

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

شاید ریاضیات درس مورد علاقه شما نباشد، از کلاس ریاضی فراری باشید و از امتحان ریاضی چیزی جز استرس به خاطر نیاورید. نگراننباشید! نمیخواهیم این جا کلاس درس راهبیندازیم. از فرمول و حسابوکتاب هم خبری نیست. در این شماره اطلاعات عمومی میخواهیم آن روی بامزه و شگفتانگیز ریاضی را که کمتر از آن برایمان گفتهاند مرور کنیم.
ریاضی در دانههای برف
شما میتوانید «فراکتال»ها را در دانههای برف پیداکنید. فراکتالها اشکال هندسی بینهایت پیچیدهای هستند که هر بخش با کل آن هماهنگ است و از دور و نزدیک یکسان دیدهمیشوند. به این معنی که صرفنظر از اندازه بزرگنمایی، هرچه به این اشکال هندسی از فاصله نزدیکتر نگاه کنید، جزئیات بیشتری را آشکار میکنند. شما میتوانید آنها را در پدیدههای طبیعی مختلف مانند دانههای برف، رشتهکوهها و خطوط ساحلی پیدا کنید.
دنباله فیبوناچی روی درخت کاج
طبیعت عاشق دنباله فیبوناچی است. دنباله فیبوناچی (0، 1، 1، 2، 3، 5، 8، 13...) دنبالهای است که در آن به جز دو عدد اول (0 و 1) هر عدد حاصل جمع دو عدد قبلی است. به طرز شگفتانگیزی، این دنباله بیشتر در طبیعت ظاهر میشود، مانند چینش گلبرگهای گل، نحوه شکلگیری یا شکافتن شاخههای درخت، درخت کاج و حتی کهکشانها!
اعداد اولِ مرموز و عجیب
اعداد اول، اعداد بزرگ تر از یک بدون مقسومعلیه 1 و خودشان، از اساسیترین و مرموزترین اشیا در ریاضیات هستند. با وجود سادگی، اعداد اول هنوز بسیاری از مسائل حلنشده را در خود جا دادهاند، از جمله حدس معروف «گلدباخ». بر اساس این حدس هر عدد زوج بزرگ تر از 2 را همواره میتوان به صورت جمع دو عدد اول نوشت. بزرگترین عدد اولی که تاکنون شناخته شده است 22 میلیون رقم دارد!
حسابوکتابهای60تایی
مردم بابل در دوران باستان محاسبات ریاضی خود را بر مبنای عدد 60 انجام میدادند. سومریان باستان این روش را سه هزار سال پیش از میلاد ابداع کردند و آن را به بابلیان انتقالدادند. اثر این سیستم ریاضی هنوز هم وجود دارد و به همین دلیل است که یک دایره 360 درجه است و هر دقیقه شصت ثانیه دارد. شاید بپرسید چرا آنها عدد 60 را انتخاب کردند؟ این عدد بخشپذیری بالایی دارد و به 12 مقسومعلیه بخشپذیر است. به این شکل اعداد به دستآمده از تقسیم، بدون رقم اعشار هستند و بیان آنها سادهتر است.
پایان بازِ عدد
ما هنوز مقدار دقیق عدد را نمیدانیم. عدد پی (14159/3) برای اولین بار توسط «ویلیام جونز» برای نمایش نسبت محیط دایره به قطرش معرفی شد. یک عدد غیرمنطقی است، به این معنی که هرگز به پایان نمیرسد یا تکرار نمیشود. رایانههای مدرن این عدد را تا بیش از 31تریلیون رقم اعشار محاسبه کردهاند.منبع: facts.net

