- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
این جا با هم زبان تمرین
می کنیم . به ما بگوییدیاد گرفتن چه چیزهایی در زبان انگلیسی برای تان سخت است تا راه آسان تر کردنش را با هم پیدا کنیم .
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
من کیام؟
مریم گیلاسیان هستم ، متولد سال 1344، دانشآموخته رشته روانشناسی کودکان استثنایی و موسیقی. من رهبری ارکستر ویژه را برعهده دارم البته شغلم محسوب نمیشود و صرفا علاقهمندیام است چراکه از این طریق درآمد کسب نمیکنم و همچنین موسس و مدیر مرکز توان بخشی و حرفه آموزی «بهکوش» هستم.
ارکستر ویژه چیست؟
ارکستر ویژه زمانی پیش آمد که باتوجه به تحصیلاتم در رشته پیانو، گروه موسیقی مرکز بهکوش را با هدف درمان، تحریک نورونهای مغزی و افزایش توجه و تمرکز بچههای کمتوان ذهنی دایر کردم. 19سال پیش گروه موسیقی بهکوش بهعنوان اولین گروه موسیقی کشور با 12 عضو تأسیس شد. گروه کشوری ارکستر ویژه ایران با این سوال آغاز شد که آیا افرادی مثل پسران من (در بهکوش) هستند که علاقهمند باشند موسیقی را حرفهایتر یادبگیرند؟ پس از دو سال بررسی و سفر و شناسایی بچهها در موسسات و بهزیستی، سه سال قبل اولین گروه ارکستر ویژه ایران با سرپرستی من شکل گرفت که 23 نوازنده و خواننده داشت. اعضای گروه بهجز شرایط ویژه ذهنی دارای شرایط ویژه بینایی، اختلالات جسمی و اوتیسم هم هستند. در این گروه که برای اولینبار در تاریخ هنر معلولین در ایران شکل گرفت، امکان شرکت افراد مستعد دیگر با مشکلات و معلولیتهای مختلف از سراسر کشور وجود دارد.
چرا این حرفه را انتخاب کردید؟
خدمات بهزیستی بعد از رسیدن بچههای تحت پوشش به 15سالگی متوقف میشود و رها کردن بچهها، آسیبهای اجتماعی زیادی مثل بزهکاری، سوءاستفاده جنسی و بیکاری بهدنبال دارد. به همین دلیل در سال 1375 درخواست ایجاد مرکز بهکوش ویژه پسران را دادم. در این مرکز افرادی با بهره هوشی پایینتر از نرمال (کمتوان ذهنی) با تجارب گروهنوازی پذیرش میشدند و خدمات زیادی مثل آموزش مهارتهای زندگی و حرفه برای ورود به بازار کار درکنار صرف وعدههای صبحانه و ناهار به منظور ایجاد و حفظ استقلال اقتصادی به آنها داده میشد. هم اکنون 95 پسر دارای نیازهای ویژه در پنج کارگاه معرق، موسیقی، گلیمبافی و تزیینات و جاجیمبافی مشغولاند.
برای تأسیس مرکز جامع توان بخشی چه مدرکی لازم است؟
هماکنون تأسیس مراکز جامع توان بخشی درحال اشباع است. برای ورود به این حوزه مدرک
روان شناسی، گفتاردرمانی علوم تربیتی یا حداقل کارشناسی رشتههای علوم پزشکی قابل قبول است که هر دوره بهروز میشود. برای شروع فرایند اداری باید سرمایه و توانمندی مالی داشتهباشید و با برنامهریزی و کمک پرسنل مجرب کار را پیش ببرید.
