اگر با گوشی ام کار نکنم، استرس می گیرم

تعداد بازدید : 21

پیشنهاد امــروز

امروز برای چند ساعت یک بچه کوچک را پیش خودت نگه دار تا مادرش بتواند کمی استراحت کند.

ارسال دیدگاه

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

از دنیای روانشناسی

تعداد بازدید : 49

آیا قلب انسان، مغز دارد؟

یک پژوهش جدید نشان می‌دهد برخلاف باور رایج، مغز مرکز هوشیاری کل بدن نیست و قلب نیز نقش مهمی در روند هوشیاری ایفا می‌کند. در واقع قلب با داشتن شبکه پیچیده‌ ای از سلول‌ های عصبی، انتقال‌دهنده ‌های عصبی و سلول ‌های پشتیبانی دارای ساختاری شبیه به ساختار مغز است و اصطلاح «قلب مغز»، استعاره‌ ای برای فهم این سیستم پیچیده است. به گزارش «ایسنا» در یک دهه گذشته شاخه جدیدی در علم با عنوان «نوروکاردیولوژی» گسترش یافته‌ است که به مطالعه ارتباط بین مغز و قلب می ‌پردازد. تحقیقات پژوهشگران در این زمینه نشان می ‌دهد که قلب، دارای یک مغز منحصر به خود است؛ به این معنی که قلب دارای مرکزی است که اطلاعات را حمل و دریافت می‌کند. «مغز قلب»، قلب را قادر می‌کند تا عملکردهایی مثل یادگیری، یادآوری و تصمیم گیری را جدا از قشر مخ انجام دهد. تحقیقات بیشتر نشان می ‌دهد که قلب همچنین می‌ تواند با ارسال مداوم سیگنال‌ های مربوط به ادراک، شناخت و احساسات، مغز را تحت تأثیر قرار دهد. محققان دریافته ‌اند که احساسات منفی، ریتم قلب و الگوی امواج مغزی را از هماهنگی خارج می‌کند، برای مثال بر طبق این مطالعات در دانشکده پزشکی دانشگاه «هاروارد»، پاسخ ‌های همراه با استرس، عوارضی در بدن ایجاد می‌کند که شامل فشار خون بالا و گسترش میزان پلاکت‌ های لخته‌کننده در عروق می‌ شود و تغییراتی نیز در مغز ایجاد می‌کند که به اضطراب و افسردگی منجر می‌شود. برعکس زمانی که فرد احساسات مثبتی را تجربه می‌کند، ریتم قلب و الگوی امواج مغزی هماهنگ و منسجم می‌ شود؛ بنابراین می ‌توان گفت قلب مانند مرکز احساسات عمل می‌کند. دانشمندان در موسسه HeartMath بر این باورند که قلب احساسات مثبت مانند شادی، عشق یا تقدیر را احساس و یک پیام خاص ایجاد می‌کند. به گفته آن‌ ها، قلب، بزرگ ترین میدان الکترومغناطیسی را در بدن تولید می‌کند که آن‌ ها قادر به دریافت اطلاعات گسترده از آن هستند. به گفته دکتر رولن مک کارتی، مدیر این موسسه، این میدان الکترومغناطیسی دارای اطلاعات عاطفی است که توسط قلب فرستاده می ‌شود .اگر ما تغییری در احساسات خود ایجاد کنیم، در واقع کُد داخل میدان الکترومغناطیسی را تغییر داده ‌ایم؛ در نتیجه بر افراد اطراف خود تأثیر خواهیم گذاشت. مک‌کارتی که سال‌ ها به عنوان روان ‌فیزیولوژیست کار کرده، از روشی به نام «تنفس همراه با تمرکز بر قلب» صحبت می‌ کند. در این روش، بیمار همراه با تنفس عمیق، توجه خود را به قلبش هدایت می‌کند و می ‌تواند تغییر آهنگ بدن را سهولت ‌بخشد.