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

اولین تجربه مشترک بیشتر ما از شنواییشناسی به تستهای غربالگری قبل از ورود به مدرسه برمیگردد. وقتی هدفون روی گوشمان میگذاشتند و با پخش صدا از ما میخواستند تا صدا را از هرگوشی که میشنویم با حرکت دست اعلامکنیم. رشته شنواییشناسی بیشتر به شنواییسنجی و گاهی «ادیولوژی» هم شناختهمیشود. در کشورمان تنها چند دانشگاه دولتی این رشته را ارائهمیکنند و بههمین دلیل دانشآموختههای این رشته میتوانند با تلاش و پشتکار آینده درخشانی را برای خود رقمبزنند. در این شماره «مسیر» بیشتر با شنواییشناسی و وظایف یک ادیولوژیست(شنواییشناس) آشنا خواهیدشد.
من کیام؟
میترا کلهری 26ساله و شنواییشناسیِ دانشگاه جندی شاپور اهواز خواندهام. در کنار این موضوع، زیستشناسی کنکور را هم تدریس میکنم.
در رشته شنواییشناسی که به آن «ادیولوژی» هم گفتهمیشود چه خبر است؟
کارشناسی شنوایی شناسی، از رشتههای زیر مجموعه علوم پزشکی و توان بخشی است که میتوان آن را تا مقطع ارشد و دکترا هم ادامه داد. من زمانی که کد شنواییشناسی را در فرم انتخاب رشته واردکردم شناخت کاملی از آن نداشتم. تا همین حد میدانستم که میتوانم مطب و کلینیک مستقل خودم را داشتهباشم. راستش زمانی هم که در این رشته قبول شدم واقعا افسردهشدم اما کمکم با شناخت بیشتر از این رشته بهطور جدی به آن علاقهمندشدم.
رشته شنواییشناسی به درد چه افرادی میخورد؟
قوی بودن زیستشناسی، فیزیک و زبان انگلیسی از عوامل مهم ورود به شنواییشناسی است. حیطه کاری ما بیشتر در ارتباط با میانسالان و کودکان است و صبر و حوصله زیادی لازم است تا بتوانیم با افراد کمتحمل و دارای معلولیت شنوایی رفتار درست و مناسب داشتهباشیم. بههر حال شنوایی یکی از مهمترین و اصلیترین حس ما انسانهاست. تصور دنیای بدون صدا حتی برای چندثانیه هم سخت است. پس باید کاملا صبور و آگاه باشیم تا بتوانیم از پس این حرفه بربیاییم.
بعد از دانشآموختگی چه چیزی در انتظار یک شنواییشناس است؟
توانبخشیهای سرگیجه، دهلیزی و وزوز گوش جزو کارهای یک شنواییسنج است. جدا از فعالیت های توان بخشی، تجویز و تنظیم سمعک هم از کارهایی است که یک شنواییشناس باید انجامدهد. بخش زیادی از جامعه ما در حال پیرشدن است و این موضوع نیاز به کادر درمان توان بخش را بیشتر میکند.
این رشته چه سختیهایی پیش روی شما میگذارد؟
رشته شنواییشناسی شیفت شب و طرح اجباری ندارد اما شرایط برای استخدام رسمی خوب نیست. برای کسی که استخدام جزو اولویتهایش است شنواییشناسی نمیتواند انتخاب خوبی باشد. هزینه راهاندازی کلینیک یکی از چالشهای جدی ماست. بیشتر فعالیتهای یک ادیولوژیست با دستگاههای مختلف سنجش شنوایی است که هر کدام بهطور جداگانه هزینه سنگینی دارد.
دانشآموخته شنواییشناسی چطور میتواند در این رشته به موفقیت برسد؟
این رشته از نظر مستقلشدن و تمیزبودن محیط کاری نسبت به خیلی از رشتههای علومپزشکی برتری دارد و این برای من یک امتیاز مثبت بود. شنواییشناسی رشته شناختهشدهای نیست. پس دانشجو برای موفقشدن در مراحلی که پیش رو دارد باید سختکوش و باحوصله باشد و همچنین در زمینه منابع زبان اصلی مقالات و تحقیقات مربوط فعال باشد. برای شنواییشناسی یا هر موقعیت و رشته دیگری جز با صبوری و جنگیدن نمیشود موفقیتی به دستآورد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