این حرفه برای چه افرادی مناسب است؟
خود و علاقهتان را بشناسید. اگر اهل قناعت، کمک و خرج کردن محبت برای دیگران هستید، کار من را انتخاب کنید. درغیر اینصورت آسیبزننده خواهدبود. از 50 نفری که برای بازدید به مرکز ما میآیند، تنها دو نفر از جو و ارتباطات لذت میبرند و بقیه در بهتاند. اما برای افراد علاقهمند به این حوزه، سختیها قابل تحمل است. فشار مالی هم زیاد وجود دارد ولی من با هدف درآمدزایی وارد این حرفه نشدم. من کمک کردن به افراد نیازمند را لطفی ازطرف خدا میدانم. هر شب خدا را شکر میکنم که این شانس نصیب من شدهاست. هر روزی که کنار بچهها هستم با شاخهای گل، نامهای محبتآمیز و ابراز دلتنگی از طرفشان سرشار از انرژی میشوم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«تریستان داکونا»، جزیرهای با 272نفر جمعیت در جنوب اقیانوس اطلس قرار دارد. نزدیکترین خشکی به این جزیره، ساحل «کیپتاون» است که بیش از 2هزارکیلومتر با آن فاصله دارد! این جزیره را یک دریانورد پرتغالی بهنام «تریستائو داکونا» در سال ۱۵۰۶کشف کرد. تریستان در مسیر کشتیهایی بود که از اروپا به اقیانوس هند میرفتند و این منطقه دورافتاده بهتدریج موردتوجه قرار گرفت. تعداد اندکی از آمریکاییها در سال ۱۸۱۰ در جزیره تریستان ساکن شدند و به شکار نهنگ پرداختند و درطول جنگ علیه بریتانیا، از این جزیره بهعنوان پایگاه نظامی استفاده کردند. بعد از جنگ یک خانواده آمریکایی برای همیشه در جزیره ماند و جمعیت متنوعی از نژادها و قومیتهای مختلف در جزیره شکل گرفت و کمکم دورترین نقطه مسکونی در جهان بهوجود آمد. در سال ۱۸۸۵ سرنوشت بدی برای ساکنان جزیره رقم خورد؛ بهدلیل شرایط جوی نامساعد، محصولات غذایی بهشدت کاهش یافت اما باز هم ساکنان ترجیح دادند با سختیها و مشکلات جزیره سازگار شوند و در آن بمانند اما این پایان سرنوشت بد تریستان نبود؛ انفجار آتشفشان کوه «کوئین ماری» باعث تخلیه و مهاجرت جمعیت زیادی شد. اینروزها عنوان «دورترین نقطه مسکونی در جهان» بهتنهایی کافی است تا گردشگران ماجراجو را به رفتن به این جزیره ترغیب کند. با این حال، دسترسی به جزیره کار راحتی نیست. تریستان نه فرودگاه دارد و نه هیچ هتل، اقامتگاه، امکانات و خدمات خاصی برای گردشگران. تنها راه ارتباطی با جزیره قایق و کشتی است. گردشگران برای رفتن به جزیره باید به کیپتاون بروند، از آنجا سوار کشتی شوند و به دلیل شرایط خاص جوی بین ۵ تا ۱۰روز در راه باشند.
منابع: en.wikivoyage.org،eligasht
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گفته میشود اگر بیش از 35سال داشتهباشید، احتمالا اسم تیکتاک به گوشتان نخوردهاست زیرا اغلب مخاطبان این شبکه اجتماعی را نوجوانان و جوانان تشکیل میدهند. با توجه به این نکته هم عجیب نیست که برای صحبت درباره تیکتاک بهترین جا، همین صفحه جوانه باشد. شاید شما وارد این فضای جذاب شدهاید، شاید هم هنوز درحال بالا و پایین کردن موضوع هستید. اما هر چه هست برای استفاده از این فضا بهتر است نکات مثبت و منفی آن را درکنار همدیگر درنظر داشتهباشید تا بتوانید بهترین تصمیم را در این باره بگیرید.
تا الان بیش از 2میلیاردبار دانلود شدهاست
فرصت محبوبیت زیاد تیکتاک و تعداد زیاد اعضا بهمعنای آن است که شما میتوانید خیلی زود در این فضا با افرادی همسنوسال خودتان در گوشه و کنار دنیا آشنا شوید.