ارسال دیدگاه

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 57

آشنایی با ابعاد فردی و اجتماعی زندگی حضرت زهرا (س)

حضرت زهرا (س)؛ بانوی کامل اسلام و الگوی تمام عیار زن مسلمان، همواره بهترین سرمشق برای زنانی است که می‌خواهند بر اساس سیره رضوی زندگی کنند و سبک زندگی شان را با پیروی از معصومین قوام ببخشند. با توجه به اینکه در روزهای پرسوز شهادت آن بانوی گرامی به سر می بریم، به این بهانه خلاصه‌ای از سخنان «فریبا علاسوند»؛ استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده را که درباره ابعاد فردی و اجتماعی شخصیت حضرت زهرا (س) با خبرگزاری مهر گفت‌و گو کرده‌است، نقل می‌کنیم. وی در این مصاحبه، با تحلیل و بررسی برخی ابعاد زندگی حضرت زهرا (س)، نشان می‌دهد که الگوپذیری از این بانوی بزرگوار غیرممکن و دست‌نیافتنی نیست.

رابطه زناشویی

بُعد حقوقی در زندگی خانوادگی تابع یک‌سری قوانین معین است که در شرایط خاص ممکن است تغییر کند، اما در همین باره مسائلی وجود دارد که در طول زمان ثابت و تابع اصول اخلاقی است؛ برای مثال توصیه شده‌است که زن و شوهر باید طراوت زندگی را در دوران زندگی حفظ کنند. حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) ۹ سال زندگی مشترک داشتند و در این مدت از عشق، علاقه و طراوت رابطه آن‌ها کم نشد. از دیگر نشانه‌های ارتباط زناشویی سالم، ابراز عشق و علاقه زن و شوهر به یکدیگر است به‌گونه‌ای که بچه‌ها احساس کنند رابطه‌ای گرم و انرژی مثبت داخل خانه وجود دارد. این احساسات به‌علاوه احترام متقابل، توقعات منطقی، ایثار و گذشت و همچنین مشارکت در امور روزمره زندگی، چیزی است که در زندگی حضرت زهرا (س) موج می‌زد و بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال، خانواده امروزی هنوز به این الگوی روابط زوجیت نیاز دارد.

مدیریت عواطف

یکی از مسائلی که سبب می‌شود زوجین کمتر به مسائل خانواده و روابط همسری بیندیشند، مشغله‌های مادی و اقتصادی است. زندگی خانوادگی دختر پیامبر و امیرالمومنین هم خالی از دغدغه‌های مادی نبوده اما این مسئله سبب نشده‌است که دغدغه‌های مادی، جای اهداف اصلی زندگی را بگیرد. حضرت زهرا(س) در کنار شرایط سخت مادی، مادر ۴ فرزند است. با این حال جایگاه امیرالمومنین در زندگی او محفوظ و نقش مادری، جا را برای نقش همسری تنگ نکرده‌است. مدیریت عواطف حضرت زهرا (س) مثال زدنی است؛ محبت ایشان به پیامبر (ص) طوری است که او را «ام ابیها» می‌کند؛ محبت به فرزندان، او را مادری دلسوز و محبتش به امیرالمومنین او را به یک انسان عاشق تبدیل کرده‌است. در واقع همه اطرافیان نزدیک از عواطف او بهره‌مند می‌شوند اما در جهات مختلف. این الگو نشان می‌دهد برخلاف برخی نظریات امروزی، مدیریت عاطفه در مقدورات یک زن هست و کاملا قابل الگوگیری است، بدون این‌که موازنه روابط به هم بخورد. در واقع این مدیریت عواطف یک شاخص در زندگی حضرت زهرا (س) است که می‌شود در طول تاریخ از آن بهره برد.