برخی از شهرهای اروپایی به دلیل جذابیتهای طبیعی و شهری مورد توجه گردشگران قرار میگیرند و درآمد زایی دارند. همین دلیل کافی است که برخی کشورها تلاشکنند ماکت شهرهای زیبا و پرطرفدار دنیا را برای جذب گردشگر بیشتر در کشورشان بسازند. در جهان، چینیها که مهارت زیادی در کپیبرداری از همه چیز دارند برای اجرای این پروژه پیش قدم شدند.
یکی از این شهرهای بازسازی شده «شهر تیمز» در 30 کیلومتری شانگهای در چین است. گردش در این شهر مصنوعی دقیقا همان احساس قدمزنی در محلههای لندن را دارد. همه جزئیات و ویژگیهای شهر لندن مثل خیابانهای سنگفرش شده، معماری کلاسیک انگلیسی، مغازههای سهنبش، تراسهای سبک ویکتوریایی، تلفنهای عمومی قرمز رنگ، مجسمههای برنزی مشاهیر و حتی محافظان ملکه انگلیس را میتوانید در این شهر ببینید. این شهر بر فراز رودخانه «یانگ تسه» قرار گرفته و نامش از رودخانه معروف تیمز در انگلستان گرفته شدهاست. این شهر حتی یک رودخانه مصنوعی به نام تیمز هم دارد. شهر تیمز چهار کیلومتر طول دارد و در اصل هدف از ساخت آن اسکان بخشی از جمعیت مرکز شهر شانگهای بوده است اما قیمت این خانهها به حدی بالا بود که هیچ خانواده عادی نمیتوانست در آن جا خرید کند، آپارتمانها و خانهها خالی ماند و خیلی زود این شهر به شهر ارواح و خالی از سکنه تبدیل شد. امروزه این شهر صرفا یک جاذبه گردشگری و محلی برای ثبت عکس و فیلمهای عروسی زوجهای جوان است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

روز قبل دربی نمیشه درس خوند چون استرس بازی رو داریم، روز دربی که باید بازی رو ببینیم. روز بعدش که می خوایم صحنههای داوری رو بررسی کنیم. پس ما کی درس بخونیم؟
حق داری، جا داره از فدراسیون ایران به فیفا شکایت کنین که فینال حذفی رو تو فصل امتحانات با حضور استقلال و پرسپولیس برگزار میکنه.
هی جوانه، خواب دیدم رفتم فضا، تو یک سیاره دیگه. فقط مشکلش اینجا بود که اونجا هم همه پراید داشتن، نونواییها سنگک بود. فقط لباس من فضایی بود.
شایدم تو خواب فضا بودی، تازه برگشتی زمین. این یکی محتملتره. شایدم فضا بودی اما چون ذهنت تصویری از فضا نداره همه رو مثل محله خودتون میدیدی.
اصولاً من معتقدم تا ساعت 7 نشده آدم باید بخوابه. یعنی اگه بعد 4 سال از کما بیدار شم و ساعت 5 دقیقه به 7 باشه، ترجیح میدم اول اون 5 دقیقه رو بخوابم، بعد که 7 شد تازه پرسوجو کنم ببینم چرا رفتم تو کما.
من همین حس رو به ساعت 11 دارم، فقط نمیدونم الان اینا رو چرا به ما گفتی.
چه خوب تا 7 صبح میخوابین، من که داداش کوچیکم گیر داده می گه این آلارم کیه هر روز 6 و نیم صبح بهت زنگ میزنه نمیذاره ما بخوابیم؟
راست می گه بچه، بهش بگو 11 زنگ بزنه خب.
آقا من نمیفهمم، مگه بازی مافیا همون نیست که نباید نقشمون رو لو بدیم؟ چرا این گرداننده شبها میخواد من بهعنوان دکتر چشمم رو باز کنم؟
والا اصلاً نمیدونم چی بگم. فقط از این به بعد با رفقا دور هم جمع شدین بگو اسم و فامیل یا منچ و مارپله بازی کنین بهتره.
ما یه فامیل داریم هر وقت یک بچهای تو مهمونیها شلوغ میکنه، این تریپ برمیداره می گه ریشه در کودکیش داره. اون قدر تو این ژست افراط کرد، اینسری نوزاد 10 ماهه رو که خیلی گریه میکرد میگفت ریشه در کودکی داره. بابا کدوم کودکی؟ طرف هنوز درست و حسابی نمیدونه اومده روی سیاره ما.
این رفتار فامیل شما که هی ژست روانشناسها رو میگیره قطعاً ریشه در کودکیش داره. حالا از ما گفتن بود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گیج وسردرگم ایستادهام میان شلوغی و باهرتنهای که میخورم کمی جابهجا میشوم.کاپشنم را محکمتر دور خودم میپیچم، مچاله میشوم اما انگار هنوز سردم است و وجودم یخزده. میان نورم اما چشمانم هنوز سیاهی میرود. حواسم نبود و نفهمیدم چه زمانی گمش کردم اما می دانم از همان لحظه سردم شد. پاهایم را جلو میکشانم.کاش به سقاخانه میرسیدم. ذهنم دارد خالی و خشک میشود، آب میخواهم. عطش کل وجودم را گرفتهاست. دستی چند قطره آب روی چشمهایم میپاشد و کمی آب به من میرساند. آب سرد به من جان میبخشد. گرم میشوم و چشمهایم را که باز میکنم سیاهیها کنار میروند و طلاییِ پنجره فولاد را میبینم. دلم گرم میشود و انقلابی در من به پا میکند. چشمم میان چرخ های ویلچر روبهرو میایستد و گوشهایم پر از گریههای بیامان میشود. انگار هرکس گمشدهای دارد. بیرون میروم و دلم را در امانات حرم جا میگذارم. خیالم جمع است که باز هم واحد گمشدگان، منِ گمشده را پیداخواهدکرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