چالش با وجود تعداد زیاد اعضا، رقابت به نسبت سنگینی در تیکتاک وجود دارد که همین هم میتواند فشار زیادی را به شما وارد کند.
اغلب کاربران در یک گروه سنی هستند
فرصت اغلب کاربران تیکتاک را نوجوانان تشکیل میدهند که همین باعث شدهاست راحتتر بتوانید افرادی شبیه خود را در این فضا پیدا کنید.
چالش معمولا ما خودمان را بیشتر با افرادی که به ما شبیه هستند، مقایسه میکنیم. طبق آن چه بسیاری از نوجوانان گفتهاند، در تیکتاک فضای رقابت و مقایسه کردن خود با دیگران حسابی داغ است. رقابت و مقایسه کردنی که البته تبعات منفی هم دارد.
فضایی با امکانات بسیار دراختیار کاربر میگذارد
فرصت نتیجه ساخت ویدئو در تیکتاک بهویژه توسط کسی که کمی تجربه کار با این فضا را دارد، میتواند بسیار جذاب باشد. فیلترها و امکانات این فضا فرصت خاصی را دراختیار کاربران قرار میدهد.
چالش استفاده از فیلترها و قابلیتهای مختلف اپلیکیشن باعث میشود واقعیت نمایش داده نشود. گاهی ما گول این دنیای غیرواقعی را میخوریم و دیگران را زیباتر یا توانمندتر از آن چه هستند، تلقی میکنیم.
به چالشهای متعدد دعوت میشوید
فرصت در تیکتاک ممکن است شما در فواصل زمانی کوتاهی متوجه چالش جدیدی شوید. برای بسیاری از نوجوانان همراه شدن با این چالشها بهدلیل اینکه احساس تعلق ایجاد میکند، جذاب و خوشایند است.
چالش گاهی اوقات محتوای ضمنی چالشها یا حرکاتی که توسط افراد انجام میشود، غیراخلاقی یا خطرناک است. در برخی مواقع در زمان شرکت در چالش، نوجوان متوجه معنای ضمنی کار خودش نیست و بعد که خبردار میشود، شرمندگی و ناراحتی زیادی را تجربه میکند.
مخاطبان زیادی از گوشه و کنار دنیا دارید
فرصت ویدئوهای شما در فضای تیکتاک میتواند توسط افراد زیادی دیده شود. این توجه و دیده شدن از شش گوشه جهان تجربه لذتبخشی است.
چالش الگوریتمهای تیکتاک پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. درنتیجه ممکن است بهرغم تلاش زیاد باز هم کار شما بهخوبی دیده نشود. برای برخی نوجوانان این وضعیت احساس ناتوانی زیادی ایجاد میکند. موضوعی که حتی سلامت روان آنها را بهخطر میاندازد.
درنهایت اینکه: آسیب دیدن در فضای تیکتاک واقعیتی است که برای هر نوجوانی میتواند روی دهد. این آسیب دیدن هم لزوما نشانه ضعف شما نیست. هر زمان که احساس کردید تحت فشار زیادی هستید یا کسی مزاحم شما شدهاست، به کاهش استفاده، خصوصی کردن اکانت، گزارش موضوع و صحبت با یک بزرگتر قابل اعتماد حتما فکر کنید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مرجان دهقان | عکاس
«محمدحسین پورعباس» یکی از مخاطبان ستون نگاتیو، این عکس را با موضوع «دیوار» برایمان فرستادهاست. شاخه اناری از حریمش -که احتمالا یک باغ است- به بیرون سرک کشیده. سوژه اصلی قاب را میتوانیم از نزدیکیاش به دوربین و فوکوسی تشخیص بدهیم که دارد. هرچه از سوژه دورتر میشویم، جزئیات فلو میشوند. به این ترتیب با قابی مواجه هستیم که در آن محیطی ناواضح، سوژه واضح را احاطه کردهاست. قبل از اینکه تحلیل عکس محمدحسین را بخوانیم، سوژه نگاتیو بعدی را اعلام میکنم؛ تا آخر این هفته عکسهایتان با موضوع «صبح» را ازطریق شمارههای بالای صفحه برای ما بفرستید تا در شماره آینده با هم بررسیشان کنیم.