آموزه‌های نوین روان‌شناسی

اگرچه فرهنگ سنتی در بسیاری از خانواده‌های ایرانی کار مرد را در منزل نکوهش می‌کند، اما دانستن این نکته که حضرت علی(ع) در امور منزل مشارکت جدی داشتند بسیار جالب توجه است. امیرالمومنین با این‌که مرد کارزار و فردی اجتماعی و سیاسی است، مشارکت بالایی در منزل دارد و در اموری مثل نظافت منزل، رتق و فتق امور فرزندان، کمک به پخت غذا و ... با فاطمه زهرا(س) همراهی می‌کند. در بحث مادری هم ارتباط حضرت زهرا با فرزندان، ارتباطی عمیق و قابل الگوگیری است. روایت‌های زیادی از رفتار مادرانه ایشان وجود دارد شامل: در آغوش گرفتن فرزندان، آموزش دادن، قصه گفتن و بازی کردن با آن‌ها که همه در زمره آموزه‌های نوین روان‌شناسی به‌شمار می‌رود. این‌ها چیزهایی است که کهنه نمی‌شود و مادران امروز به آن‌ نیاز دارند. امروز شاهدیم مادرانی به‌صورت فانتزی کودکان خود را بزرگ و بچه‌ها را از روابط گرم مادرانه محروم می‌کنند.

ارتباط شهودی با پروردگار

بیراهه نیست اگر حضرت زهرا (س) را اجتماعی‌ترین زن تاریخ زمان خود و اعصار بعد معرفی کنیم. این حضرت در کنار ایفای نقش‌های خانوادگی و فرزندپروری و خانه‌داری، به مسائل اجتماعی و به زنان عصر خودش هم توجه می‌کرد و از حوزه فردی و شخصی زندگی خودش هم غافل نبود که این جنبه شخصی زندگی، برای حضرت زهرا (س) بیشتر شامل ارتباط فردی با پروردگار بود. ارتباطی شهودی و معنوی که حضرت با وجود ۴ فرزند و همسری امیرالمومنین از آن غفلت نمی‌کرد. حضرت زهرا امور و مشقات خانوادگی بالایی دارد و با این‌که خانه او ملجاء رفت و آمد است و حضور اجتماعی زیادی دارد اما همه این‌ها، جا را برای عبودیت حضرت تنگ نکرده است.

بُعد اجتماعی

فاطمه زهرا (س) به شکل‌های مختلف با جامعه ارتباط داشت. خانه‌اش محل رفت و آمد بخشی از بدنه اجتماعی است. گاهی کسانی پیش پیامبر می‌آمدند و درخواست کمک می کردند که ایشان، آن افراد را به منزل دخترش ارجاع می‌داد. این نشان می‌دهد خانه حضرت زهرا(س) و شخص این بانو، ملجاء مددکاری اجتماعی است. در موارد زیادی زنان از پایگاه‌های متفاوت اجتماعی، اختلافات خود را پیش حضرت زهرا مطرح می‌کردند و حضرت، نقش قاضی را ایفا و اختلافات آن‌ها را داوری می‌کرد. داوری‌های عادلانه ایشان به میزان زیادی در جامعه زنان امیدوارکننده بود. حل و فصل نیازمندی‌های علمی و پاسخ‌گویی به سوالات علمی و دینی گروه‌های مختلف جامعه به ویژه زنان از دیگر فعالیت‌های اجتماعی بانوی اول اسلام است.

ارسال دیدگاه

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 106

پیامک های شما

برای آن که مشاوران و روان‌شناسان بتوانند پاسخ‌های مؤثرتری به سوالات و پیامک‌های شما بدهند، نیاز به اطلاعات بیشتری داریم؛ بنابراین همراه با درج سوالات خود « سن، میزان تحصیلات، شغل، سطح اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود و خانواده» (همین اطلاعات را درباره فرد مقابل خود) بنویسید.لطفا ابتدای پیامک خود کلمه «مشاوره» را بنویسید.