هر قدم یک عکس
در پویانمایی خمیری، اشیای صحنه از خمیرهای انعطافپذیر ساخته میشود. این قابلیت به سازنده کمکمیکند تا با کمی تغییر شکل خمیر، بتواند حالتهای مختلفی در شخصیت و صحنه ایجادکند و سرعت کار را بالاببرد. البته بعضی وقتها اجزای پسزمینه یا مجسمههای بلند به یک اسکلت فلزی متحرک نیاز دارند تا بتوانند خوب بایستند و در طول ساخت پویانمایی بدون تغییر باقی بمانند. عروسکها و اجزای صحنه پویانمایی بدون استفاده از نخ یا میله و از طریق دست حرکت دادهمیشوند. تکنیک کار هم تک فریم است. یعنی عروسکگردانها برای راهرفتن عروسکها، یک حرکت کوچک به دست و پا میدهند، یک عکس میگیرند، دوباره پا را کمی جلوتر میآورند و باز عکسمیگیرند و آنقدر این کار را ادامهمیدهند تا حرکت راهرفتن به وجود بیاید. تکنیک ساخت «پت و مت» همین است.
هر قسمت 10هزار و 80 فریم!
«پت» همان عروسکی است که لباس زرد پوشیده و کلاه سادهای روی سر دارد. چهره او کمی گرد است. دوست و همسایه او «مت» لباس قرمز پوشیده، کلاهی منگولهدار دارد و صورتش کشیدهتر از دوستش پت است. آنها با وجود این که اصلا حرفنمیزنند، حرکات خاصی دارند که احساسشان را نشانمیدهد. برای مثال هر وقت کار اشتباهی از آنها سرمیزند، پس سرشان را میخارانند یا هر وقت به فکر و ایده جدیدی میرسند دستشان را به شکل خاصی تکانمیدهند و بعد از تمام شدن هر پروژه در حالی که از نتیجه راضی هستند، دستهایشان را به هممیزنند. روشهای آنها عجیب، مبتکرانه و گاهی آموزشی است و دید حل مسئله آنها گاهی لذتبخش و گاهی اعصابخردکن است. جالب این که در این پویانمایی آنها دایم در حال فعالیت و رفتوآمد هستند. هر قسمت پویانمایی پت و مت 7 دقیقه است و برای هر قسمت 10هزار و 80 فریم گرفته شدهاست؛ یعنی برای هر ثانیه 24فریم. چیزی نزدیک به فیلم برداری یک فیلم واقعی.
استودیویی به اندازه یک میز
عروسک های پت و مت در دنیای واقعی به اندازه حدودا یک کف دست هستند، طراحی سرشان بسیار ساده و شبیه تخم مرغ بوده و همچنین ۴ انگشت دارند. استودیوی «پت و مت» به اندازه یک میز متوسط است، بیشتر وسایلی که شخصیتها از آنها استفادهمیکنند دستساز است و فقط بعضی وسایل پیچیده مانند ماشین قرمز توسط افراد حرفهای ساختهشده. در ایران در کنار کارهایی که به انواع سبکهای استاپموشن ساخته شده، «برکه دوستی» و «ماجرای نرم نرمو» به سبک پویانماییهای خمیری ساخته شده است. این دو پویانمایی در چندین قسمت 10دقیقهای در دهه 70 ساخته و روانه آنتن شدند.
منبع: nooshika

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.