تضاد دور و نزدیک
اولین موضوعی که در این قاب خودنمایی میکند، استفاده بهجا از تکنیک است. در عکس یک بُعد، عمق، ازدست میرود. عکاس برای بازسازی عمق لازم است تضاد دور و نزدیک را به کمک سمبلهای عکاسی به نمایش بگذارد. این تضاد در عکاسی به چهار شکل مختلف نشان داده میشود؛ تضاد بین نور و سایه، کوچک و بزرگ، واضح و ناواضح، روشنی و تاریکی. شاید عکاس به همه این جزئیات آگاه نباشد اما گاهی دنبال کردن ناآگاهانه قریحه درخدمت عکس است. محمدحسین برای نشان دادن فضا، از بیشتر این تضادها کمک گرفتهاست. اصلیترین سمبل نشاندهنده عمق در این قاب، وضوح است. اما اینکه کدام سمبل نگاهش را دقیقتر به نمایش میگذارد، جای تردید دارد.
ابژه
وقتی ابژه مشخصی داریم، درواقع میخواهیم دریافتی از آن به مخاطب ارائه دهیم. گاهی این دریافت همان شناخت پرتکرار و کلیشهای است که از موضوعات مختلف ارائه میشود. «دیوار» حائل میان دو چیز است. جداری که برای محصور کردن و محافظت از داراییها بنا میشود. تبدیل کردن این حائل و جدار به سوژه، کار راحتی نیست. ذهن عکاس میتواند از این ابژه معنای انتزاعی بسازد که تصویر کردنش چالشآفرین باشد. بهطور مثال عکاس دیوار را نمادی از مرز بهکار ببرد و بخواهد فاصله را به نمایش بگذارد. در اینجا قوام نگاه نسبت به تکنیک اولویت دارد. به این معنا که عکاس اول لازم دارد تا سوژه را در خود بپرورد. وقتی به همه زوایای آن تسلط پیدا کرد، تکنیک را سلاح خود میکند تا با ظرافت بیشتری نگاهش را ارائه دهد. محمدحسین در این قاب بهجای معناسازی، دیوار را از زاویه متفاوتی نشان دادهاست. شاخه انار بیتوجه به مرزبندیها، پا از حریمش فراتر گذاشتهاست. توجه بیننده بهجای دیوار، اول به انار جلب میشود. حالا مخاطب با انار به فضای بیرون سرک میکشد، هرچند تصوری از فضای درون ندارد. انتظار من بهعنوان مخاطب این است که بیرون از حریم زندگی انار، با تصویر جدیدی مواجه شوم. این سرک کشیدن باید مرا با بُعد تازهای آشنا کند. نبود وضوح در این قاب وقتی بهکار محمدحسین میآید که انار همه آن چه باشد که لازم دارد نشان بدهد. اگر این قاب را بینقص تصور کنیم، یعنی عکاس سعی در نشان دادن یکی از جنبههای کلیشهای دیوار داشتهاست. درصورتی که با کمی عمق بخشیدن به نگاه، بهراحتی از دام کلیشهها بیرون میپرد. این عکس نشان میدهد که محمدحسین استعداد خوبی در بهکار بستن تکنیک عکاسی دارد. فقط لازم است مهارت و نگاهش را بههم وصل کند تا همسو باهم پیش بروند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
خانواده ما بسیار مهماننواز و خونگرماند؛ بهطوریکه اگر برایتان تعریف کنم، دو عدد شاخ روی سر مبارکتان سبز میشود ولی چون حوصله دردسر ندارم، برایتان نمیگویم! فقط گوشهچشمی از مهماننوازیهایمان را بازگو میکنم تا کمی با ما آشنا شوید. پریشب خانواده عموی بزرگم به خانه ما آمدند. بهمحض ورود برای احترام بردیمشان به بالاترین نقطه خانه یعنی پشتبام. حتی ازقبل پشتبام را آب و جارو کردهبودیم. سپس پدرم پیژامه راهراهی را که مادربزرگ عزیزم برایش دوختهبود، به عمویم داد، گرچه پیژامه کوتاه بود و تا زیر زانوی عموجان بیشتر نمیرسید ولی خب مشکل قد بلند عمو بود. بعد از چند دقیقه هوا کمکم رو بهسردی رفت و مادرم با آوردن یک کاسه تخمه، گرمای زیادی به مجلس بخشید. بهویژه اینکه عموجان هم شروع کرد به تعریف کردن خاطرات خندهدار، البته از نظر خودش و آنقدر خندید که پوست تخمه افتاد توی گلویش.