* خانمی 26ساله هستم. وسواس دارم به حدی که اگر کسی در خانه روی فرش ها راه برود، عذاب می کشم. شوهر و بچه ام از دستم کلافه شده اند. مشکلی هم در زندگی ام ندارم. لطفا راهنمایی ام کنید.

* 47ساله و کارمندم. سال 71 ازدواج کردم و تا سال 83 صاحب 3 فرزند شدیم. اگرچه من و همسرم هم سن هستیم؛ اما از اول همدل و همفکر نبودیم ، با این که دارای عروس و داماد شدیم اما همسرم هنوز هم تلاش می کند من را کنترل کند، این امر باعث شده من جری تر بشوم، روزبه روز اوضاع بدتر می شود، شلختگی و سردمزاجی او باعث دلرنجی و دلسردی من شده است. دارای خانه و خودروی شخصی هستم. چه کار کنم ؟

* 24ساله هستم. عاشق زن 45ساله پولداری شده ام. می خواهیم با هم ازدواج کنیم؛ ولی نمی دانم عاشق پولش هستم یا عاشق خودش! مانده ام چه کار کنم؟ لطفا راهنمایی ام کنید.

دوست عزیز! این که می خواهید انگیزه واقعی تان را در این رابطه پیدا کنید، بسیار خوب است؛ اما اگر فرض کنیم که شما هیچ چشمداشتی به ثروت ایشان ندارید و تنها به دلیل علاقه ای که به شخصیت خودشان دارید، می خواهید با وی ازدواج کنید، آیا همه چیز درست است و سر جای خودش قرار دارد؟ یعنی ازدواج یک پسر جوان با خانمی که 21 سال از او بزرگ تر است، ازدواج سالم و درستی است؟ آیا واقعا رابطه شما می تواند رابطه سالم و مناسب یک زوج باشد یا بیشتر به رابطه مادر و فرزند نزدیک می شود؟ تناسب سنی در کنار تمام موارد دیگری که باید در ازدواج سنجیده شود، امر بسیار مهمی است؛ زیرا برای یک زوج که می خواهند زیر یک سقف زندگی کنند بسیار مهم است که سطح احساسات و هیجاناتی نزدیک و هم افق با یکدیگر داشته باشند. نه تنها شما را از چنین ازدواجی برحذر می داریم که از ادامه رابطه نیز منع می کنیم. به نظر می رسد هیجان این رابطه تأثیربسیار زیادی بر شما گذاشته است که بخشی از آن یا شاید بخش زیاد آن متأثر از وضعیت مالی ایشان باشد که در پیام شما به عنوان تنها ویژگی ایشان مطرح شده است. بیشتر فکر کنید.

ارسال دیدگاه

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 88

اگر با گوشی ام کار نکنم، استرس می گیرم

نویسنده : مصلح میرزایی روانشناس بالینی از انستیتو روان‌پزشکی

تمام کار من در طول روز فکر کردن و خیال پردازی و کار با گوشی است. اگر این کارها را انجام ندهم، استرس می گیرم. در طول روز با بقیه اطرافیانم بیشتر از چند کلمه حرف نمی زنم و وقتی می خواهم گوشی و فکر گوشی را کنار بگذارم و در جمع بنشینم، هیچ چیزی برای حرف زدن به ذهنم نمی آید و لذت نمی برم و دوباره سراغ همان کارها می روم.

