهاند و با آن کنار آمدهاند، در مقابل مرگ عزیزان واکنش بهتری نشان میدهند. بهتر است همیشه به خودتان یادآوری کنید که مرگ بخشی از روند زندگی انسان است و همه افراد روزی با آن روبهرو خواهند شد. بنابراین مرگ عزیزان را بپذیرید و به خودتان بگویید گرچه از دست دادن عزیز واقعه دشواری است، اما میپذیرم که این هم بخشی از زندگی است.
حمایت خانواده را دریافت کنید| بعد از فوت یکی از عزیزان، با خانواده خود صحبت و با آنها درددل کنید. معمولا افراد هنگامی که عزیزان خود را از دست میدهند، فرصت صحبت پیدا نمیکنند یا به گوشهنشینی روی میآورند ولی بهتر است با اعضای خانواده همیشه زمان بگذارید و از آنها بخواهید که درباره خاطرات مشترک یا روزهایی که با عزیز از دست رفته بودهاید، صحبت کنید و احساسات خود را بروز دهید.