مادر عزیزم که سالها پیش یک جلسه سر کلاس کمکهای اولیه نشستهبود، تصمیم گرفت عملیات نجات را رهبری کند. عموجان خیلی خوششانس بود که بهرغم راهنماییهای اشتباه مامان و ضرب دست سنگین پدر از عملیات جان سالم بهدر برد و پوست تخمه از گلویش بیرون پرید. مادرم بقیه تخمهها را جمع کرد تا تلفات دیگری ندهیم و یک دیس هندوانه آورد که در آن هوای سرد واقعا میچسبید. البته عموجان دیگر به خاطره گفتن ادامه نداد، نمیدانم نفس اش درنمیآمد یا میترسید تخمه هندوانه در گلویش گیر کند. خوشبختانه مراسم هندوانهخوری بدون هیچ ماجرایی به پایان رسید. با توجه به اینکه دیروقت شب بود و مهمانها هم قصد رفتن نداشتند، مجبور شدیم سفره شام را پهن کنیم. شام هنوز بهطور رسمی شروع نشدهبود که دو دبه ترشی که قرار بود تا آخر زمستان مهمان سفرهمان باشند، توسط عموی قهرمانم ته کشید. این ضربه آنقدر سنگین بود که مادرم موقع بدرقه مهمانها ناخودآگاه یک ملاقه در دست گرفت. خانواده عموجان هم بهخوبی پیام مادر را دریافت کردند و فوری به خانهشان برگشتند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جوانه جان حالم گرفته. به بابام میگم هفته دیگه تولدمه، میگه مگه پارسال تولدت نبود؟
خب راست گفتن ایشون، مگه پارسال نبود؟
جوانه یک سوال فلسفی دارم؛ الان دیدم یک مسئول گفته قیمت رُب ربطی به گوجه فرنگی نداره، پس به چی ربط داره؟
این سوال اقتصادی بود نه فلسفی. بعدی...
جوانه عزیز یه چیزی میخواستم بگم اما یادم رفت چی میخواستم بگم. چرا یادم میره چی میخواستم بگم اما یادم هست که یه چیزی میخواستم بگم؟
این سوال فلسفی بود نه اون قبلی. البته ما به سوالات فلسفی هم جواب نمیدیم اینجا. نکست...
جوانه عزیز کمکم کن. یک دخترخاله دارم مثل خواهریم برای هم. همیشه با حوصله به همه سوالاتم جواب میداد اما الان متوجه شدم کل عکسهای اینستاگرامش رو پاک کرده، عکس پروفایلش هم نیست. نگرانش شدم.
دوست عزیز فکر کنم شما بلاک شدی متأسفانه. عیب نداره. دخترخالهات لیاقت نداشت. خودت رو ناراحت نکن. چه دوستی بهتر از جوانه؟ به خودم بگو.
جوانه جون من همون قبلی هستم، ممنون که اجازه دادی بیشتر صحبت کنیم و ازت سوال کنم. میخواستم بدونم بوی نارنگی تو کلاس مجازی و نرمافزار شاد هم میپیچه به نظرت؟
بلاک و تمام.