طبق تحقیقاتی که در زمینه وابستگی به اینترنت و ارتباطات اینترنتی انجام شده است، افرادی که به شکل افراطی از گوشی و اینترنت استفاده می‏کنند مشکلات زمینه ‏ای روان‏شناختی دارند و به دلیل این گونه مشکلات، ارتباط مجازی را به ارتباط رو در رو ترجیح می ‏دهند. از جمله مشکلاتی که تحقیقات بر روی آن تأکید دارد افسردگی، احساس تنهایی، اضطراب از حضور و رفتار در جمع است؛ چیزی که روان شناسان به آن «اضطراب اجتماعی» می ‏گویند و نکته جالب این است که این مشکلات هم زمینه ساز گرایش افراد به استفاده افراطی از گوشی و اینترنت هستند و هم در پی استفاده افراطی از گوشی و اینترنت، خودشان تشدید می‏ شوند؛ یعنی بر فرض مثال، فرد افسرده ای که الان بیشتر وقت خود را صرف اینترنت می کند، هم قبل از این افسرده بوده و هم در پی استفاده مداوم از اینترنت و گوشی، افسرده تر می شود! لازم به ذکر است که صرف وقت زیاد برای اینترنت و گوشی مشکل ساز نیست بلکه استفاده اجبارگونه و خارج از کنترل از آن و مشغولیت ذهنی با آنچه در اینترنت و ارتباط اینترنتی می گذرد، پیامدهای روان شناختی منفی ‏تری به جا می‏گذارد.

و اما راهکارها:

اول اینکه باید استفاده از اینترنت و گوشی را تعدیل کنید و تحت کنترل درآورید. مطمئناً اگر همه زمان ‏هایی که صرف اینترنت و گوشی می‏کنید ثبت شود، وقت زیادی برای این کار می گذارید و همزمان از فعالیت ‏های واقعی زندگی دور می ‏مانید؛ لذا باید به شکل تدریجی زمان صرف شده در اینترنت را کم‌ و زمان پرداختن به فعالیت‏ های زندگی را بیشتر کنید؛ این کار را تا رسیدن به یک سبک زندگی فعال ‏تر به مدت 8 هفته ادامه دهید. باید استفاده خودکار از اینترنت و گوشی را تحت نظارت و تسلط خود درآورید؛ مثلاً زمان های خاصی برای کارهای دیگر اختصاص دهید و در آن زمان‏ ها خودتان را به دور بودن از گوشی مقید کنید. علاوه بر این می‏توانید زمان‏ های استفاده از گوشی را معین و برای تنظیم آن از ساعت زنگ دار گوشی استفاده کنید؛ مثلاً ساعت را روی نیم ساعت بعد از ورود به اینترنت تنظیم کنید و بعد از نیم ساعت که گوشی زنگ زد، کلاً از اینترنت و برنامه‏ هایی که بودید خارج شوید.

در جمع بندی اگر بخواهم خدمتتان عرض کنم این کار نیاز به کار روی چند هدف مهم درمانی دارد:

1- کاهش استفاده افراطی از اینترنت

2- افزایش تسلط روی زمان ‏های آنلاین بودن و استفاده از گوشی (مدیریت زمان آنلاین!)

3- درگیر شدن و فعال بودن در کارهای روزانه و غیرآنلاین

4- ارتقای مهارت‏ های برقراری روابط اجتماعی

ارسال دیدگاه

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 89

خواهرم همیشه به من گیر می دهد

نویسنده : شیوا زارع زاده خیبری دانشجوی دکترای روانشناسی دانشگاه فردوسی

خواهری دارم 16 ساله که همیشه به من گیر می دهد و اعصاب خردکن و کمی هم پرحرف است به طوری که بعضی اوقات از دست او فرار می کنم تا زخم زبان های او را نشنوم و تازگی ها فهمیده ام که از او متنفر شده ام. لطفا راهنمایی ام کنید.

دعواهای خواهر و برادری بخشی از زندگی خانوادگی است. به طور معمول برای خواهر و برادرها، به خصوص در دوران نوجوانی، کوچک ترین موضوعات می تواند جنگ بزرگی میان آن ها به راه بیندازد؛ اما دانستن دلیل این نزاع ها و حل و فصل بهتر آن ها احتیاج به توضیحاتی دارد.