جوانه من همون قبلی هستم با یک شماره جدید پیام میدم. میخواستم بدونم چرا باباسفنجی با اینکه زیر آب زندگی میکرد اما وقتی میرفت زیردوش از دوش آب میاومد.
من با دختر خالهات صحبت میکنم آنبلاکت کنه از خودش بپرس.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تلخ و شیرین و مایع و جامد و سرد و داغ، فرقی ندارد؛ در هر شکل و حالتی خوشمزه و محبوب است. چه خوراکی دیگری بهجز شکلات سراغ دارید که اینهمه تنوع داشتهباشد و همهجورش هم پرطرفدار باشد؟ در اطلاعات عمومی این هفته بهمناسبت روز شکلات اطلاعات جالبی درباره این خوردنی بیرقیب میخوانید.
اگر تعجب کردهاید که اصلا پای شکلات چطور به تقویم جهانی باز شده، خوب است بدانید که شکلات بهدلیل محبوبیت زیادش، نه یک روز بلکه روزهای مختلفی را به اسم خود ثبت کردهاست؛ روز ملی شکلات، روز بینالمللی شکلات، روز شکلات تلخ و شیرین، روز شکلات شیری، روز شکلات سفید و روز همهچیز با شکلات!
تا سال 1847، شکلات نوعی مایع تلخ و البته لذیذ بود و هنوز بهشکل جامد امروزی درنیامدهبود. یک شرکت شکلاتسازی بریتانیایی بهاسم «فرای و پسران» در همین سال با ترکیب کره کاکائو و شکر، مفهوم «شکلات خوردن» را به فرهنگ لغات دوستداران این خوراکی اضافه کرد.
شکلات شیری که امروز یکی از رایجترین انواع شکلات دردسترس است، روزهای سختی را پشتسر گذاشتهاست. فرد سختکوش و شکلاتدوستی بهاسم «دنیل پیتر»، هشت سال زحمت کشید و تحقیق کرد تا دستور تهیهای برای شکلات شیری پیدا کند و بالاخره بعد از کلی تلاش فهمید که استفاده از شیر تغلیظشده، کلید ماجراست. خوشحالیم که دنیل هرگز تسلیم نشد.
ما چرا شکلات دوست داریم؟ شاید بگویید «چون خوشمزه است» ولی ماجرا پیچیدهتر از اینهاست. شکلات حاوی «تریپتوفان» است؛ یک آمینواسید ضروری که باعث تحریک تولید «سروتونین» در مغز میشود. سروتونین چیست؟ نوعی ماده شیمیایی که باعث احساس شادی در ما میشود. محققان میگویند حتی بوی شکلات میتواند بر امواج مغزی تأثیر بگذارد و احساس آرامش و لذت در ما ایجاد کند. در آزمایش جدیدی ادعا شدهاست که وقتی رایحه شکلات در کتابفروشیها پخش میشود، فروش رمانهای عاشقانه بالا میرود.
شکلات موردعلاقه شما چه طعمی دارد؟ اگر از بین شکلاتهایی که امتحان کردهاید، انتخاب کردن فقط یک نوع برایتان سخت است، باید بدانید که کار خیلی سختتر از این حرفهاست چون شکلات بیش از 600 ترکیب طعم دارد. باورنکردنی است اما انجمن شیمی آمریکا میگوید این خوردنی انعطافپذیر، حاوی بیش از 600 ترکیب طعمدهنده با رایحههای متمایز است.
با توجه به چیزهایی که تا الان گفتیم، اصلا بعید نیست که روی بستههای شکلات ذخیرهمان در کمد و کابینت حساسیت داشتهباشیم و هر دستبرد کوچکی به آنها قلبمان را بشکند. در دورهای از تاریخ، شکلات حتی از این هم باارزشتر بودهاست. در تمدن «آزتکها» شکلات حکم پول را داشت و خیلی جدی در معاملات بهعنوان ارز بهکار میرفت.
منابع: mentalfloss.com، simplychocolate.com، eatthis.com
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.