شاید دلیل دعواهای شما تفاوت های شخصیتی باشد:

هر شخصی در خانواده شخصیت منحصر به فردی دارد و با خواهر و برادرهایش متفاوت است. هیچ دلیلی ندارد که فرزندان یک خانواده، علایق مشترکی داشته باشند. سعی کنید شخصیت خواهر خود را که در دوره بحران نوجوانی قرار دارد و حتما طی روز اتفاقات و هیجاناتی را تجربه می کند که نیاز دارد درباره آن ها با شما و دیگر اعضای خانواده صحبت کند (که همین موضوع باعث می شود پر حرف به نظر برسد) بپذیرید؛ اگر چه که شما هم حق دارید زمانی که کار واجبی یا احتیاج به استراحت دارید خیلی محترمانه به او بگویید «می دونم هنوز خیلی چیزا هست که می خوای تعریف کنی، برای منم جالبه که بشنوم اما بذار بعد از ... ».

شاید دلیل دعواهای شما تفاوت سنی باشد:

همان طور که می دانید هر سنی شرایط خاص خودش را دارد. این تفاوت ها می تواند موجب بروز اختلافات و دعواهای متعددی شود. در سوال به جنسیت و سن خودتان اشاره نکرده اید؛ اما اگر تفاوت فاحشی وجود دارد، لازم است نسبت به این تفاوت ها آگاهی بیشتری پیدا کنید.

شاید دلیل دعواهای شما نبود مکان و حریم خصوصی باشد:

خواهر و برادرها مدت زمان زیادی را در کنار هم می گذرانند، هر فردی به فضای خصوصی و تنهایی نیاز دارد. اگر با خواهرتان اتاق مشترک دارید، این وظیفه والدین شماست که گاهی برای شما شرایطی را فراهم کنند که هر کدام از شما بتوانید با خودتان تنها باشید و به امور شخصی تان بپردازید. والدین شما می توانند اطلاعات بسیار زیادی به شما داده و به شما در حل مسائل تان با خواهرتان کمک کنند.

نکات زیر را حین بحث با خواهرتان رعایت کنید

* سعی کنید بر نظر خود زیاد پافشاری نکنید تا برنده بحث شوید. بحث با نزدیکان ما برنده و بازنده ندارد اگر اصرار شما یا خواهرتان باعث بدتر شدن رابطه تان شود، مطمئن باشید هر دو بازنده هستید.

* اگر این درگیری ها پی درپی تکرار می شود، جلسات هفتگی ترتیب داده و قوانینی را برای میزان حرف زدن، سپری کردن وقت مشترک و ... که بیشتر مشکل شماست به کمک والدین خود طراحی کنید.

* سعی کنید مشاجراتتان را به طریقی حل کنید که هر دو راضی باشید. تلاش کنید مسئله را روشن و مشخص کرده و برای حل آن، آنقدر راه حل ارائه بدهید تا در نهایت به راه حلی برسید که برای هر دو شما مفید باشد.

درس هایی که باید از این دعواها بیاموزید

در نهایت خوب که به قضیه نگاه کنیم، متوجه می شویم این دعواها آنقدرها هم که ما فکر می کنیم، بد و دردسرساز نیستند. باید بدانید که خواهر و برادرها در خلال این برخوردها، چیزهای زیادی درباره زندگی یاد می گیرند. اینکه چگونه مذاکره کنند، چگونه با مسائل برخورد کنند، چگونه تفاوت های مردم را درک کنند. یکی از مهم ترین فواید دعوا این است که هر شخصی در دعوا می تواند هم به شناخت بهتری از خود و هم اعتماد به نفس بیشتری دست یابد. شاید یکی از مزایای داشتن چند فرزند در مقابل تک فرزندی همین امر باشد. اگر دعواهای شما خیلی جدی تر است و موجب مشکلات روحی و روانی مثل احساس تنفر شدید و ناامیدی برای خواهر شما شده است می توانید از یک روان شناس کمک بگیرید چون حل نشدن این مسائل ممکن است به پرخاشگری و خصومت بیشتر منجر شود.

ارسال دیدگاه

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.